قاعده[۷۴]((کسی که از ان استفاده نکند بازنده است ،وصف ماهیت جنسی در طول زندگی است))هرچه زندگی جنسی مرد غنی تر و شادی آفرین تر بوده است،بیشتر ادامه میابد.(ترکاشوند،.۱۳۸۸).
روی آورد فعالیت[۷۵]:
روی اوردی است که بر اساس آن سالخورده خود را همچنان فعال نگه میدارد. بنابرین سالخورده ای بهتر از همه پیر می شود که تا انجا که ممکن است مثل گذشته به زندگی خود ادامه میدهد. در این صورت به حداکثر فعالیت دست می زند. و برای هر نقش از دست رفته ای جانشینی میابد و در نتیجه به بیشترین سرچشمه های رضایت دست میابد.
روی آورد عدم تعهد:
حکایت از ان دارد که پیر شدن با عدم تعهد متقابل فرد و جامعه همراه است .شخص سالخورده فعالیتها و تعهدات
خود را عمدا” تقلیل میدهد و به نظر میرسد که جامعه این کناره گیری را ترغیب میکند. عدم تعهد در این رویاورد امری طبیعی است و با مشغولیهای فزاینده خود نسبت به شخص خویش و امادگی عاطفی کمتری در رویایی
با دیگران همت می گمارد.
مناسبت درون نسلی،سالخوردگان در شرایط مختلفی به سر میبرند:
گروهی هنوز در کنار همسر خود زندگی میکنند و از تداوم ازدواج برخوردارند. پاره ای در گروه بیوه گان قرار می گیرند و از دست دادن همسر آن ها را در احساس سالخوردگی غوطه ور میسازد. چه تا زمانی که یک سالخورده همسر خود را از دست نداده است خود را چندان پیر نمی پندارد. طلاق گرفتن در سالهای پایانی زندگی نیز یکی از شوق زندگی است . برخی از سالخوردگان تجدید فراش میکنند و این امر بیش از پیش در جوامع رواج یافته است.(ییلاق بیگی.،۱۳۸۸).
وبالاخره تک زیستی،در شکل سالخوردگانی که اعم از مرد یا زن هرگز ازدواج نکرده اند یکی دیگر از مشکلات زندگی در این دوره است. تنها ده درصد از مردان و پانزده درصد از زنان ،در این سطح اززندگی به تک زیستی خود ادامه میدهند. این گروه البته دارای ریخت شخصیتی متمایزی هستند. بررسیها درباره این گروه اخیر نشان دادهاند که این سالخوردگان کمتر از گروههای دیگر از تنهایی رنج میبرند البته انزوا طلبی در این گروه بیشتر به معنای تجربه کردن عشق و از دست دادن آن است تا به معنای هرگز چیزی از عشق نداشتن. طرز پیر شدن بر حسب فرهنگ متغیر است در فرهنگهای ساده و سالم طول عمرسالخوردگان به مجموعه ای از دلایل وابسته است.
مقام و منزلت یک سالخورده در جامعه بالا است،فرد سالخورده با خانواده خود که برای او حرمت قائلند و او را برای خانواده و جامعه مفید میدانند زندگی میکند. کناره گیری اجباری از فعالیتها وجود ندارد و او تاهر زمان که بتواند به کار ادامه میدهد. به کم خوردن و مصرف کردن غذاهای کم کالری عادت دارد و سر انجام روزمره دارای فعالیت قابل ملاحضه ای است. اما در زندگی پر اغتشاش شهری و فرهنگ سوق دادن سالخوردگان به زندگی جدا از معیارهای اشنا و متداول در گستره های قبلی زندگی،از شرایطی که برای افزایش طول عمر در فرهنگهای سالم بر شمردیم ،خبری نیست . از طرز زندگی این جوامع می توان آموخت که باید به بهبود بخشیدن کیفیت زندگی در سالهای پایانی بزرگسالی اندیشید. و از آن ها دوره ای پر ثمر و رضایت بخش به وجود می اورد(ییلاق،.۱۳۸۸).
سقوط غیر قابل توجیه حیاتی[۷۶]:
این حالت در قلمرو بدنب با خستگی دائم اشکار می شود. در قلمرو شناختی به صورت پراکندگی دقت و مشکل کوشش فکری و در قلمرو عاطفی به شکل حالتی مالیخولیایی که با هوشیاری فرد نسبت به ناتوانمدی واکنش همراه است متجلی می شود حالت روانی ناخوش که با دلزدگی ،یاس،و خستگی پذیری مشخص می شود و در بیشتر مواقع با اضطرابی کم و بیش شدید همراه است. در یک جمع بندی کلی می توان گفت مفهوم افسردگی به سه گونه متفاوتبه کار رفته:به منظور مشخص کردن احساس های بهنجار،غمگینی،یاس،نامیدی،و جزءآن و بروز آن ها به عنوان نشانه یک اختلال به منظور توصیف اختصاری یک نشانگان که شامل نشانه های عاطفی،شناختی و حرکتی فیزیولوژیکی و غد د مترشحه است، برای مشخص کردن اختلال های افسرده وار در چارچوب اختلال های روانی ما دارای از علل و گونه ای از تحول هستند و به پاره ای از درمانگری ها پاسخ میدهند.
روان درمانی سالمندان[۷۷]:
مداخلهای روان درمانبخش استاندارد-نظیر روان درمانی، بینش گرا[۷۸]، روان درمانی حمایتی،شناخت درمانی،گروه درمانی،و روان درمانی خانواده – برای بیماران سالمند باید فراهم شود. طبق نظر زیگموند فروید افراد بالای پنجاه سال به دلیل عدم انعطاف فرایندهای روانی برای روانکاوی مناسب نیستند. اما به نظر بسیاری از پیروان فروید،روانکاوی پس از پنجاه سالگی نیز ممکن است. شکی نیست که سالمندی شکل پذیری شخصیت را دشوار میسازد اما همان طور که اتو فینکل گفت :این کار به درجات مختلف و درسنین مختلف صورت میگیرد و اصلی کلی در این زمینه نمیتوان ارائه کرد.مسائل شایع مربوط به سن در درمان شامل نیازبرای سازش با فقدان های گوناگون و تکرار شونده (مثل مرگ دوستان و عزیزان)نیازبه قبول نقشهای تازه (مثل سازش به بازنشستگی از نقش های معین شده قبلی)و نیز به قبول فنا پذیری خود ارتباط پیدا میکند. روان درمانی به شخص سالمند کمک میکند که با این مسئله و مشکلات هیجانی محیط کنار بیاید و بتواند خود و تاثیر رفتار خود را به دیگران بشناسد. روان درمانی علاوه بر بهبود بخشی روابط بین فردی،احترام به نفسو اعتماد به نفس را بالا میبرد. احساس درماندگی و خشم را کم میکند و کیفیت زندگی را بهتر میسازد.
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 12:07:00 ب.ظ ]
|