کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



۱۱٫۹۹۷۰۱

مدل دوم

۰٫۰۰۰۰

۱۵٫۹۳۳۹۸

مدل سوم

۰٫۰۰۰۰

۲۱٫۰۱۱۱۱

مدل چهارم

۰٫۰۰۰۰

۳۱٫۰۴۲۵۰

مدل پنجم

با توجه با احتمال بدست آمده از آزمون آرچ فرضیه های تحقیق دارای ناهمسانی واریانس می باشد.
۴-۵-۲ روش‌های رفع ناهمسانی واریانس

  • استفاده از  بجای روش حداقل مربعات معمولی.(استفاده از این روش مستلزم شناسایی شکل واریانس ناهمسانی و متغیر توضیح دهنده ایست که مشکل را ایجاد کرده است).
  • بازنگری در تصریح مدل.
  • استفاده از روش حداکثر درستنمایی اطلاعات محدود با کلاس- K (LIML[104])
  • استفاده از مقادیر لگاریتمی متغیر توضیح دهنده بجای مقادیر ساده ی آن متغیر.
  • استفاده از .
  • در این تحقیق از روش اول یعنی  بجای روش حداقل مربعات معمولی استفاده می شود.

فرضیه‌ تحقیق از طریق نتایج حاصل از مدل‌های اقتصادسنجی و رگرسیون چند متغیره مورد آزمون قرار می گیرد. جهت تعیین معنی دار بودن مدل رگرسیون از آماره F فیشر استفاده شده است. برای بررسی معنی‌دار بودن ضریب متغیرهای مستقل در هر مدل از آماره t استیودنت در سطح ۹۵% استفاده شده است.از آزمون دوربین- واتسون نیز جهت بررسی نبود مشکل خودهمبستگی بین جملات پسماند استفاده گردید. در صورت بروز موارد نقض فروض کلاسیک مدل رگرسیون خطی، از قبیل ناهمسانی واریانس یا خودهمبستگی بین اجزای اخلال مدل، به منظور اصلاح و برازش نهایی مدل، از الگوی “خود رگرسیونی مرتبه اول"  استفاده خواهد شد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

فرضیه اول: نسبت دارایی های جاری به کل دارایی بر نرخ بازده دارائی تاثیر معناداری دارد.
فرضیه دوم: نسبت بدهی های جاری به کل دارایی بر نرخ بازده دارائی تاثیر معناداری دارد.
جدول (۴-۷): نتایج بدست آمده از تخمین مدل اول

معناداری

آماره t

انحراف معیار

ضریب

متغیر ها

۰٫۱۱۶۴

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-29] [ 03:04:00 ق.ظ ]




هموارسازی سود تقسیمی در شرکت­های با نوسان سود بالا، نسبت دارایی­ های مشهود بالا و نیز نسبت سود تقسیمی پایین، بیشتر است.

رد

تایید

شرکت­های دارای سرمایه ­گذاران کوتاه­مدت (دارای گردش سهام بالاتر)، شاهد هموارسازی سود تقسیمی بالاتری هستند.

رد

رد

مدیران شرکت­هایی که در صنایع دارای رقابت شدید قرار گرفته­اند، هموارسازی سود تقسیمی بالاتری انجام می­ دهند (افزایش رقابت در صنعت منجر به افزایش در هموارسازی سود تقسیمی می­گردد).

تایید

رد

مدیران شرکت­هایی که در صنایع با نوسان بازده شدید قرار دارند، هموارسازی سود تقسیمی بالاتری انجام می­ دهند.

رد

تایید

همانطور که در جدول فوق می­توان مشاهده کرد به غیر از فرضیات اول و چهارم تحقیق که در آن نتایج بدست آمده از هر دو مدل سنجش هموارسازی سود تقسیمی یکسان است، در سایر فرضیات بین نتایج دو مدل تفاوت قابل توجه وجود دارد
۴-۶ تحلیل نتایج ضریب همبستگی
همبستگی مدلی آماری است که به وسیله آن می‌توان درجه و جهت رابطه بین متغیرها را نشان داد. همبستگی بین متغیرهای تحقیق با بهره گرفتن از ضریب همبستگی پیرسون بررسی می­ شود که در واقع ریشه دوم ضریب تعیین در برازش مدل­های رگرسیون تک متغیره است. نحوه تصمیم ­گیری در خصوص رد و پذیرش فرض صفر و فرض مقابل آن در ضریب همبستگی پیرسون به شرح زیر است:

فرض صفر (H0) نشان دهنده عدم وجود همبستگی معنادار بین دو متغیر است و فرض مقابل آن نیز بیانگر وجود همبستگی معنادار می­باشد. چنانچه سطح معناداری همبستگی بین دو متغیر مورد نظر کمتر از ۵% باشد می­توان گفت فرض صفر فوق در سطح اطمینان ۹۵% رد شده و همبستگی معناداری بین دو متغیر وجود دارد.
در بخش­ گذشته با بهره گرفتن از مدل­ رگرسیون چندمتغیره و با الگوی داده ­های ترکیبی به بررسی فرضیات تحقیق پرداخته شد. در این بخش به منظور انجام تحلیل­های بیشتر، با بهره گرفتن از تحلیل ضریب همبستگی به بررسی وجود و نوع رابطه بین متغیرهای تحقیق پرداخته می­ شود تا چارچوب مناسبی را برای نتیجه ­گیری کلی تحقیق فراهم آورد. نتایج بدست آمده از آزمون همبستگی به شرح جدول زیر می­باشد. در این جدول سطر نخست نشانگر ضرایب همبستگی بین متغیرهای تحقیق و سطر دوم نیز احتمال آماره t (Prob) می­باشد که نشانگر سطح معناداری رابطه متغیرها (معنادار بودن) است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

Covariance Analysis: Ordinary

Sample: 1383 1392

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:03:00 ق.ظ ]




افرادی که درآمد بیش‌تری کسب می‌کنند نشانه آن است که آنها از امکانات موجود جامعه بیش‌تر استفاده می‌کنند، در نتیجه باید برای تامین امور مالی جامعه نیز سهم بیشتری را پرداخت کنند. در این صورت عدالت اجتماعی که یکی از اهداف بارز و مورد تاکید نظام اسلامی است نیز تحقق خواهد یافت. مالیات عمده‌ترین منبع تامین‌کننده مخارج دولت است علاوه بر آن دولت با اخذ مالیات و جمع‌ آوری و هدایت آن در جهت انجام سرمایه‌گذاریهای زیربنایی در واقع نقشی زیربنایی را در توسعه اقتصادی ایفا می‌کند در این حالت که دولت به منبع مهم درآمدهای مالیاتی چشم دوخته تا بتواند طرح‌های عظیم اقتصادی خود را به نحو جامع و کامل اجرا کند. متاسفانه با توجه به اهمیت همکاری اشخاص حقیقی و حقوقی با دولت در برخی موارد مشاهده می‌شود که افرادی درصدد عدم انجام مسؤلیت قانونی خویش در قبال برخورداری از خدمات دولتی هستند و مالیات قانونی و حقه دولت را پرداخت نمی‌کنند. کوشش برای کاستن از بار مالیاتی در گذشته و حال امر رایجی بود و افراد بسیاری کوشش خود را صرف یافتن راه‌هایی جهت نیل به این مقصود می‌کنند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

فرار از پرداخت مالیات در کشورهای در حال توسعه امری شایع است که عمدتاً به دلیل دشواری جمع‌ آوری اطلاعات مربوط به درآمد، تولید، مبادلات، اسناد مالکیت و ارث در این گونه کشورها مرتبط می‌شود. در این کشورها اخذ مالیات برای بسیاری از مردم یک مفهوم عجیب ناخوشایند و گاهی نیز غیرقابل درک به شمار می‌رود که این امر یعنی سرسختی در پرداخت مالیات و تنها شمار اندکی از مردم علاقه‌مند به پرداخت مالیات هستند میل به فرار مالیات به انگیزه‌های فرهنگی و پایین بودن سطح فرهنگ مالیاتی در جامعه و در عین حال انگیزه‌های اقتصادی مربوط می‌شود.
۲-۶-۲- عوامل موثر در تخطی مالیاتی
۱) عدم شناخت صحیح و اهمیت ضرورت مالیات و نقش آن در اقتصاد
۲) عدم تعبیر سیستم مکانیزه جهت ردیابی و شناسایی و جمع‌ آوری اطلاعات مرتبط با درآمدهای اشخاص
۳) عدم تفاهم و اعتماد فی‌مابین ماموران تشخیص مالیات و مودیان مالیاتی
۴) تبعیض در تشخیص مالیات برای مودیان (عدم ارائه اطلاعات صحیح در نظام مالیاتی)
۵) نرخ‌های بالای مالیاتی.
فرارهای مالیاتی را می‌توان به دو دسته بزرگ تقسیم کرد:
الف) ترفند مالیاتی (طریق مبتنی بر قانون): به این معنی که مودی (مالیات‌دهنده) سعی می‌کند با بهره گرفتن از مواد قانونی و مفرهای موجود در آن مالیات کم‌تری را بپردازد بی‌آن‌که از صورت ظاهر قانون عدول کند.
ب) دومین طریقه روش کسانی است که با مبادرت به انتشار یا تقلب یا اعمال خلاف قانون سعی در نپرداختن مالیات دارند. از جمله نگهداری دو دسته دفاتر و مدارک برای ثبت معاملات، یک دفتر برای خود مودی که دخل و خرج وی را به درستی نشان می‌دهد و دفتر دیگر برای ارائه به ماموران مالیاتی جهت محاسبه مالیات و همچنین در معاملات نقدی و عدم ثبت این معاملات، پرداخت‌های نقدی که بابت خرید کالا یا خدمات انجام می‌شود و وظیفه ماموران مالیاتی را جهت ردیابی و کشف آنها و اخذ مالیات مربوطه دشوار می‌کند. عواملی دیگر همچون حضور سیاستمداران افتخاری در شرکتها جهت پایین آوردن مالیات، بالا بردن بهای قیمت تمام شده کالای فروش رفته، تغییر و جابجایی محل فعالیت شرکت هر سال یک بار جهت عدم شناسایی توسط ماموران مالیاتی، دادن آدرس‌های صوری در هنگام تاسیس شرکت‌ها، انحلال و ثبت مجدد شرکت‌ها به طور متوالی و…
۲-۷- حاکمیت شرکتی
تعاریف ارائه شده برای حاکمیت شرکتی متنوع است. تعاریفی که در ادامه ارائه می‏شود گزیده ای از نگرش‏های مختلف به حاکمیت شرکتی را نشان می‏دهد:
از منظر فدراسیون بین المللی حسابداران (۲۰۰۴) «حاکمیت شرکتی، شیوه های به کار گرفته شده توسط مدیران شرکت با هدف تعیین راهبرد‏هایی است که موجب دستیابی شرکت به اهداف تعیین شده، کنترل ریسک و مصرف بهینه منابع می‌شود». بر اساس گزارش کادبری (۱۹۹۲) «حاکمیت شرکتی سیستمی است که شرکت ها را هدایت و کنترل می‏کند. تمرکز اصلی بر ایفای وظیفه مدیران ارشد سازمانی در رعایت اصول شفافیت، درستکاری و پاسخگویی است». به اعتقاد بانک جهانی (۲۰۰۱) نیز «حاکمیت شرکتی برای برقراری تعادل بین اهداف اقتصادی و اجتماعی و نیز اهداف فردی و عمومی است. حاکمیت شرکتی موجبات استفاده موثر ازمنابع و الزام به پاسخگویی را فراهم می‏سازد. هدف اصلی آن است که منافع شرکت، افراد (ذینفع) و جامعه تا حد ممکن به هم نزدیک شوند» (حساس یگانه، ۱۳۸۵، ص ۳۳). از منظر سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (۲۰۰۴) نیز «حاکمیت شرکتی شامل مجموعه روابط بین مدیران اجرائی، اعضای هیات مدیره، سهامداران و سایر ذینفعان شرکت است. همچنین ساختاری برای تدوین اهداف شرکت و راه های دستیابی به اهداف و نیز چگونگی ارزیابی و نظارت بر عملکرد را شامل می‌شود». از دیدگاه سولمون و سولمون[۱۵] (۲۰۰۴) حاکمیت شرکتی سیستمی است که هم شرکت های داخلی و هم شرکت های خارجی را کنترل و هماهنگ می نماید تا از ایفای مسئولیت شرکت ها در قبال سهامداران خود و همچنین مسئولیت های اجتماعی که برای انجام فعالیت‏های تجاری در جامعه دارند اطمینان حاصل نماید.
عمده ترین عامل متمایز کننده تعاریف فوق را می توان پهنه یا گستره شمول حاکمیت شرکتی دانست. از یک منظر می توان این نظام را رابطه «مدیران» با «سهامداران» دانست که مبنای نظری آن «تئوری نمایندگی» در شکل محدود خود است. در آن سوی این طیف و در نگرشی وسیع، حاکمیت شرکتی رابطه شرکت با تمام ذینفعان خود را دربر می‏گیرد که پشتوانه نظری آن را می توان «تئوری ذینفعان» دانست. سایر تعاریف و نگرش‏ها به حاکمیت شرکتی داخل طیفی که نگاه حداقلی و حداکثری آن تبیین شد قرار می‏گیرد.
۲-۷-۲- حاکمیت شرکتی در ایران
به رغم این که اصطلاح “حاکمیت شرکتی” در دو دهه اخیر بارها و بارها مورد بحث متخصصان مالی و امور شرکت­ها و اقتصاددانان جهان قرار گرفته و گاه روایت­های متفاوت و متضادی نیز پیدا کرده است، در ایران هنوز به گونه ­ای ارزشمند و به قاعده بررسی نشده است. دلیل نیز تا حدی روشن است. گستره فعالیت شرکت­های سهامی عام در قیاس با حجم عمومی فعالیت­ها در اقتصاد ضعیف است. بازارهای مالی هنوز عمق و گستره کافی نیافته­اند و ساختار متناسب با اقتصادی در حال گذارا هنوز پیدا نکرده اند (امجدی، ۱۳۸۹). در اواخر سال ۱۳۸۳ مرکز تحقیقات و توسعه بازار سرمایه بورس اوراق بهادار تهران دست به انتشار ویرایش اولین آیین نامه حاکمیت شرکتی زد. این آیین نامه در ۲۲ ماده و دو تبصره تنظیم شده و شامل تعریف­ها، وظایف هیئت مدیره، سهامداران، افشای اطلاعات و پاسخگویی و حسابرسی است. این آیین نامه با توجه به ساختار مالکیت و وضعیت بازار سرمایه و با نگرش به قانون تجارت حاضر تنظیم شده است و با سیستم درون سازمانی(رابطه­) حاکمیت شرکتی سازگار است. انتشار این آیین نامه یادآور تلاش ارزند­ه­ای است که بررسی و تجدیدنظر در برخی از موارد آن می ­تواند در توسعه بازار سرمایه نقش مؤثری ایفا کند. همچنین به نظر می­رسد که در اصلاحیه قانون تجارت، توجه کافی به موضوع حاکمیت شرکتی نشده است، با طرح سیستم درون سازمانی در اینجا لازم است در مورد انواع سیستم حاکمیت شرکتی توضیح مختصری داده شود. بررسی­ها نشان می­دهد که هر کشور سیستم حاکمیت شرکتی منحصر به خود دارد. به اندازه کشورهای دنیا، سیستم حاکمیت شرکتی وجود دارد. سیستم حاکمیت شرکتی موجود در یک کشور با تعدادی عوامل داخلی از جمله ساختار مالکیت شرکت­ها و چارچوب­های قانونی از اصلی­ترین و تعیین کننده ترین عوامل سیستم حاکمیت شرکتی هستند. همچنین عوامل خارجی از قبیل میزان جریان سرمایه­ از خارج به داخل ، وضعیت اقتصاد جهانی، عرضه سهام در بازار سهام سایر کشورها و سرمایه ­گذاری سایر نهادی فرامرزی، بر سیستم حاکمیت شرکتی موجود در یک شرکت تاثیر دارند. تلاش ­هایی برای طبقه ­بندی سیستم­های حاکمیت شرکتی صورت گرفته که با مشکلاتی همراه بوده است. با این حال یکی از بهترین تلاش ها که از پذیرش بیشتری نزد صاحبنظران برخوردار است، طبقه ­بندی مربوط به سیستم­های درون‌سازمانی و برون سازمانی است. عبارت درون سازمانی و برون سازمانی تلاش هایی را برای توصیف دو نوع سیستم حاکمیت شرکتی نشان می­ دهند. در واقع بیشتر سیاست‌های حاکمیت شرکتی بین این دو گروه قرار می­گیرند و در بعضی از ویژگی­های آنها مشترکند. این دوگانگی حاکمیت شرکتی ناشی از تفاوت هایی است که بین فرهنگ ها و سیستم های قانونی وجود دارند. با این همه، کشورها تلاش دارند تا این تفاوتها را کاهش دهند و امکان دارد که سیستم های حاکمیت شرکتی در سطح جهان به هم نزدیک شوند. حاکمیت شرکتی درون سازمانی، سیستمی است که در آن شرکت های فهرست بندی شده یک کشور تحت مالکیت و کنترل تعداد کمی از سهامداران اصلی هستند. این سهامداران ممکن است اعضای خانواده مؤسس(بنیانگذار) یا گروه کوچکی از سهامداران مانند بانک­های اعتباردهنده، شرکت های دیگر یا دولت باشند. به سیستم های درون سازمانی به دلیل روابط نزدیک رایج میان شرکت ها و سهامداران عمده آنها، سیستم رابطه نیز گفته می­ شود. هر چند در مدل حاکمیت شرکتی درون سازمانی به واسطه روابط نزدیک میان مالکان و مدیران، مشکل نمایندگی کمتری وجود دارد ولی مشکلات جدی دیگری پیش می ­آید. به واسطه سطح تفکیک ناچیز مالکیت و کنترل(مدیریت) در بسیاری از کشورها( مثلا به دلیل مالکیت خانواده های مؤسس) از قدرت سوءاستفاده می­ شود. سهامداران اقلیت نمی ­توانند از عملیات شرکت آگاه شوند. شفافیت کمی وجود دارد و وقوع سوءاستفاده محتمل به نظر می­رسد، معاملات مالی مبهم و غیر شفاف است و افزایش سوء استفاده از منابع مالی، نمونه هایی از سوء جریان­ها در این سیستم­ها شمرده میشوند. عملیات برون سازمانی به سیستم های تأمین مالی و حاکمیت شرکتی اشاره دارد. در این سیستم ها شرکت های بزرگ توسط مدیران کنترل می‌شوند و تحت مالکیت سهامداران برون سازمانی یا سهامداران خصوصی قرار دارند. این وضعیت منجر به جدایی مالکیت از مدیریت می­ شود توسط برل و مینز[۱۶] (۱۹۳۲) مطرح شد. همانطور که بعدها جنسن و مک لینگ[۱۷] (۱۹۷۶) در نظریه نمایندگی مطرح کردند، مشکل نمایندگی مرتبط با هزینه های سنگینی است که به سهامدار و مدیر تحمیل می­ شود. اگر چه در سیستم های برون سازمانی، شرکت ها مستقیما توسط مدیران کنترل می­شوند، اما به طور غیر مستقیم تحت کنترل اعضای برون سازمانی قرار دارند. اعضای مذکور، نهادهای مالی و همچنین سهامداران خصوصی هستند.
به نظر می­رسد حاکمیت شرکتی در ایران بیشتر به سیستم درون سازمانی نزدیک تر است. با توجه به وجود بازار سرمایه و تلاش های انجام شده در مورد گسترش آن، سیستم حاکمیت شرکتی درون سازمانی در ایران مطرح است و موضوعیت دارد. در برنامه های سوم و چهارم توسعه کشور، به خصوصی سازی عنایت ویژه­ای شده است. بنابراین به نظر می­رسد در صورت دستیابی به هدف­های خصوصی سازی در این برنامه ها و افزایش سهامداران و ذی­نفعان شرکت ها، سیستم حاکمیت شرکتی در کشور ما با توجه به تجربه سایر کشورها که به خصوصی سازی دست زده اند، به سمت سیستم برون سازمانی تغییر جهت دهد (قنبری، حساس یگانه، حجازی، ۱۳۸۶).
۲-۷-۳- بازیگران عرصه حاکمیت شرکتی
بازیگران حاکمیت شرکتی را می‏توان در سه دسته بازیگران داخلی، بازیگران خارجی و هیات مدیره‏ها تقسیم‏بندی نمود. این تقسیم بندی در نگاره ۲-۱ ارائه شده است.
البته در برخی تقسیم‏بندی‏ها نیز می‏توان اعضای مستقل هیات مدیره را از جمع بازیگران خارجی و اعضای اجرایی هیات مدیره را، از جمله بازیگران داخلی شرکت برشمرد. در تقسیم‏بندی دیگر، این گونه بازیگران را می‏توان به سرمایه‏گذاران، تأمین کنندگان منابع انسانی مورد نیاز و اعضای تیم‏های مدیریت شرکتی تفکیک نمود. (آگوایرلا و جکسن[۱۸]، ۲۰۰۳). براساس تقسیم‏بندی اول، بازیگران داخلی را می‏توان شامل کسانی دانست که تصمیمات شرکتی را اتخاذ نموده و به اجرا در می‏آورند، در حالیکه بازیگران خارجی کسانی هستند (حقیقی یا حقوقی) که سعی در اعمال نفوذ و کنترل بر تصمیمات شرکت را دارند (مینتزبرگ[۱۹]، ۱۹۸۳).
شکل۲-۱) بازیگران عرصه حاکمیت شرکتی
از این رو مدیران و کارکنان درون شرکت را می‏توان به عنوان بازیگران داخلی و سهامداران، تأمین کنندگان، مشتریان، نهادهای دولتی و قانونی و … را تحت عنوان بازیگران خارجی معرفی نمود. هیات مدیره‏ها را نیز می‏توان به عنوان گروه سومی مد نظر قرار داد که بعضاً به جهت آنکه می‏توانند هم در قالب بازیگران داخلی و هم تحت دسته بازیگران خارجی قرارگیرند مستقل از دو دسته دیگر تعریف نمود.
۲-۷-۳-۱- بازیگران داخلی
مقایسه تعاریف موجود از این گونه بازیگران در طی دهه‏های گذشته و سالهای اخیر حاکی از بروز تغییرات گوناگونی در وظایف اینگونه افراد است. در نتیجه این تحولات، از نقش استراتژیک این گونه تیم‏ها تا حد زیادی کاسته شده و وظایف اجرایی بیشتری برای آنان منظور شده است. این گونه بازیگران در قالب تیمی اجرایی مشتمل بر مدیر ارشد مالی، مدیر ارشد بازاریابی، مدیر ارشد حاکمیتی، مدیر ارشد یادگیری، مدیر ارشد اطلاعاتی، مدیر ارشد عملیاتی، مدیر ارشد منابع انسانی، مدیر ارشد فناوری و … تحت نظارت مدیر ارشد اجرایی یا به عبارتی بهتر مدیرعامل شرکت به فعالیت مشغولند. نکته مهم آن است که هر چه رابطه بین این تیم با تیم هیئت مدیره بهتر شود، عملکرد کلی شرکت (با فرض ثبات سایر شرایط) ارتقاء خواهد یافت (غفاری، ۱۳۸۹).
۲-۷-۳-۲- هیات مدیره
هیأت مدیره ها یکی از ارکان حاکمیت شرکتی در شرکت های امروزی به شمار می روند و اغلب از آن ها به عنوان اهرم اجرایی اصول حاکمیت شرکتی و مسئول نظارت و سیاست گذاری در شرکت ها یاد می‌شود. اعضای هیأت مدیره اغلب توسط مالکان سهام انتخاب می‌شوند، در حالی که در برخی سیستم های حاکمیتی نوین، مجموعه نظرات کارکنان، نهادهای دولتی، سرمایه گذاران و عرضه کنندگان نیز در انتخاب آن ها تأثیرگذار است. هیأت مدیره غالباً گروهی از افراد هستند که حق نظارت، کنترل، سیاست گذاری های کلان و حاکمیت بر یک شرکت خاص را در اختیار دارند (هولمز[۲۰]، ۲۰۰۵). این مجموعه از افراد در قالب یک تیم کاری اثربخش می بایست سلامت شرکتی را در حوزه های متنوعی همچون عملکرد مالی مناسب شرکت، قانونی بودن فعالیت‏ها، تناسب فرآیندها و اقدامات صورت پذیرفته شرکت ها با اهداف حاکمیت شرکت، تضمین نمایند.
۲-۷-۳-۳- بازیگران خارجی
بازیگران خارجی شامل سهامداران، مشتریان داخل و خارجی شرکت و قانون گذاران و سایر نهادهای مرتبط با کسب و کار شرکت می‌باشد. در ارتباط با سهامداران، تمامی کسانی که مالک سهام‏های توزیعی شرکت در بازارهای سهمی هستند، را می‏توان در شمار این گونه بازیگران حاکمیت شرکت دانست. این گونه بازیگران می‏توانند با اعمال حق رأی خود در انتخاب سیستم‏های حاکمیتی شرکت، کنترل تیم هیأت مدیره را در دست گرفته و به تدوین سیاستهای جدیدی در حاکمیت شرکت، بپردازند. مشتریان، مدیران اصلی شرکت‌ها و راز مانایی هر واحد کسب و کار محسوب می شوند. بی‏تردید انتظارات، نظرات و درصد رضایت‏مندی این گونه ذینفعان همچون خریداران محصولات و خدمات شرکت (مشتریان خارجی شرکت) و از طرفی، کلیه کارمندان شرکت (مشتریان درون شرکتی) از اهمیت قابل ملاحظه‏ای برخوردار است.
نهادهای قانونی معتبر در نظام های حاکمیتی جهان همچون نزدک و بورس اوراق بهادار نیویورک در آمریکا، بورس اوراق بهادار لندن، استرالیا و قوانین الزامی آنان همچون قوانین ساربنز- اکسلی، استاندارد کدبری، استانداردهای هیگز و … را نیز می‏توان در بخش قانون گذاران و سایر نهادهای مرتبط با کسب و کار شرکت جای داد. نهادهای اجتماعی، محیط زیست و سایر نهادهای مرتبط نیز در این بخش قابل بحث و بررسی‏اند (غفاری، ۱۳۸۹).
۲-۷-۴- ساختار حاکمیت شرکتی
ساختار حاکمیت شرکتی را می توان به دو نوع حاکمیت شرکتی درون سازمانی و حاکمیت شرکتی برون سازمانی طبقه بندی نمود که هر یک دارای سازوکارهای خاص خود می باشند. حاکمیت شرکتی درون سازمانی[۲۱]، سیستمی است که در آن شرکت های فهرست بندی شده یک کشور تحت مالکیت و کنترل تعداد کمی از سهامداران اصلی هستند. این سهامداران ممکن است بنیانگذار یا گروه کوچکی از سهامداران مانند بانکهای اعتباردهنده، شرکت های دیگر یا دولت باشند. ساز و کارهای حاکمیت درون سازمانی عبارتند از:
هیات مدیره: انتخاب و استقرار هیات مدیره توانمند، خوش نام و بی طرف
مدیران اجرایی: تقسیم مسئولیت ها بین مدیران اجرایی و استقرار نرم افزار مناسب
مدیران غیر اجرایی: ایجاد کمیته حسابرسی با حضور اعضای هیات مدیره و مدیران اجرای سابق و خوش نام در کمیته های مختلف شرکت
کنترل داخلی: طراحی، تدوین و استقرار کنترل های داخلی مناسب (مالی، حقوقی، مدیریت ریسک،حسابرسی داخلی و …..)
اخلاق سازمانی: تدوین و گسترش آیین نامه رفتار حرفه ای
حاکمیت شرکتی برون سازمانی[۲۲]، به سیستم های تأمین مالی و حاکمیت شرکتی اشاره دارد که در آن، شرکت‏های بزرگ توسط مدیران کنترل می‌شوند و تحت مالکیت سهامداران برون سازمانی یا سهامداران خصوصی قرار دارند. این وضعیت منجر به جدایی مالکیت از کنترل (مدیریت) می‌شود. ساز و کارهای حاکمیت برون سازمانی شامل موارد زیر می باشند:
نظارت قانونی (تدوین، تصویب و استقرار قوانین نظارتی مناسب)
رژیم حقوقی (برقراری نظام حقوقی مناسب)
کارایی بازار سرمایه (گسترش بازار و تقویت کارایی آن)
نظارت سهامداران عمده: ایجاد انگیزه در سهامداران به فعالیت هایی مانند خرید سهام
نقش سرمایه گذاران نهادی: تشویق و گسترش سرمایه گذاران نهادی
نظارت سهامدارن اقلیت: احترام به حقوق سهامداران جزء و اقلیت
الزامی کردن حسابرسی مستقل
فعالیت موسسات رتبه بندی: ایجاد تسهیلات برای فعالیت های موسسات مذکور
در نگاره ۲-۲ ساختار حاکمیت شرکتی ارائه شده است (حساس یگانه، ۱۳۸۹).
شکل ۲-۲) ساختار حاکمیت شرکتی
۲-۷-۵- مالکیت نهادی و حاکمیت شرکتی
با تغییر محیط شرکت ها ، فعالیت های حاکمیت شرکتی نیز تغییر یافته اند . هر چند این تغییر در کشورهای مختلف متفاوت بوده است ، لیکن در اقتصادهایی که بانکداری ، بازار سرمایه و سیستم های حقوقی تغییرات چشم گیری داشته اند ، این تغییرات معمول بوده است .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:03:00 ق.ظ ]




«مصلحت» در لغت به ضد، نقیض و مخالف مفسده و فساد معنا شده است، چنان که به خیر نیز تفسیر شده است[۳۲۱]۱٫براین اساس« اصلاح» در مقابل «افساد» و «استصلاح» در قبال« استفساد» قرار گرفته است. به نظر می رسد با تتبع در متون لغوی برای این واژه، حاصلی جز تثبیت همان معنا و مفهوم عرفی آن ندارد[۳۲۲]۱٫البته قابل تأ مل اینکه اربابان لغت عرب از تفسیراین واژه به « منفعت» یا تفسیر واژه صلاح به نفع پرهیز کرده اند[۳۲۳]۲.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مصلحت در دانش فقه و اصول، اصطلاح و معنای خاصی ندارد و تتبع در متون فقهی به طور قطع ثابت می کند که مصلحت به معنای لغوی و عرفی آن ، البته در چارچوب اصول و ضوابط شرعی، به کار رفته است[۳۲۴]۳٫شیخ طوسی در ابواب مختلف فقهی ، مصلحت را در همان معنای لغوی آن یعنی به معنای منفعت، خیر و صلاح به کار برده است[۳۲۵]۴٫البته معنای منفعت در مورد مصلحت، منظور همان خیر و مخالف فساد می باشد نه معنای اصطلاحی آن.آنچه که موجب ابهام این اصطلاح گردیده ، تفاسیر مختلف از مصلحت مورد تأیید شارع و تطبیق آن بر مصادیق می باشد . در واقع اختلاف سلیقه و تفاوت روش عالمان و آشنایان به نصوص و مقاصد شرعی در فهم دین، باعث اختلاف در فهم و تبیین« مصلحت شرعی» گردیده است. به نظر یکی از محققان دینی مفهوم « مصلحت» و سایر مفاهیم مشابه را نمی توان با تعریفی که جامع افراد و مانع اغیار باشد، تفسیر کرد و با کمی تسامح می توان گفت هر چه سخن در تفسیر و تبیین آن متمرکز شود؛ بدون اینکه به این کار نیاز باشد برابهام آن می افزاید[۳۲۶]۱٫مصالح مورد نظر شارع، دارای اقسامی است که لحاظ این اقسام در استنباط حکم به ویژه در وقت تزاحم و ناسازگاری مصالح،تأثیر تام دارد. برخی از آن عبارت است از: مصلحت عام وخاص ، مصالح ضروری، حاجی ، تحسینی ، ثابت و متغیر، فردی و اجتماعی و…[۳۲۷]۲ .

۲-۲-۲٫سنجه های مصلحت

در این مبحث به دو مورد از سنجه های مصلحت که در رابطه با تعیین ضابطه مصلحت و تشخیص آن در موارد حل تزاحم اشتغال زوجه با حقوق زوج و تعیین حاضن مؤثر است، پرداخته می شود .

الف:درک قطعی عقل

یکی از معیار هایی که در فهم مصالح می توان به کار برد ، درک قطعی عقل است. تردید پذیر نیست که نصوص دینی ، درک قطعی عقل را حجت دانسته و فقیهان نیز یکی از اسناد استکشاف حکم شرعی را درک عقل دانسته اند. همچنین هرگاه به تزاحم مصالح و مفاسد و یا مزاحمت مصلحت أهم و مهم یا-حتی- به ناگزیری ارتکاب فاسد یا افسد رسید، باید آنچه را عقل به تعیین آن در اجرا، داوری می نماید و لزوم تقدیم آن را درک می کند، گزینش کرده و بر طبق آن فتوا دهد یا حکم کند؛ زیرا درک قطعی عقل معیار تشخیص مصلحت شرعی است[۳۲۸]۱٫

ب:القای خصوصیت و تنقیح مناط

یکی دیگر از روش های دست یابی به مصلحت ، تنقیح مناط و القای خصوصیت می باشد. گاه از سندی ملفوظ مناطی کشف می شود که با کمک این کشف، می توان حکم مذکور در دلیل را به موضوعی غیر از آنچه در دلیل ذکر کرده گردیده ، سرایت داد و در این سرایت به دلیل مذبور تمسک جست. البته کشف این مناط باید قطعی باشد یا به قطع برسد، وگرنه مصداق« قول به غیر علم» و «افترا» خواهد بود[۳۲۹]۲٫
نقش آشکاری که القای خصوصیت در یافتن مناط دارد، زمینه های برابر انگاری این دو واژه را فراهم می کند. تعریف تنقیح مناط به الحاق فرع به اصل، بر اساس القای اوصاف، به منظور محدود شدن به وصف قابل تعلیل، این نگرش را جدی تر می کند[۳۳۰]۳٫ البته «الغای خصوصیت» گاه به معنای فهم مفاد عام از واژه مذکور در دلیل می آید و باالطبع مصداقی از فهم مناسبات حکم و موضوع قرار می گیرد و با تخریج و تنقیح مناط قطعی متفاوت خواهد بود[۳۳۱]۴٫

۲-۲-۳٫مصلحت و اشتغال زوجه

در زیر سعی گردیده است سنجه های مصلحت بیان شده در مباحث قبلی، بر لزوم حق اشتغال زوجه به عنوان یکی از مصادیق رعایت مصلحت در حوزه حقوق خانواده تطبیق گردیده و چارچوب های آن مشخص شود.بنابراین فارغ از نظر فقها واندیشمندان ، نگارنده در لزوم جواز حکم اشتغال زو توجه خوانندگان محترم را به دلایل زیرمبذ ول می دارد:
۱-احکام الهی مبتنی بر مصالح ومفاسد شرعی است.که از آن به «ملاکات احکا م » نام برده می شود. شارع با نگاه ویژه ای که به نقش زن به عنوان مادر و همسر داشته، بر توقف خروج زن ازمنزل بر اذن شوهر حکم داده است. ومصلحت شارع بر این امرواقع گردیده وبحث اشتغال زوجه در حاشیه مطرح شده است.باید گفت که هر چند مسئولیت اقتصادی از دوش زن برداشته شده ولی امروزه اشتغال به یک حرفه منحصراٌ برای تحصیل درآمد ورفع نیاز مادی نیست؛ چرا که با بالا رفتن سطح تحصیلات بانوان وپیشرفت جوامع وتخصصی شدن مشاغل نیاز انحصاری به زنان در برخی مشاغل وشکوفایی استعدادها وتوانمندی های آنان ، به نظر می رسد اشتغال زنان نه تنها انکار ناپذیر است بلکه به عنوان یک نیاز و ضرورت مطرح می باشد؛ لذا برای تأمین مصالح امروزی برمبنای ضرورت عرفی ،قانون گذار حکم به جواز اشتغال زوجه داده است. این مصالح بر گرفته از عقل عملی وبناء عقلا می باشد ،لذا با توجه به قاعده «ما حکم به العقل حکم به الشرع»مصلحت مورد نظرشارع هم تأمین می گردد.هرچند نمی توان مصلحت شرعی مهم تر که همان وظیفه زن به عنوان مادروهمسر است را نادیده گرفت.
۲-برخی از احکام الهی با گذشت زمان وتغییر شرایط زندگی جوامع ،قابلیت اجرایی خود را از دست می دهند. اگر اجرای حکمی موجب موهون شدن چهره ی اسلام وتنفرعمومی نسبت به دین واحکام را به دنبال داشته وبر خلاف مصالح مسلمانان باشد؛ باید متوقف گردد .درعدم اجرای امروزی حکم حد یکی از فقیهان معاصر چنین گفته اند:«…نسخ حکم رجم در شریعت ومرحله ی قانون گذاری وتشریع حکم نیست،بلکه به معنای به فعلیت نرسیدن آن حکم در مرحله ی اجرا وبه لحاظ تغییر شرایط اجتماعی ورعایت مصالح برتر وترجیح أهم بر مهم در موارد تزاحم بین ملاکات احکام شریعت واحتمال تاثیرشرایط در نرسیدن آن حکم به فعلیت است[۳۳۲]۱٫» لذا با توجه به تغییر شرایط زندگی امروزی و نقش مقتضیات زمان و مکان در اجرای احکام ، از جمله اشتغال زوجه ،با تنقیح مناط والقای خصوصیت می توان حکم این مورد را به مورد جواز اشتغال زوجه سرایت داده وگفته شود که امروزه در مورد اشتغال زوجه ،نیازی به اذن شوهر نیست، مگر در صورت تزاحم با مصالح خانوادگی در جایی که به عنوان مصلحت مهم تر مطرح می گردد.

۲-۲-۴٫مصلحت جمع واشتغال زوجه

در مباحث پیشین به این نتیجه رسیدیم که شوهر نمی تواند زوجه را از اشتغال منع کند،مگردر صورتی که خلاف مصالح خانوادگی یا حیثیت ایشان باشد.حال این فرض مطرح می گردد که در صورت تزاحم مصالح خانوادگی با مصالح افرادی از جامعه ،بازهم مصالح خانوادگی مقدم می شود؟
در بحث تزاحم حقوق زوجین، ما زوجین را به عنوان دو فرد که فقط با یکدیگر در ارتباط هستند تصور نمی کنیم بلکه آنان را در یک نظام سیستماتیک به اسم جامعه در ارتباط و تعامل با سایر افراد جامعه در نظر می گیریم. به مناسبت همین روابط ،گاه حقوق زوجین با حقوق افراد جامعه در تقابل و برخورد واقع می گردد.
برای روشن شدن بحث این فرض را در قالب مثالی بیان می کنیم :
خانمی در یکی از شاخه های پزشکی ،متخصص است وبه طبابت مشغول می باشد. در محلی که ایشان کار می کند ،فردی با تخصص مشابه وجود ندارد وساعات زیادی از شبانه روزبه کار طبابت مشغول است.آیا شوهراین خانم می تواند ایشان را از کارکردن منع کند؛به این دلیل که کار همسرش با مصالح خانوادگی منافات دارد ؟دراین فرض منع از اشتغال زوجه با مصالح عده ای ازافراد جامعه که همان بیماران هستند، در تزاحم است واشتغال ایشان با مصالح خانواده.چه باید کرد؟مصلحت خانواده مقدم است یا مصلحت جامعه؟
از جمله موارد باب تزاحم ، مواردی است که مصلحت فرد - یعنی حکمی که‌ به خاطر مصلحت فرداست - با مصلحت اجتماع تزاحم و تعارض پیدا می‌کند.با تتبعدر منابع مربوطه ، هر جا سخن از مصلحت جمع آمده است، بر مصلحت فرد مقدم شده است[۳۳۳]۱٫
در تزاحم دو ضرر عمومی و خصوصی جانب ضرر عمومی را باید گرفت؛ یعنی به خاطر مصالح عمومی باید اشخاص، ضرری را تحمل کنند، که با روح شریعت سازگارتر است. در مثال گفته شده از یک طرف منع زوجه از اشتغال موجب محروم شدن عده ای از بیماران از دانش و تخصص ایشان شده و از این جهت دچار ضرر می گردند و از طرف دیگر با اشتغال زوجه به این شغل و صرف اوقات زیادی از وقت خود در این حرفه، موجبات عدم رسیدگی به وظایف زناشویی و حقوق فرزندان و شوهر فراهم می شود و افراد خانواده از این جهت متضرر می گردند. همان گونه که قبلاٌ بیان شد در تزاحم دومصلحت باید به گونه ای عمل کرد که کمترین ضررمتوجه افراد گردد. البته باید به اثر گذاری آن در طولانی مدت و نه به صورت مقطعی و در کوتاه مدت توجه شود. به نظر می رسد در مثال بیان شده اولین گام برای حل تزاحم موجود ، در صورت امکان باید بین حقوق بیماران و افراد خانواده را جمع کرد که این مهم با تعدیل ساعات کار زوجه امکان پذیر است. مثلاً شوهر از زوجه بخواهد که بعد از ظهر ها به مطب نرود و به امور منزل رسیدگی کند.حال اگر شغل ایشان به گونه ای بود که امکان تعدیل ساعات کاری به هیچ عنوان، مقدور نباشد؛ چه باید کرد؟ در اینجا دو راه بیشتر وجود ندارد؛ منع کردن زوجه از اشتغال به طبابت و یا عدم ممانعت از اشتغال ایشان ومحروم شدن اعضای خانواده از وظایف بانوی خانه. انتخاب کدام ،ضرر کمتری به بار می آورد؟ آیا مصلحت بیماران به عنوان جمعی از افراد جامعه بر مصلحت افراد خانواده مقدم است؟ آیا در همه موارد مصلحت جمع بر مصلحت فرد مقدم است؟ نکته ای که در اینجا لازم به ذکر است این است که ترجیح مصالح عمومی بر مصالح خصوصی به عنوان یکی از سنجه های مصلحت، تاجایی است که این سنجه با سایر سنجه های مصلحت تزاحم و برخورد پیدانکند، در صورت تزاحم ،ملاک ترجیح دیگرکاربرد ندارد و باید مجموعه خصوصیت ها و خصلت ها درنظر گرفته شود و آنچه را عقل در موازنه همه مؤلفه ها حاکم دید، مقدم بدارد. مصلحت در مثال بیان شده اگر نگوییم که نیاز ها و حقوق افراد خانواده که بر طرف کردن آن به عهده زوجه است در حد ضروریات[۳۳۴]۱است، می توان گفت در حد نیازهای عمومی[۳۳۵]۲و گاه خواست های تحسینی و تکمیلی[۳۳۶]۳ می باشد. حال به حکم عقل ترجیح با کدامین است؟ مصلحت بیماران یا افراد خانواده؟ به نظر نگارنده با توجه به اهمیت حفظ و بقای خانواده و با در نظرگرفتن نهاد خانواده به عنوان اصلی ترین نهاد جامعه مدنی ، به عنوان کانون پرورش افراد و نسل های آتی و با توجه به باز خورد آن در افراد جامعه، شاید بتوان گفت ، الزام هریک از زوجین ،نسبت به انجام تکالیف خود، در درجه اول اهمیت واقع است و بر حقوق سایر افراد جامعه از جمله بیماران مقدم می باشد. و در صورت عدم امکان تعدیل شغل زوجه می توان حکم به منع اشتغال زوجه داد. حال اگر زوجه به تعدیل ساعات کاری خویش و یا منع از اشتغال رضایت نداد ، شاید بتوان در این مرحله با در نظر گرفتن همه شرایط ، حکم به ازدواج مجدد شوهر را صادر کرد.

۲-۲-۵٫راهکار های حل تزاحم اشتغال زوجه

با توجه به آنچه در مورد لزوم اشتغال زوجه و اجتناب ناپذیر بودن آن در جوامع امروزی و پذیرفتن آن در قانون مدنی ما به عنوان یک حق برای زوجه، بیان گردید؛ برای رهایی تزاحم حق اشتغال زوجه با حقوق سایر اعضای خانواده، طبق قاعده« الجمع امکن اولی من الطرح» بهترین روش ممکن جمع بین حقوق ایشان می باشد. که این راهکار تاحدودی با تعدیل ساعات کار بانوان امکان پذیر است. با پرسشی که از چند قاضی دادگاه خانواده به عمل آمد ایشان نیز دردادخواست منع اشتغال زوجه، به تعدیل ساعات کاری ایشان اکتفا می کنند، مگر در مواردی که شغل زوجه مغایر با مصالح خانوادگی و شان مرد باشد. در ذیل به چند راهکار اشاره می گردد:
۱-افزایش تعداد ساعات مرخصی بانوان از ۳۶ ساعت به ۴۸ ساعت(جز طرح های پیشنهادی دولت که تصویب نشد)
۲-اعمال طرح دورکاری بانوان تاحد ممکن(طرحی که در دولت تصویب نشد)
۳-اصلاح قانون کاربه گونه ای که میزان ساعت کاربانوان کاهش ومیزان مرخصیها افزایش یابد
۴-جوازازدواج مجدد برای مردانی که خانم های آنان شاغل هستند.
درمقام نقد این مورد باید گفت که دراصل حکم ازدواج مجددهیچ تردیدی نیست، لیکن محل اجرای آن در اینجا قابل تأمل است. همان گونه که بیان گردید احکام شرعی مبتنی بر مصالح و مفاسد است. لذا در مقام اجرا باید به گونه ای عمل شود، که کمترین مفسده بر اجرای حکم مترتب گردد، هرچند مصلحتی جلب نگردد؛ چرا که دفع مفسده بر جلب مصلحت اولی است[۳۳۷]۱٫در مورد ازدواج مجد د، امروزه با توجه به مقتضیات زمان و نقش زمان و مکان در اجرای احکام، مطلوب عرف و جامعه نبوده و با توجه به آثارسویی که بر ساختار خانواده در این مورد گذاشته، نه تنها به استحکام آن کمک نکرده بلکه با ایجاد تنش درمحیط خانواده، موجبات تزلزل و ازهم فروپاشی آن را فراهم می کند. چرا که ازدواج مجدد شاید در کوتاه مدت زمینه بر آورده شدن نیازهایزوج را فراهم کند، لیکن در طولانی مدت، به عنوان عنصری مخرب و سالب آسایش خانواده عمل خواهد کرد. مضاف بر این ، این راهکار
می تواند زمینه سوء استفاده مردان را نیز فراهم کند؛ لذا مفسده ای که بر آن مترتب است بیش از جلب مصلحت آن می باشد. البته ناگفته نماند که این مورد استثنائاتی را در بر دارد.گاه شرایط و اوضاع و احوال خانواده به گونه ای است که بانوی خانواده، به نیازهای اعضای خانواده اعم از شوهر و فرزندان بی توجه است و میزان زیادی از وقت خود را صرف کار در بیرون از منزل می نماید ، حال یا به دلیل قرار گرفتن درموقعیت شغلی حساس از این کار ناگزیر است و یا اینکه خود به این کار راغب است. به نظر می رسد در چنین مواردی که نقش زوجه در محیط خانواده بسیار کمرنگ شده ، به گونه ای که با عمل نکردن زوجه به تکالیف زناشویی خود، اعضای خانواده دچارعسر و حرج گردیده اند، با لحاظ تمامی شرایط و با آینده نگری، حکم به ازدواج مجدد مرد داد.
۵-بخشیدن میزانی از درآمد بانوان به همسرانشان و درعوض چشم پوشی همسران از بخشی از حقوق خود که این مورد را در مورد حالت نشوز زوج و بخشش مال زوجه داریم که می توان القای خصوصیت کرد.

۲-۲-۶٫مصلحت و حضانت

همان گونه که درمباحث پیش از این بیان گردید، در بحث حضانت طفل واولویت پدر ومادر در امر حضانت، معیار و ملاک تعیین حق أهم ، حق شخص ثالث یا همان فرزند است.معیار سنجش مصلحت، در این مورد عقل است.آنچه عقل بر محوریت ومعیار بودن آن در اثبات حضانت طفل به عهده هر یک از والدین، در مقاطع زمانی گفته شده، تأکید می کند، درک و رعایت مصلحت فرزند است. رعایت آن، گاه وظیفه حضانت را متوجه مادر کرده و گاه آن را به عهده پدر قرارمی دهد و در برخی از مواقع به دلیل عدم صلاحیت، از هردوی ایشان سلب و به دیگری واگذار می گردد. شاید بتوان گفت یکی ازعلل اختلاف درنظرات فقها و حقوق دانان، راجع به واگذاری امرحضانت به والدین، به دلیل آمیخت نامعیارهای سنجش مصلحت، از قبیل استحسان واستصلاح( به معنای لغوی)، سلایق شخصی و جایگزین کردن عقل معلق و نامنجز به جای عقل منجز و قطعی و به کار گیری مصالح موهوم به جای مصلحت معیار، می باشد[۳۳۸]۱٫مثلاً توجه به نیازهای عاطفی طفل منحصراً و حکم به واگذاری حضانت طفل به مادر تا سن بلوغ و ناعادلانه انگاشتن واگذاری حضانت در هفت سالگی به پدر و عدم توجه به نیاز های مادی و اقتصادی طفل و پشتوانه حمایتی محکم، که با وجود پدر میسر می گردد و عدم توجه به توانایی مادر در بر عهده گرفتن حضانت فرزند، از قبیل این آمیخت های ناصحیح می باشد.

۲-۳٫ضرورت عرفی

با تتبع در منابع فقهی وحقوقی، معادلی برای معنای این اصطلاح کاربردی یافت نگردید.شاید بتوان گفت منظور از ضرورت عرفی، ضرورتی است که به حد اضطرار نرسیده است.ولی درجهت تأمین مصالح ، براساس آن عمل می گردد.آیت فاضل لنکرانی درتزاحم حق مواقعه ی هر چهار ماه یکبار زن باحق سفررفتن مرد،ضرورت عرفی رابه عنوان مرجحی برای حق مرد بیان نموده اند. ایشان مصادیقی را ازباب تمثیل برای این مورد نام برده اند:«…ونیز ضرورت عرفی مثل تجارت یا زیارت یا تحصیل علم ونحو این ها تکلیف ساقط است وسفر حرام نیست.[۳۳۹]۱» آیا ضرورت عرفی همان چیزی است که شرایط و نیازجامعه بر فرد تحمیل می کند ؟ مثلا نیاز جامعه به تجارت کردن،تحصیل کردن و انجام فعالیت های اجتماعی وغیره ی افراد. نکته قابل ذکر دراینجا این است که عرفی بودن این نوع ضرورت، موجب می شود صفات عرف از جمله متغیر بودن در زمان ها و مکان های مختلف را نیزبه دنبال داشته باشد؛ لذا ضرورت عرفی ، امری ثابت نبوده و بسته به زمان و مکان های مختلف، تغییر پذیر است.
عناوین ثانوی ضرورت، ضرورت عرفی و اضطرار در بحث اذن زوج در خروج از منزل زوجه و همچنین بحث اشتغال زوجه به عنوان استثنا برحکم حرمت خروج از منزل بدون اذن زوج، توسط برخی از فقها ذکر شده است. برای تفصیل بحث می توانید به مباحث فصل دوم رجوع کنید.

۲-۴٫اخلاق

آمیختن حقوق و اخلاق از امتیازات نظام حقوقی اسلام است که در بحث حقوق خانواده جا گرفته است. طبیعت خانواده اقتضای چنین ترکیبی را دارد، بلکه می توان گفت: نقش اخلاق در خانواده که کانون مهر، ایثار و گذشت است، بیش از حقوق می باشد.(۱) در تزاحم حقوق زوجین به کار گیری راهکار های انعطاف ناپذیرحقوقی برای تشخیص أهم، با نادیده گرفتن اخلاقیات حاکم بر نظام خانواده برای برون رفت از تزاحم در بسیاری از مواقع ناکارآمد می باشد. رعایت حسن معاشرت و رفتار بر اساس «معروف» به عنوان یکی از ملاک های تشخیص أهم در بحث تزاحم حقوق در خانواده، بر اساس اخلاق پای ریزی شده است. همچنین در رفع تزاحم ، گاه نمود ارزش های اخلاقی مثل گذشت و فداکاری ، صمیمیت، عشق و مهرورزی در خانواده، موجب می شود که توانایی جمع بین حقوق ایشان میسرگردد و یا با گذشت و اعراض یکی از زوجین از تمام یا قسمتی از حق خویش به نفع دیگری، تزاحم برطرف شود.

۲-۵٫قاعده انصاف

انصاف مجموعه قواعدی است که در کنار قواعد اصلی حقوق وجود د ارد و به استناد متکی بودن بر اصول عالی و برتر اخلاقی می تواند قواعد حقوقی را لغو یا تخصیص دهد[۳۴۰]۱٫ عمومیت قاعده انصاف، به منزله قاعده فقهی و مانند سایر قواعد است. به علاوه عرف و سیره عقلا نیز آن را تأیید می کند. محل اجرا ی قاعده انصاف در حل تزاحم مربوط به تزاحم حقوق است.(حقی که در مقابل تکلیفی در پی نداشته باشد)، چرا که اجرای قانون أهم ومهم در رابطه با تزاحم حقوق قابلیت اجرا ندارد؛زیرادر تزاحم حقوق بدون رضایت نسبی حق داران نمی توان از رضایت خداوند آسوده خاطر شد. رضایت نسبی حق داران نیز با مقدم داشتن تمام حق یکی از حق داران بر تمام حق دیگری میسر نیست و تنها راه ممکن برای جلب رضایت حق دارانروی آوری به نوعی مصالحه عادلانه ومنصفانه با جلب توافق آنهاست. که این با عمل به قاعده انصاف امکان پذیر می باشد[۳۴۱]۱ هرچند برخی از فقها محل اجرای قاعده انصاف را تنها درحل تزاحم حقوق مالی دانسته اند[۳۴۲]۲وبرخی گستره آن را اعم ازحقوق مالی وغیرمالی میدانند[۳۴۳]۳٫در مصادیق بیان شده ی تزاحم حقوق زوجین و تطبیق آن بر قاعده انصاف به عنوان راهکارحل تزاحم، یک مورد قابل تصور است و آن تزاحم حق انفاق دو زوجه می باشد. که در فصل دوم در قالب مثالی بیان گردید[۳۴۴]۴٫ در آنجا رجوع به قاعده انصاف به عنوان یکی از راهکارها برای تقسیم نفقه بین دوهمسر یک مردبیان گردید. به نظر می رسد در مورد سایر مصادیق تزاحم حقوق زوجین به دلیلتقابل حق و تکلیف زوجین در این موارد عمل به عموم قانون أهم و مهم برای برون رفت از تزاحم، راهگشا باشد.

۳٫ضمانت اجرای حقوق زوجین

پس از حل تزاحم وتعیین حق قابل اجرا در رابطه با حقوق زوجین، در این مبحث به ضمانت اجراهای برخی از این حقوق پرداخته می شود.

۳-۱٫ضمانت اجرای رفتن به حج

در مباحث مربوط به حج ، گفته شد که فقها به اجماع معتقداند که رفتن به حج مستحبی زوجه نیاز به اذن شوهر دارد؛ حال این سوال مطرح است که اگرزوجه بدون اذن به حج رود؛ علاوه بر اینکه مرتکب کار حرامی شده، حج ایشان نیز باطل است؟
تعداد کمیاز فقهای ما، با اختلاف نظر به این مسئله پرداخته اند. برخی معتقد اند اثر حج مستحبی زوجه بدون اذن زوج، علاوه بر حرمت، فساد نیز می باشد.محقق حلی در این مورد می فرمایند:«…ولو أحرمت، مبادره کان فاسداً»[۳۴۵]۱از فقهای معاصر هم برخی صراحتاً چنین حجی را صحیح نمی دانند[۳۴۶]۲٫آیت اله بهجت در این مورد فرموده:«…واظهر عدم جواز است وعدم صحت است ، حتی در صورت عدم تفویت {حق زوج}، مگر با اذن زوج.[۳۴۷]۳»یکی از فقها در صحت چنین حجی این چنین می گوید:« اگر زن شوهردار بدون اجازه زوج حجّ مستحبّى بجا آورد، آیا حجّ مستحبّى او صحیح است؟ در پاسخ مى گوییم شوهر سه حق دارد که یکى استمتاع است و زوجه با حق استمتاع و تمکین مخالفت کرده و رفته است، پس وقوفش در عرفات اشکال ندارد، چون امر به شىء نهى از ضدّ خاص نمى کند. أضف إلى ذلک، که اگر شوهر در شرایطى بود که توانایى استمتاع ندارد، چرا حج باطل باشد ولى اگر مزاحم حقّ خروج از بیت و یا مزاحم حقّ اسکان باشد، آیا در اینجا حج فاسد است؟ فاسد نیست، چون امر به شىء نهى از ضدّ خاص نمى کند، بنابراین قائل شدن به بطلان هم در زنى که شوهر دارد و بدون اذن شوهر به زیارت مستحب رفته و هم در مورد زنى که در عدّه است و نباید از خانه خارج شود، دلیلى بر فساد نداریم.مگر این که بگوییم ذات وجود در خارج از خانه مثل وقوف در عرفات و منى و… حرام است که در این صورت منهى عنه و مأمور به متّحد مى شود و این مأمور به قابل تقرّب إلى الله نیست، حال اگر این صورت ثابت شود، حرمت تکلیفى است نه حرمت وضعى[۳۴۸]۱٫»استادمحقق داماد بر این نظرند که دراین مورددوحالت متصور است:اول اینکه بر زن اطاعت ازمرد در مورد تمکین و استمتاع واجب است و ملزم به جلب رضایت شوهر است؛بدون اینکه این حکم شرعی به عناوین دیگر وجاهای دیگر سرایت کند.پس بنا بر صورت اول فقط حق استمتاع مرد فوت شده و وجهی برای سرایت حرمت به عمل دیگر (حج) نیست و طبق قاعده ی اصولی امر به شی ء مقتضی نهی از ضدش نمی باشد.پس نهی از تفویت حق مرد، بر عناوین دیگر عارض نمی گردد و به صحت حج مضافاً براینکه اذن شوهر نداشته باشد ، ضرری وارد نمی کند.صورت دوم اینکه واجب است بر زن اطاعت در هر چه که مرد به او امر می کند و انزجار و دوری کردن ازآنچه که مرد از آن نهی می کند؛ که بر حسب قواعد اولیه، مرد چنین حقی ندارد.پس بنا بروجه دوم هم،حج باطل نیست. بین حکم تکلیفی (حرمت)و حکم وضعی (فساد)تلازمی نیست. و برای بطلان حج مستحبی زوجه بدون اذن،نیاز به دلیل و یا روایتی دیگر داریم[۳۴۹]۲

۳-۲-ضمانت اجرای حق تعیین مسکن

در مباحث پیشین گفته شد در جایی که انتخاب مسکن به زوجه داده شود، این حق تاجایی قابل اعمال است که خواسته ی زن مبنی بر تهیه ی مسکن، در حد عرف و عادت وشأن زن باشد.
حال این سؤال مطرح است که چه ضمانت اجرایی برای اعمال این حق وجود دارد؟ اگر شوهر به خواسته ی متعارف زن تن ندهد و موجب بروز اختلاف شود، چه باید کرد؟
در صورتی که شوهر عدم مطابق خواسته ی زن، منزلی را تهیه کند، زن می تواند از اسکان در آن منزل خوداری کند و نرفتن به این منزل و عدم تمکین عام در این مورد، مصداق نشوز نبوده و زن ناشزه نمی شود.دیوان عالی کشور در این مورد این چنین اظهار نظر نموده است:« رأی دادگاه به این که( تعیین محل سکونت طبق قباله نکاحیه با زن است) و از این جهت مدافعات شوهر را که مشار الیها باید در محلی که او تعیین نماید سکونت نماید و چون امتناع می کند ناشزه بوده و مستحق نفقه نمی باشد وارد ندانسته و شوهررا محکوم به پرداخت نفقه نموده …» (رأی شماره ۲۸/۳/۱۳۲۰- ۲۶۵۱)[۳۵۰]۱ لیکن در مورد تمکین خاص به نظر می رسد، زوجه نمی تواند خودداری کند. چرا که عدم استقرار در منزل شوهر و تمکین خاص در این مورد ملازمه ای با هم ندارند. در ادامه رأی دیوان آمده است :«… و ضمناً در موضوع تمکین اظهار عقیده نموده که (چون در هر حال زوج قانونا می تواند تمکین زوجه را بخواهد مشارالیها باید در محلی که خود او اختیار تعیین آن را دارد از او تمکین نماید) صحیح است و اعتراض شوهر به این که( دادگاه از یک طرف حکم به تمکین زن داده و از طرف دیگر مرا محکوم به پرداخت نفقه کرده است و این دو حکم با یکدیگر تناقض دارد) وارد نیست. »«رأی شماره ۲۸/۳/۱۳۲۰- ۲۶۵۱»[۳۵۱]۱ پس در تزاحم حق تعیین مسکن زوجه وحق تمکین خاص مرد آنچه مقدم است ،تمکین خاص مرد می باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:03:00 ق.ظ ]




مظفرالدین شاه فرمان گشایش مجلس ملی را امضاء کرد. جنبش به پایان رسیداما مبارزه برای مشروطیت تازه آغاز شد. هیئتی از بزرگان برای تدوین قانون انتخابات مجلس شورای ملی آینده در تهران گرد هم امدند .نمایندگان عمدتآ تجار و روحانیون و روسای اصناف بازار تهران بودند.انتخاب شدگان به شش طبقه تقسیم شد: شاهزادگان و قاجارها ، روحانیون و طلاب، اعیان و اشراف، تجار، مالکان با حداقل ۱۰۰۰تومان دارایی و صنعتگران و پیشه وران. شاید این طبقه بندی بازتاب زمینه های اجتماعی و منطقه ای آن زمان بود.[۴]

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

گشایش مجلسی از بزرگان و انتخابات مجلس ملی زمینه ساز پیدایش سازمان های سیاسی و روزنامه های رادیکال در سراسر کشور بود. در مرکز ایالات مردم به سرکردگی بازاریان دست به کار تشکیل انجمن های مستقل از حکام ایالات و عمومأ مخالف با آنان شدند.در پایتخت سی انجمن مشروطه خواه در صحنه ی سیاسی ظهور کرد.مطبوعات نیز فعال بودند.تعداد روزنامه ها و نشریاتی که در داخل منتشر می شد از شش فقره در آستانه ی انقلاب به بیش از یکصد فقره در عرض ده ماه پس از انجمن مؤسسان ترقی کرد.مجلس در مهر ماه گشایش یافت و نقش طبقه ی سنتی در ترکیب اجتماعی مجلس انعکاس یافته بود. قانون اساسی مشروطه تدوین شد ودر ۱۴ ذیقعده ۱۳۲۴ فقط پنج روز قبل از مرگ مظفرالدین شاه امضاء شد.[۵]
دوران۱۱ ساله ی حکومت مظفرالدین شاه ،روند واگذاری برخی امتیازات مانند امتیاز دارسی به بیگانگان ادامه داشت و شاه قاجار قدرت سیاسی خود را در برابر روسیه و انگلیس از دست داد، متاسفانه از همان ابتدا میان مشروطه خواهان و اطرافیان شاه درگیری شدیدی روی داد، کار بانجا کشیده شد که محمد علی شاه جانشین مظفرالدین شاه علیه مجلس شورای ملی کودتا کرد و برخلاف قول و قسم خود ناچار شد مجلس رابه کمک قزاق های روسی به توپ ببنددو جمعی از مشروطه خواهان را به قتل برساند[۶].سپس شاه ضد مشروطه کناره گیری میکند و پسر و ولیعهد ۱۱ساله او جانشین می شود.
دولت جوان احمد شاه با مشکلات و مسائل پیچیده داخلی و خارجی روبرو بود.مهمترین انها اشغال ایران از سوی نیروهای روسیه، انگلیس وعثمانی بود[۷].یکی از دردناکترین صحنه های آشفتگی سیاسی این دوره واقعه ی پارک اتابک بود. اما نکته ی قابل توجه در مورد ایران در ان شرایط این بود که استقلال سیاسی ایران ولو به صورت نسبی حفظ گردید، اما این استقلال محدودیت خاص خود را نیز داشت[۸].
انقلاب مشروطیت دارای ویژگی های ضد زمینداری، ضداستعماری، ضد استبدادی و ضد خودکامگی و انحصار بیگانه بود که در شکل گیری زمینه ی مشروطیت افرادی چون صنیع الوله یا مخبرالسلطنه یا خاندان پیرنیا و ….. نقش بسزایی داشتند از جمله افراد دیگری که مدافع مشروطیت بود و مشروطه خواهان را یاری میرساند احمد قوام السلطنه بود.
۲-۱ احمد قوام السلطنه از تولد تا ورود به صحنه ی سیاست
احمد قوام معروف به (قوام السلطنه)در ۱۲۵۲ش. در تهران متولد شد. پدرش میرزا ابراهیم معتمدالسلطنه از رجال دوره ی ناصری و جدش قوام الدوله وزیر دفتر استیفا بود. قوام السلطنه در ضمن، خواهر زاده ی امین الدوله صدراعظم مظفرالدین شاه نیز بود.وی تحصیلات مقدماتی را به اتفاق برادرش حسن وثوق الدوله نزد معلمین خصوصی فرا گرفت، سپس در زمینه ی ادبیات فارسی و صرف ونحو،عروض وقافیه، معانی بیان وریاضیات قدیم ادامه تحصیل داد ومدتی نیزدر مدرسه ی مروی به آموزش فلسفه و حکمت اشتغال ورزید.[۹]
در سال ۱۳۱۱ مناجات منظوم “حضرت علی"را با خط نستعلیق عالی نوشت و پدرش انرا تقدیم حضور ناصرالدین شاه نمود، شاه او را احضار وبه عنوان پیشخدمت خاص ولقب «دبیر حضور»سرافراز نمود.[۱۰]
در سال ۱۳۱۴ میرزا علی خان امین الدوله دائی او به پیشکاری ولیعهد آذربایجان رفت ومیرزا احمد دبیر را نیز به عنوان منشی مخصوصا خود به این مأموریت برد.چند ماهی پس از این مأموریت ،امین الدوله به تهران احضار شد وجای میرزا علی اصغرخان امین السلطان به صدارت رسید وقوام را منشی و رئیس دفترخود نمود.
میرزا احمد خان دبیر حضور مادامی که امین الدوله صدراعظم بود ،در ان سمت حساس قرار داشت. پس از کناره گیری امین الدوله،راه اروپا را در پیش گرفت وقریب ۳ سال در اروپا به تکمیل تحصیلات و آموزش زبان های خارجی اشتغال ورزید. در سال ۱۳۲۲ه.ق عین الدوله صدر اعظم شد، دبیر حضور را به تهران فرا خواند و به او عنوان دبیر رسائل داد.در سفر سوم مظفرالدین شاه به اروپا در زمره ی همراهان قرار گرفت . پس از بازگشت به تهران، با دریافت لقب دبیر حضور رئیس دفتر مخصوص مظفرالدین شاه شد. او در این سمت توانست اعتماد شاه را نسبت به خود جلب کند.
قوام در سال ۱۳۲۴ه .ق پس از فوت نریمانخان قوام السلطنه وزیر مختار ایران در اتریش با اهداء ۲۵ اشرافی برای خود لقب قوام السلطنه را گرفت.[۱۱]
۲-۲ شخصیت احمد قوام السلطنه
احمد قوام بی تردید از مهمترین ومؤثرترین شخصیت های سیاسی عصر مشروطه و پهلوی است .چهره ای که از او در تاریخ معاصر ایران ترسیم شده است او را “عنصری وابسته"، “مهره ی انگلیس “،"عامل امریکا “،"مزدور"،"درباری” ،"سرسپرده"و در یک کلام خائن و منفور ضد ملی نشان می دهد اما با نگاهی ژرفتر و واقع بینانه تر به زندگی وعملکرد این شخصیت شیاسی معاصر ایران ،میتوان بخش عمده ای ازذهنیت شکل گرفته درباره ی قوا م السلطنه را زیر سوال برد.
قوام دارای ویژگی هایی بود که باعث می شد کم وبیش از نخستین روزهای پس از سقوط رضا شاه نام وی به عنوان نامزد جدی سمت نخست وزیری مطرح شود.
اولین ویژگی او داشتن کوله باری از تجربیات از مملکت داری یا به تعبیر امروزی کار اجرایی بود.
آنچه با نگاهی کلی به پیشینه ی اجرایی قوام السلطنه طی بیش از سه دهه کار اجرایی میتوان گفت آن است که در مجموع زیرکی،کاردانی و قابلیت های ارزنده ای از خود نشان داد.
قوام در حدود هیجده سال مورد غضب رضا شاه قرار گرفت که هفت سال را به صورت تبعید اجباری در فرانسه گذراند ویازده سال بعدی را در یکی از روستاهای لاهیجان بر سر املاکش سپری کرد.با توجه به اینکه پس از سقوط رضا شاه بیش از پیش ابعاد ترور و اختناق حاکم در زمان او روشن می شد،هجده سال تبعید اجباری (و البته در این مدت زندگی مرفه ای را برای خود در فرانسه مهیا کرد. )بدون تردید امتیاز ارزنده ای برای قوام محسوب می شود.
قوا م السلطنه برخلاف بسیاری از شخصیت های محافظه کار «ضد چپ»نبود بنابراین تا حدی مورد احترام روسها وحزب توده هم بود.وی به انگلیس نیز سرسپردگی خاصی نداشت، برخلاف برخی از تصوراتی که اورا هم مهره ی وابسته به انگلیس می دانستند .
قوام السلطنه به دلیل وابستگی به اشراف قاجار،به طور طبیعی مورد حمایت شماری از اشراف قاجار درون و بیرون مجلس قرار داشت و در مجلس اعضای فراکسیون “اتفاق” و شماری از “منفردین “و مستقل ها از وی پشتیبانی میکردند.[۱۲]
قوام به شعائر مذهبی وسنن ارزنده ی ملی به دیده احترام می نگریست و به روحانیون توجه خاصی داشت ولی مداخله ی روحانیت در امور مملکتی را به هیچ وجه نمی پذیرفت. در سیاست خارجی هم قوام السلطنه طرفدار موازنه بود.[۱۳]
فصل سوم:
اقدامات سیاسی احمد قوام السلطنه از مشروطه تا شهریور۱۳۲۰
۳-۱ ورود به دربار ویاری مشروطه خواهان
قوام در اثر توقف طولانی در اروپاو مطالعه در نوع حکومت ها به حکومت قانون و مشروطیت دلبستگی داشت و از این رو از، شاه را به اعطای مشروطیت تشویق می نمود.[۱۴]
در همان اوقاتی که قوام دبیر رسائل بود، جنجال عدالتخانه و مشروطه خواهی در تهران راه افتاد. مشروطه خواهان گذشته از تلاشها و کوشش ها خود بر آن شدند که چند نفر از محارم شاه را در باطن با خود همراه کنند تا در خلوت ذهن شاه را به مشروعیت ومقاصد آن مأنوس نمایند. با تلاش سید محمد طباطبایی، اعلم الدوله ثقفی و قوام السلطنه که یکی طبیب مخصوص شاه و دیگری وزیر رسائل وی بود و بیش از هر کس با شاه نزدیکی داشتند به سوی مشروطه خواهان گرائیدند و با سید محمد که در اعتقادات خود صداقت داشت مناسباتی برقرار کردندو بر ان شدند که از داخل دربار، شاه را در انجام خواسته ی آزادی خواهان تشویق نمایند و به کوشش برخاستند، اما عین الدوله از مقاصد انان بی خبر بود، وقتی با سختگیری های عین الدوله مأموران حکومت تهران در صدددستگیری ملک المتکلمین و سید جمال اصفهانی برامدند ؛قوام محرمانه ملک را مطلع کرد،وی موفق شد از شهر بشمیران برودو برای آزادی سید جمال با کوشش بسیار از عین الدوله تأمین گرفت.[۱۵]پس از اینکه عین الدوله برکنار شدو شاه مصمم به صدور فرمان مشروطه گردید، قوام به اتفاق اعلم الدوله و صنیع الدوله و محتشم السلطنه در کاخ صاحبقرانیه شرفیاب شدند و درباره ی متن و کیفیت آن عرایضی کردند و بالاخره در روز ۱۸ج ۲/.۱۳۲۴ ق. بفرمان شاه “قوام السلطنه"سینی بلور مستطیلی را که جای لوازم التحریر شاه بود پیش کشید و در حضور شاه روی زانو نشست و فرمان مشروطه را نوشت. پس از آنکه فرمان مشروطه نوشته شد قوام السلطنه ان را برای شاه خواند و به شاه تقدیم کرد .قوام السلطنه و اعلم الدوله چند بار گفتند “قربان موشح بفرمایید مبارک است” شاه فرمان را بی تأمل امضا کرد و به دست قوام داد.
به دنبال فرمان مشروطه هیئتی مرکب از صنیع الدوله ،محتشم السلطنه و میرزا حسن خان و میرزا حسین خان (پسران مشیرالدوله )و مخبر السلطنه مأمور تنظیم نظامنامه ی انتخابات شدند.نظامنامه تنظیم شد ولی حال شاه بحرانی بود ،دکتر دامش طبیب آلمانب ملاقات با شاه را ممنوع کرده بود،فقط اعلم الدوله و قوام السلطنه اجازه ی حضور یافتند در چنین شرایط و محدودیتی و در چنان حالت بحرانی که شاه داشت و در حالی که روی تخت دراز کشیده و قدرت حرکت نداشت نظام نامه را به امضاء رسانید.[۱۶]
۳-۲ قوام السلطنه بر مسند وزارت
قوام از تاریخ صدور مشروطیت تا فتح تهران سمت مهم دولتی نداشت و گاهی بعنوان میانجی بین مشروطه خواهان و مستبدین می شد و یا بعضی تندروی ها را تعدیل میکرد.بعد از خلع محمد علی میرزا و اداره ی کشور به وسیله ی سپهسالار تنکابنی [۱۷]وپس از معرفی کابینه ، سردار اسعد بختیاری وزیر داخله،میرزا احمد خان قوام السلطنه را به عنوان معاون داخله برگزید.وجود قوام السلطنه در عمارت بهارستان و عضویت او در هیئت صدور احکام او را با قوانین آشنا ساخت،بطوری که ظرف چند روز سردار اسعد علاقه ی زیادی به او پیدا کرد و از اطلاعات و انشاء وخط خوش او تمجید فراوان کرد واو را به معاونت خویش برگزید تا امور آن وزارتخانه را تحت نظر قرار بدهد. سردار اسعد سابقه ی دیوانی و اداری نداشت و طبعأ میبایستی شخصی در کنار او قرار گیرد که سابقه ی طولانی در ان کار داشته باشد .در آن روز بین مشروطه خواهان و اطرافیان سردار اسعد کسی بهتر از میرزا احمد خان قوام السلطنه نبود.قوام السلطنه معاون وزارت داخله فعال مایشاء شد و تمام کارها با نظر و موافقت او حل و فصل میشد.معاونت قوام السلطنه در وزارت داخله حدود شش ماه طول کشید[۱۸]. قوام در این سمت توانست سازمانی بر اساس کشورهای اروپایی برای وزارت داخله پی ریزی کند و برای احراز مشاغل ضوابطی را تعیین نمود.در مرداد ۱۲۸۹ ش در کابینه ی اول مستوفی الممالک وزارت جنگ را احراز کرد ،قوام السلطنه در این سمت توانست لایحه ی خلع سلاح مجاهدین را از تصویب مجلس بگذراند. همچنین از خودسرس های بختیاری ها و تروریست ها جلوگیری کند، ستارخان و فداییان او که مسلح و غالبأ موجب بروز حوادث ناگواری در شهر می شدند،خلع سلاح شدند،و در زدوخوردی که بین قوای دولتی و فداییان ستارخان در پارک اتابک به وقوع پیوست ستارخان گلوله خورد.قوام در همین سمت قیمتی برای سلاح مردم تعیین کرد و با قیمتی مناسب آنها را خرید و تحویل انبار مهمات وزارت جنگ داد.در ترمیم سوم کابینه ،سپهدار اعظم،میرزا احمد خان قوام السلطنه را به سمت وزارت عدلیه معرفی نمود.
اما قوام السلطنه در کابینه ی سپهدار فقط شش روز وزیر عدلیه بود،ودر مرداد۱۲۹۰ در هیئت دولت صمصام السلطنه بختیاری به وزارت داخله رسید ودر هر سه ترمیم کابینه در وزارت داخله باقی ماند. قوام السلطنه وزیر داخله ی کابینه ی صمصام السلطنه از همان نخستین روز تشکیل هیئت وزیران برای تاسیس و تشکیل ژاندارمری دست به اقدام زد و کشور بی طرفی چون سوئد را که هیچ گونه منافعی در ایران نداشت در نظر گرفت تا از آنجا مستشار نظامی استخدام نماید .در نتیجه هفتاد افسر سوئدی داوطلب خدمت در ایران شدند .در مرحله ی اول دولت ایران سه افسر سوئدی را با دو درجه ترفیع استخدام نمود و این افسران در اواخر خرداد ۱۲۹۰ وارد ایران شدند.
قوام السلطنه در طول زندگی سیاسی خود همواره نسبت به ژاندارمری توجه داشت و در هر دوره ی که مصدر کاری می شد در تقویت و نیرومندی آن می کوشید.در سال ۱۲۹۱ در کابینه ی محمد علی خان علاءالسلطنه، وزارت مالیه را عهده دار گردید و دست به تغییر سازمان آن وزارتخانه زد و با جمع اوری مقادیری پول از منابع مختلف دستور پرداخت سه ماه از حقوق معوقه ی کارمندان دولت را صادر کرد همچنین دستور داد صاحب منصبان وزارت مالیه اعم از ایرانی و مستشاران خارجی بایستی لباس مخصوص که طرح و دوخت و علائم آن مشخص شده است بر تن نمایند.
قوام السلطنه در ترمیم کابینه ی وثوق الدوله در سال ۱۲۹۵ش. به جای میرزا حسن خان مشارالملک به وزارت مالیه انتخاب شد و در ترمیم کابینه ی دوم علاء السلطنه در سال ۱۲۹۱ در رأس وزارت داخله قرار گرفت و در کابینه ی بعدی که تحت ریاست عین الدوله در سال ۱۲۹۳ ش . تشکیل شد کماکان وزیر داخله بود. آزادیخواهان تبریز به زعامت شیخ محمد خیابانی به عضویت قوام السلطنه و وثوق الدوله در این کابینه اعتراض کردند و اخراج آنها رااز کابینه خواستار شدند [۱۹].
تا اینکه قوام السلطنه در سال ۱۲۹۶ به جای کامران میرزا برای سرو سامان دادن به اوضاع خراسان به ریاست این ایالت منصوب شد.
۳-۳ فرمانروایی خراسان
مستوفی الممالک در سومین کابینه ی خود (دیماه ۱۲۹۶) بفکر امنیت ایالت ها افتاد و “قوام ” را برای فرمانروایی خراسان و سیستان در نظر گرفت و فرمان او در ماه اسفند صادر شد ودر ۱۵فروردین عازم خراسان گردید و “ماژور شولبرگ” افسر سوئدی را هم برای سامان دادن شهربانی خراسان با خود برد و تعدادی هم تفنگ از دولت تحویل گرفت. ورود قوام السلطنه در خراسان با استقبال گرم مردم روبروشد.[۲۰]
انتخاب قوام به این سمت حساس ،حاصل موقعیت بحرانی خراسان و ضرورت پایان بخشیدن به اغتشاش و ناامنی و نیز ایجاد شرایطی بود که امنیت داخلی و ثبات و ایمنی مرزهای کشور با سرزمین های بیگانه را فراهم سازد ،و خراسان به دور از پایتخت ،زیر تیغ انقلاب نو خاسته ی بلشویکی در شمال و تهدید استعمار کهن انگلستان در جنوب قرار داشت، قبایل کرد و ترکمن نیز همدست اقوام دیگر، چون مانعی بر سر راه اقتدار دولت مرکزی و حکومت محلی بشمار می آمدند .
سالهای فرمانروایی میرزا احمد خان قوام در خراسان،سالهای پر مخاطره ا ی بود، جنگ داخلی در قفقاز به سان پیامد انقلاب بلشویکی روس و قدرت روز افزون حزب کمونیست (عدالت ) در خراسان و بویژه در میان کارگران مهاجر ایرانی در ترکمنستان،خطر جدی محسوب میشد. در ادامه ی درگیری ها ی نظامی میان نیرو های کمیته ی ماورای قفقاز و متحدان انگلیس آنها با بلشویک ها و رشد هرج و مرج در مناطق ترکمن نشین مجاور ایران ، وزارت داخله با توجه به حساسیت اوضاع سرحدی خراسان از قوام خواست “مقرر فرماید اقدامات موثر در حفظ نظم و امنیت آن حدود ” بشود[۲۱].
پس از چند ماه از تجاوزات ترکمن ها جلوگیری شد ،روس ها نیز از تجاوزات خود دست برداشتند[۲۲]. در تیرماه ۱۲۹۹ ش. در مناطق قوچان و شیروان قیامی به سرکردگی خداوردی، از سران عشایر رخ داد که در این قیام شماری از روستاییان و خان های قبایل کوچک دست به مصادره ی املاک و زمین های اربابی زدند و خواستار مجازات خان ها و مالکان بزرگ و اخراج انگلیس از خراسان شدند.
در این ایام قوام ،والی خراسان دست به کار شد ،او طی مذاکراتی با شماری از مالکان و روسای عشایرو تقویت روابط خود با آنان ،شرایط را برای رویارویی با شورشیان فراهم ساخت و خود برای هدایت عملیات نظامی راهی شیروان شد . در نخستین درگیری نتیجه ی حاصل نشد . پس قوام با شماری از سرکردگان قبایل کرد و بلوچ مذاکره کرد و حمایت آنان را برای پیوستن به نیروهای دولتی و مقابله با شورشیان جلب کرد.سرانجام نیروهای دولتی ،که به توپخانه مجهز بودند ،قلعه ی گلیان را محاصره و در فاصله ی چند روز آن را تصرف کردند،خداوردی رهبر شورشیان به عشق آباد گریخت و باقی شورشیان دستگیر و اعدام شدند.[۲۳]
دشواری های خراسان تنها محدود به شورش های ایلی و درگیری های نظامی نبود، اقتصاد نیز موقعیتی آشفته داشته و کسادی بازار بیکاری را فزایش می داد. این وضعیت که کاهش بودجه و درآمدهای مالیاتی را به دنبال داشت، کوشش قوام برای سازماندهی ژاندارمری و نیروهای انتظامی را که برای حفط امنیت خراسان اهمیتی حیاتی داشتند با مانع روبرو می ساخت. نفوذ روسای عشایر محلی، قدرت گماشتگان دولت ،هریک دلیلی بر وجود بحران و رشد و گسترش آن بود. قوام با سازماندهی ژاندارمری و نظمیه و سرکوب شورشیان و ایجاد امنیت در راه ها و شهرهای خراسان، شرایط را برای بهبود ، اوضاع اقتصادی فراهم ساخت و موفق شد مردم آن منطقه را از خطر گرسنگی و جنگ داخلی مصون بدارد. قوام هر نه سرقت را که در حوزه ی فرمانداران خراسان واقع می شد در صورت کشف نشدن اموال، از فرماندار محل غرامت صاحبان اموال را میگرفت و همین سختگیری از موجبات امنیت راه ها و شهرهای خراسان گردید. رفته رفته نفوذ و قدرت قوام در خراسان تا جایی افزود که او را خدای خراسان می گفتند.[۲۴] هر چند که اقدامات او مانع از آن نشد که به فساد مالی متهم نشود.
قوام السلطنه در حدود سه سال و اندی والی خراسان بود ودر این مدت تقریبا نفوذ خود را در ایالات برقرار کرده بود. حتی موقع تشکیل کابینه ی جدید(سید ضیاء الدین)نیز همینطور پایگاه خود را حفظ و علی الظاهر روابط حسنه میان او و رئیس الوزرا برقرار بود، تا اینکه از خراسان به سید ضیاء خبر رسید که والی خراسان با یکی از سرکردگان به نام زبردست خان که دارای قوای مسلح غیر نظامی می باشد در صدد طرح نقشه علیه نفوذ و قدرت کابینه می باشد،این خبر سید ضیاءالدین را به هراس می اندازد و کاملا نسبت به والی خراسان سوءظن پیدا میکند. لذا در صدد برآمد که هر چه زودتر برای دستگیری والی خراسان تدابیری اتخاذ و اقدامات موثری بنماید که در عین حال هم اشکالی تولید نشود و هم به عدم موفقیت مواجه نگردد.برای اجرای این منظور معتصم السلطنه (فرخ)را بعنوان کارگزار خراسان مأمور مشهد کرده وبه او دستور داد که در آنجا محرمانه با کلنل محمد تقی خان ،رئیس ژاندارمری که روابط حسنه ای با قوام السلطنه داشت وارد مذاکره شود و او را هر طور شده راضی نماید که در توقیف قوام السلطنه طبق نقشه عمل نمایداتفاقا کلنل محمد تقی خان موافقت کرد، سید ضیاء دستور داد که با سیاست ملایم و مخصوصی و بدون نزاعی موفق گردد که قوام السلطنه را دستگیر نماید و به تهران بفرستد، کلنل محمد تقی خان نیز با نهایت زبردستی ماموریت خود را انجام داد.[۲۵]
در روز سیزده فروردین ۱۳۰۰ روزنامه نگاری جسور که در پی کودتایی برق اسابر کرسی صدارت و جایگاه ،اعیان و اشراف قاجار تکیه زده بود خدای خراسان را از اریکه ی قدرت به زیر کشید.
سیزده نوروز،مشهد “علی الرسم"تعطیل و قوام ،والی ایالت با جمعی از طبقه ی ممتاز به باغ ملک آباد رفته بود تا ان روز را به خوشی و تفرج سپری کند .هنگام غروب اتومبیل والی که اسکورت مخصوص پشتیبان آن در حرکت بود، خیابان کنار خندق را پشت سر گذاشت و راه خود را از میان انبوه جمعیت شکافت وبه سمت دارالایاله پیش رفت .یاور اسماعیل خان بهادر، افسر ژاندارم،مقابل سربازخانه قرار داشت با شماری از ژاندارم ها راه را بر والی خراسان بست و میرزا احمد خان قوام السلطنه و همراهانش به نام شاه و امر کلنل محمد تقی خان توقیف شدند[۲۶]. بدین سان قوام السلطنه را بردند ودر اتاق طبقه ی دوم ژاندارمری توقیف کردند و کلیه ی کسانی که آنروز با قوام بودند توسط مامورین کلنل پسیان دستگیر شدند .پس از توقیف قوام السلطنه ،بلافاصله از املاک و دارایی های او در حضور عده ای از روسای مسؤل صورت برداری به عمل آمد.[۲۷]
قوام السلطنه مدت ده تا دوازده روز در مشهد توقیف بود تا دستور حرکت او به تهران از مرکز رسید و او را با کالسکه در حالیکه مبتلا به مالاریا و تب بود به تهران آوردند و در زندان عشرت آباد زندانی شد.[۲۸]
۳-۴ کابینه اول قوام السلطنه
صبح ۱۷ رمضان ۱۳۳۹ قمری برابر با چهارم جوزای ۱۳۰۰ خورشیدی کابینه ی سید ضیاءالدین طباطبایی سقوط کرد. در همین روز “رتشتین” نماینده ی سیاسی دولت شوروی با احمد شاه ملاقات کرده، مدتی برای تعیین رئیس الوزرای جدیدمذاکره کرد ،ضمنأاظهار داشت که دولت شوروی با تعیین هر کس که اراده ی شاه تعلق بگیرد ،مخالفت نخواهد نمود. در همین روز از طرف شاه ریاست کابینه به مشیرالدوله تکلیف شد ،ولی او پاسخ منفی داد. سپس مقام ریاست کابینه به مستوفی الممالک تکلیف شد، مستوفی نیز در چنین موقعی از قبول آن وزرایی خوداری کرد و هر چه اصرار کردند زیر بار نرفت .
بعدا مشاورالملک وزیر دربار از طرف شاه نامزد گردید، ولی چون از طرف انگلیسی ها نسبت به ریاست او مخالفت شد، مشاورالملک نیز نتوانست رئیس الوزرا شود. ولی چون ممکن بود این بحران تا چند روز دوام یابد تا رئیس دولت جدید معین گردد و نمایندگان دولتین در انتخاب و تعیین رئیس الوزرا مخالفت نمایند ،احمد شاه به مشاورالملک دستور داد که به کلیه ی معاونین وزارتخانه ها ابلاغ نماید تا انتخاب رئیس دولت جدید به کارهای مربوط به وزارتخانه های خویش رسیدگی نموده، در مواقع ضروری مستقیمأبه دربار مراجعه نمایند.
حضور قوام در مسند ریئس الوزرایی میتوانست چالش برانگیز باشد. زیرا حضور رضاخان در وزارت جنگ و مقاومت افرادی نطیر کلنل پسیان از معضلات کابینه قوام بشمار میرفت . از طرف دیگر و ثوق الدوله برادر رئیس الوزرا بود که با تلاش نافرجام برای عقد قرارداد ۱۹۱۹ و سرسپردگی به سیاست بریتانیا زبان زد همگان شده بودو به وجهه قوام لطمه می زد. ثروت هنگفتش نیز برای او دردسر ساز شده بود زیرا شایع شده بود که قوام در دوره ی والیگری مقدار زیادی از درامد استان قدس را به نام خود مصادره نموده است.
انتقادات تنها به این محدود نشد و چند ماه بعد از ریاست وی «اتحادیه ی وطن پرستان »در نامه ای به موتمن الملک درخواست کردند تا قوام را از مقام خود برکنار نماید.به اعتقاد انها ایالات و ولایات را فدای هوسرانی خود کرده است. انگونه که در این نامه امده است وی به طور غیر قانونی یک تصویب نامه ی صد هزار تومانی برای خود صادر کرده است. در خاتمه نیز گفته بودند چناچه مجلس در رسیدگی به این تخلفات اقدامی نکند، مردم خود دست به کار میشوند.[۲۹]
تلاش برای مشخص نمودن رئیس الوزرا پنج روز به طول انجامید ، بالاخره بحران به این طریق خاتمه یافت که قوام السلطنه زمام امور را به دست گرفت.[۳۰] قوام السلطنه که هنوز در زندان سید ضیاء به سر می برد از طریق پیک مخصوص احمدشاه مأموریت یافت برای تشکیل کابینه اقدام کند .[۳۱]
لذا در روز ۲۱ رمضان سلطان احمد شاه وی را احضار کرد و پس از مذاکرات طولانی پیرامون تشکیل تشکیل کابینه ریاست کابینه به وی محول گردید.[۳۲]
اما به هر تقدیر قوام السلطنه به حکم شاه از زندان خواری به به مسند زمامداری انتقال یافت.
بنابراین در ۱۴ خردادماه ۱۳۰۰ –برابر ۲۷رمضان ۱۳۳۹هجری قمری هیات دولت به شاه معرفی شد.
رئیس الوزراء : میرزا احمدخان قوام السلطنه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:02:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم