کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



روش مونته سوری بر طرح ریزی برنامه های آموزش و پرورش دوره های اولیه کودکی تاثیر بسزایی داشته است. مونته سوری از نظامی آموزشی حمایت کرد که در روش وی نیز منعکس شده، و در زیر آمده است:

-پرورش کودکان خردسال، اساسا روند شکوفا کردن توانای های ذاتی کودک برای یادگیری و کسب دانش است. هر گونه کوشش در آموزش و پرورش کودکان باید بر اساس تمایل و خواسته طبیعی کودک برای یادگیری باشد. ‌بنابرین‏، مونته سوری کودکان را به دقت مورد مشاهده قرار می‌داد و بر این اساس انواع تجربیاتی را که متناسب با علایق و نیاز های کودک بود، تعیین می کرد و محیط کلاس درس را نیز مطابق با آن تدارک می دید.

– خود فعالی [۳۰] کودک به یادگیری بهتر و دائمی تر منجر می شود. یک بزرگسال یا یک معلم باید خود را در ارتباط با محیط یادگیری کودک قرار دهد. وظیفه او آماده کردن محیط یادگیری به روش سازمان یافته و منظم و مجهز به مواد و وسایل مناسب است و تنها کار او هدایت و راهنمایی کودک در چنین محیطی است. مواد و سایل آموزشی باید ترجیحا خود اصلاحی باشند که کودک بتواند بازخورد فوری بازده و عملکرد خود را به دست آورد و به کوشش های خود در یادگیری، ادامه دهد. کودک، دانش درباره محیط را اساسا از طریق حواس خود کسب می‌کند. ‌بنابرین‏، تربیت هر یک از حواس پنج گانه برای کودکان ضروری است. مونته سوری برای انجام مؤثر این کار، وسایل آموزشی ویژه و رویه هایی را ابداع کرد که جداگانه به تحریک و برانگیختن هر یک از حواس ‌پنج‌گانه کمک می کرد. تمرین و کسب تجربه در زندگی عملی باید بخشی ضروری از برنامه های دوره پیش از دبستان باشد. هدف این گونه فعالیت ها، کمک به کودک است تا بتواند فردی مؤثر و متکی به نفس بار آید. فعالیت هایی برای آمادگی کودک به منظور نوشتن، خواندن و حساب کردن نیز باید در برنامه در نظر گرفته شود، زیرا این نوع آمادگی زمینه مناسبی برای آموزش های مدرسه ای در سنین بالا تر فراهم می‌کند. ( کول، ترجمه: مفیدی، ۱۳۸۴، ص ۱۲ )

مونته سوری کودک را کاملا آزاد می‌داند. به عقیده او این آزادی، لزوماً جنبه زیستی ( بیولوژیکی ) دارد. لازمه تامین آزادی کودک در دوره رشد، عدم مداخله است. از دیدگاه مونته سوری هیچ کس نمی تواند واقعا آزاد باشد مگر اینکه استقلال داشته باشد ؛ لازمه داشتن استقلال آن است که کودک بتواند شخصا و بدون کمک گرفتن از دیگران کار انجام دهد. مونته سوری تعلیم و تربیت مفید را در خودجوش بودن آن می‌داند ؛ ‌به این معنی که وقتی کودک با وضعیت کلی وظیفه اش آشنا شد، می‌تواند خود به تنهایی آن را ادامه دهد. چنانچه کودک اشتباه کند، فرصت خواهد داشت تا خطای خود را کشف و برطرف سازد. مونته سوری عقیده دارد که اگر کودک نتواند کاری را که به میل خود برگزیده، انجام دهد، هنوز برای آن کار آمادگی کافی ندارد. وی برای تحقق بخشیدن به تعلیم و تربیت خودجوش [۳۱] وسایل آموزشی ویژه ای تدارک دیده بود. در مدرسه مونته سوری کودک فعالیت مورد علاقه خود را برمی گزیند و بدون دخالت دیگران آن را انجام می‌داد. مگر اینکه باعث مزاحمت سایر کودکان می شد. تربیت حسی و عضلانی مورد توجه ویژه قرار می گرفت. هدف مونته سوری آن بود که از طریق تمرین هایی از قبیل دقت کردن، مقایسه کردن و تمیز دادن، حواس کودک را تقویت کند. مونته سوری با روش های خاصی که به کار می‌برد، به ویژه در تدریس خواندن و نوشتن نتایج بسیار عالی به دست آورده بود. با وجود این، احساس می شد که روش های او فقط در زبان های فونتیک نظیر ایتالیایی و آلمانی کاربرد دارد. مونته سوری پس از مطالعات زیاد، ‌به این نتیجه رسیده بود که آموزش خواندن و نوشتن به کودکانی که کمتر از شش سال دارند، درست نیست. ( صفوی، ۱۳۶۲، ص ۷۶ )

به هر حال، موفقیت و شهرت مونته سوری باعث گردید تا مدرسه اش در دیگر کشور ها نیز شعبه هایی داشته باشد و خانه های کودکان او مدت چهل سال به فعالیت خود ادامه دهد. ( مفیدی، ۱۳۸۱، ص ۱۰۹ )

خانه کودکان مونته سوری جایی است که در آن تمام کودکان سرگرم کاری دقیق و جالب یا دست به گریبان مسئله ای خاص خودشان هستند. نظم و آرامش همراه فعالیت خود خواسته کاملا در آن حکمرواست. دخالت مستقیم تنها وقتی در آن اتفاق می افتد که فردی در صدد تقلب باشد و یا بخواهد از کار دیگران جلوگیری یا ممانعت نماید. حتی در این حال شدیدترین تنبیه آن است که مقصر را – به نشانه کهتری و ناسازگاری اش – از دیگران جدا سازند و بیکار و بی فایده، بدون اینکه ماموریتی داشته باشد رها کنند. استثنایی که به نظر تمام کودکان عجیب و حیرت آور است. ( شاتو، ۱۳۵۵، ص ۳۲۲ )

برای تقلید، هم خانم مونته سوری آن اهمیتی که این همه روانشناسان دوران کودکی و مربیان برای آن قائل شده اند قائل نیست ؛ در حقیقت فرایندی که از طریق آن نوزاد و کودک رشد می‌کنند و پرورش می‌یابند تقلیدی نیست بلکه بیشتر به قول خود او تجسد است. خانم مونته سوری صراحتا می‌گوید که تمایل غیرارادی به حرکت امری روحانی است و « فعالیت کودک­در­آغاز روانی­است نه­جنبشی ». روش مونته سوری سرتاسر روش آزاد پژوهش و فعالیت آزاد از جانب کودک است که طبق نیازهای طبیعی رشد او ولی بر اساس یک تدارک عینی، یک سری لوازم مناسب که محیط آن ها را در دسترس می‌گذارد صورت می‌گیرد. ( همان، ص­۳۲۴ )

کلاس درس مونته سوری ‌به این منظور طراحی می شود تا به کودکان امکان دهد تمام توانایی شان را از طریق کلاس خودشان رشد دهند . از نظر او به همان نحوی که کودک خردسال از طریق مشاهده، حرکت و اکتشاف[۳۲] یاد می‌گیرد، کودک بزرگتر نباید از همان طریق یاد بگیرد. جنبه اساسی تعلیم و تربیت مونته سوری محیط آماده ای است که شامل محیط درونی و محیط بیرونی که مستلزم سازماندهی فضا و منابع است. کلاس درس مونته سوری شامل محوطه های یادگیری است که دارای قفسه هایی هستند که همه آن ها به اندازه ای پایین اند که کودکان هر چه را که برای یک فعالیت خاص نیاز دارند، می‌توانند به آسانی بردارند. هر وسیله در مکان خاصی از کلاس درس قرار دارد. برای ایجاد امنیت روانی کودکان، این وسایل همیشه در همان مکان قبلی گذاشته می شود. معلم، کسی که مونته سوری او را مدیر[۳۳] می نامد، در نقش جهت دهنده به رفتار کودک نیست، بلکه هر جاکه ممکن باشد جهت دهی و اصلاح رفتار کودک از طریق ساختار محیط انجام می‌گیرد و از این رو روش ها و وسایل خود اصلاح کننده اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 12:36:00 ب.ظ ]




۱-۳ اهمیت و ضرورت تحقیق

اختلال نقص توجه/ بیش فعالی در بزرگسالی با بسیاری از اختلالات اضطرابی، خلقی، اختلالات شخصیت، با (بیدرمن، ۲۰۰۵)، اختلال دو قطبی (بیدرمن،۱۹۹۶)، شخصیت ضد اجتماعی، سوء مصرف مواد و نابهنجاری های روانی (مورفی و ‌بار کلی‌، ۱۹۹۶)، اختلالات خواب، اختلالات یادگیری، اختلالات تفکر و اختلالات اضطرابی (کاپلان و سادوک، ۱۹۳۳) همراه است. همان‌ طور که قبلا تصریح گردید، با توجه به ناخشنودی های درمانی در این گستره و اهمیت توجه ‌به این اختلال در جهت کنترل و درمان اختلالات همبود (اسمیت، ‌بار کلی‌ و شاپیرو[۱۰۹]،۲۰۰۶؛ براون[۱۱۰] و همکاران، ۲۰۱۲؛ میلتون، ۲۰۱۰؛ کلینگبرگ و فرنل، ۲۰۰۵؛ راسل[۱۱۱] و همکاران، ۲۰۰۶؛ انگلهارت و همکاران، ۲۰۰۸) ضرورت این تحقیق را می توان در گستره نظری و عملی بر شمرد:

    1. با توجه به فقدان تحقیقات در گستره تاثیر نوروفیدبک همراه با تمرینات رایانه ای مؤثر بر تقویت حافظه فعال انجام این تحقیق می‌تواند منجر به غنای تحقیقات مرتبط در این گستره گردد و اهمیت اثربخشی نوروفیدبک همراه با تمرین رایانه ای مؤثر بر حافظه فعال را به عنوان یک روش درمانی در این حوزه تدقیق نماید.

  1. در گستره عملی، نیاز بالینی کشور به روش های نوین درمانی با اثرات پایدارتر و اثرات جانبی کمتر و اثربخشی مؤثر در حوزه عملکرد اجرائی و شناختی، ضرورت این تحقیق را نمایان می‌سازد. با توجه به همبودی این اختلال با اختلالات اضطرابی، اختلالات خلق (بیدرمن، ۲۰۰۵)، اختلالات یادگیری، اختلالات تفکر و اختلالات اضطرابی (کاپلان و سادوک ۱۹۳۳)، مشکلات اجتماعی، خانوادگی و روابط بین فردی ‌و تخریب های متعدد در زمینه هایی نظیر تحصیلی، شغلی و ازدواج (‌بار کلی‌، مورفی و کوتنسنیک، ۱۹۹۶؛ فاراون، ۲۰۰۰)، انجام این تحقیق می‌تواند باعث ارتقا دانش عملی در این گستره شود و این روش را به عنوان یک روش مؤثر در کاهش نشانه های اختلال ADHD در جامعه ایرانی معرفی نماید.

۱-۴ هدف اصلی

تعیین و مقایسه اثر بخشی درمان نوروفیدبک با و بدون تمرین رایانه ای تقویت حافظه فعال، در کاهش علائم اختلال نقص توجه و تمرکز در بزرگسالان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی در مقایسه با گروه کنترل

۱-۴-۱ اهداف فرعی

    1. تعیین اثربخشی نوروفیدبک همراه با تمرین رایانه ای در بهبود حافظه فعال در بزرگسالان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی

    1. تعیین اثر بخشی نوروفیدبک به تنهایی، در بهبود حافظه فعال در بزرگسالان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی

  1. تعیین اثربخشی نوروفیدبک با و بدون تمرین رایانه ای، بر تغییر امواج مغزی بزرگسالان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی

۱-۵ فرضیه های تحقیق

    1. نوروفیدبک با و بدون تمرین رایانه ای منجر به افزایش موج بتا (۱۵ تا ۱۸ هرتز) در بزرگسالان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی می‌گردد.

    1. نوروفیدبک به تنهایی، منجر به کاهش نشانه های نقص توجه و تمرکز بزرگسالان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی می‌گردد.

    1. نوروفیدبک همراه با تمرین رایانه ای مؤثر بر حافظه فعال، منجر به بهبود حافظه فعال در بزرگسالان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی، می‌گردد.

  1. اثر بخشی نوروفیدبک همراه با تمرین رایانه ای مؤثر بر حافظه فعال، در کاهش نشانه های توجه و تمرکز و بهبود حافظه فعال در بزرگسالان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی، بیش از درمان نوروفیدبک به تنهایی است.

۱-۶ تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای تحقیق

۱-۶-۱ متغیر مستقل

۱-۶-۱-۱ آموزش نوروفیدبک

تعریف نظری: نوروفیدبک یکی از روش های خاص از روش بیوفیدبک است که با امواج الکتریکی مغز سروکار دارد و از امواج مغزی به عنوان بازخورد استفاده می‌کند (دموس، ۲۰۰۵ ، به نقل از عیسایی، ۱۳۸۹). در این روش حسگرها و یا الکترودهایی که اطلاعات مربوط به سطح فعالیت مغزی را ثبت نموده و این فعالیت ها را در قالب امواج مغزی در صفحه نمایش ، به تصویر می کشند به سر بیمار متصل می شود. در طی این فرایند انواع فعالیت های مغزی ( امواج آلفا، بتا، تتا و دلتا) که در شرایط معمول امواجی غیرقابل مشاهده و غیر قابل مهار هستند ؛ برای درمانگر و بیمار محسوس و قابل مشاهده می‌گردد. این فرایند موجب آگاهی به نوع و شکل موج مغزی شده و امکان مقایسه آن را با امواج نرمال و یا نابنجار (با بسامد بالاتر و یا پایین تر)، فراهم می آورد و موجب تغییر و اصلاح آن در روند درمان می‌گردد (گانکلمن[۱۱۲] و جانسون[۱۱۳]، ۲۰۰۵).

تعریف عملیاتی: در این تحقیق منظور از نوروفیدبک، استفاده از روش تک قطبی و نصب الکترود فعال به نقطه FZ (قسمت مرکزی لوب فرونتال) می‌باشد.

۱-۶-۱-۲ تمرین رایانه ای حافظه فعال

تعریف نظری: تمرین رایانه ای حافظه فعال، برنامه ای است که در قالب یک نرم افزار رایانه ای تدوین گردیده است و هدف آن ارتقاء و اصلاح نواقص و بدکارکردی های شناختی نظیر حافظه فعال، می‌باشد (کلینگبرگو همکاران، ۲۰۰۵؛ داهلین[۱۱۴]، ۲۰۱۱؛ لوسلی[۱۱۵] و همکاران، ۲۰۱۱؛ بکمن[۱۱۶] و تورودسن[۱۱۷]، ۲۰۰۸، به نقل از لطفی، ۱۳۹۰)

تعریف عملیاتی: منظور از تمرین رایانه ای حافظه فعال، برنامه رایانه ای است که در نرم افزار smart mind همراه با نوروفیدبک تلفیق شده است. توضیحات تکمیلی در بخش ابزارها ارائه خواهد شد.

۱-۶-۲ متغیر وابسته

۱-۶-۲-۱ اختلال نقص توجه/ بیش فعالی

تعریف نظری: اختلال نقص توجه عبارت است از حضور الگوی مداوم بی توجهی، بیش فعالی و تکانشگری است در مقایسه با افراد همسال (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۰۰). در DSM-5 برای تشخیص این اختلال در بزرگسالی، حضور ۵ نشانه زیر در مدت زمان حداقل ۶ ماه ضروری است:

    1. غالبا در توجه به جزییات و یا موفقیت در تکالیف شکست می خورند

    1. غالبا در حفظ توجه برای انجام وظایف و تکالیف شکست می خورند

    1. اغلب به نظر می‌رسد هنگامی که مستقیما با آن ها صحبت می شود، گوش نمی کنند.

    1. اغلب دستورات را دنبال نمی کنند و در اتمام تکالیف و وظایف شکست می خورند.

    1. اغلب در سازماندهی تکالیف و فعالیت ها دچار مشکل هستند.

    1. اغلب از درگیر شدن در تکالیفی که نیازمند تلاش ذهنی می‌باشد اجتناب می‌کنند و بی میل هستند.

    1. اغلب لوازم مورد نیاز برای تکالیف و فعالیت ها را گم می‌کنند.

    1. اغلب توسط محرک های خارجی و فرعی دچار حواسپرتی می‌شوند و در بزرگسالان ممکن است افکار نامربوط وجود داشته باشد.

  1. اغلب در فعالیت های روزانه فراموشکارند.

تعریف عملیاتی: نشانه های بالینی اختلال ADHD، نشانه هایی هستند که بر اساس آزمون عملکرد پیوسته دیداری شنیداری رایانه ای[۱۱۸] (سندفورد و ترنر[۱۱۹]، ۲۰۰۴) و مقیاس درجه بندی ADHD بزرگسالان ‌بار کلی‌(‌بار کلی‌، ۲۰۱۱)، اندازه گیری شده اند. توضیحات تکمیلی در قسمت ابزارها ارائه خواهد شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:36:00 ب.ظ ]




در نتیجه هر گونه توجه به تقاضاهای جدایی خواهانه به معنای تجدیدنظر در چهارچوب روابط بین الملل و مبانی آن یعنی اصول حاکم بر حقوق بین الملل معاصر خواهد بود و از سوی دیگر استقلال و جدایی به عنوان مظهر و محتوای راستین این اصل معرفی شده است. با اینهمه، حتی در تعاریف نهادی چون سازمان ملل، از حق تعیین سرنوشت دو مفهوم متناقض در فرمول بندی های منشور سازمان به کار گرفته شده است که در تقابل هم قرار می گیرند. یعنی همچون نظریه پیشین، از یکسو اصل عدم مداخله دولت ها در امور داخلی همدیگر، به ‌عنوان احترام به حق حاکمیت و اسقلال دولت ها، بر حفظ وضعیت موجود تأکید می ورزد، و از سوی دیگر، حق تعیین سرنوشت خواستار تغییر در نظام بین‌المللی است.

بعبارتی دیگر، عدم مداخله در امور همدیگر، نظام بین‌المللی را آن گونه که هست نگه می‌دارد، حال آنکه حق تعیین سرنوشت، فراتر از نظام سیاسی موجود می رود و تلاش دارد که مرزهای سیاسی را با مرزهای ملی و قومی و زبانی گروهای اجتماعی هم خط سازد. از اینرو، دولت گرائی وضع موجود، با حق تعیین سرنوشت، یعنی دگرگونی دولت های موجود در تعارض جدی می افتد. ‌بنابرین‏، بسیاری تأکید کرده‌اند که هر گونه تفسیر ویا امکان تحقق حق تعیین سرنوشت بمعنی تشکیل دولتی مستقل را، صرفنظر از عواقب درونی برای یک کشور چتد ملیتی که ‌به نوبه خود بسیار مهم هستند و می‌توانند تاثیرات مخرب جدی برای آینده همان دولت آتی داشته با شند، باید در امکان تغییر معادلات بزرگ منطقه ای و بین‌المللی ارزیابی کرد، وگرنه تأکید بر یک اصل، بدون در نظر گرفتن امکان تحقق واقعی آن خواهد بود. دیوان بین‌المللی دادگستری هم چگونگی تسری و اعمال این اصل را به وضعیت های غیر استعماری و به جنبه داخلی اصل تعیین سرنوشت، تا به حال مورد بررسی قرار نداده و نظر صریحی در این مورد وجود ندارد.

حقوق بین الملل معاصر نیز که راجع به اصل تعیین سرنوشت معطوف به درخواست ‌گروه‌های نژادی و اقلیت های ملی، مذهبی، فرهنگی یا زبانی است؛ نه تنها از اعطای هر گونه حق تعیین سرنوشت داخلی یا خارجی ‌به این گروه ها خودداری می ورزد، بلکه در عین حال از ارائه هر گونه راه حل دیگر با ویژگی عمومی برای بسیاری از آنهایی که در این گستره تلاش می‌کنند، نیز اجتناب می ورزد. محققاً به نظر می‌رسد که ثبات سیاسی و تمامیت ارضی دولت ها، ارزش‌های بنیادینی تلقی می‌شوند که دولت ها نادیده گرفتن آن ها را نمی پذیرند. از نظر دولت‌ها اعطای حق تعیین سرنوشت به همه ‌گروه‌های قومی، تهدید جدی برای صلح بوده است و دولت ها را به فروپاشی و تجزیه آن ها به هزاران واحد سیاسی رهنمون می‌سازد که به بقای خود قادر نیستند (کاسسه،۱۳۸۸،۲۰۳) از این رو امروزه، تعارض بین دولت گرایی و حق تعیین سرنوشت در درون نظام بین‌المللی همچنان به حیات خود ادامه می‌دهد.

شاید با اغماض بتوان گفت در این مرحله تاریخی و به طور رایج تر توافق تنها ‌در مورد هسته اصلی آن یعنی حق تعیین سرنوشت داخلی وجود دارد که بر طبق آن هر خلقی حق این را دارد، نظام سیاسی، حقوقی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود را خود به طور آزادانه انتخاب کند. آنچه مورد منازعه و نامشخص است حق تعیین سرنوشت بیرونی یعنی تصمیم گیری ‌در مورد هویت و شناسایی بین‌المللی یک خلق می‌باشد، چرا که این بعد بدین معنا می‌باشد که هر خلقی که مایل باشد یک دولت خودی تشکیل دهد، اجازه داشته باشد، از مجموعه کشوری که تاکنون در آن زیسته جدا شود و دولت خود را بنیاد نهد. در این بخش است که حق تعیین سرنوشت نه به ندرت در تعارض لاینحل با اصل از لحاظ حقوق بین‌المللی هم ارج تمامیت ارضی کشورها قرار می‌گیرد.

مشکل ذهنی اینجا است که اغلب چنین فرض شده است که حق تعیین سرنوشت «در عرصه ملی و بیان خواسته های ملی گرایانه مشروع» با این اصول کلی همخوانی دارند. وقتی ‌اختلاف‌هایی به وجود آید راهکار داوری، همه پرسی، مصالحه از طریق مذاکره برای رسیدن به توافقنامه صلح آمیز و الزام آور وجود دارد. اما برای دیدن اینکه اغلب جدالی وجود دارد، جدالی که به جنگ و بی عدالتی منجر شده باشد، لازم نیست به گذشته دور در تاریخ بین الملل طی دو قرن گذشته نگریسته شود.

در درجه نخست، اصول مربوط سیاست موازنه قوا اغلب با حق تعیین سرنوشت مغایر است: حفظ صلح بین قدرت های بزرگ ممکن است ایجاب نماید بین قدرت های بزرگ درباره عرصه نفوذ یا تقسیم مستعمرات توافق شود. به عنوان نمونه، در دهه ۱۷۹۰، روسیه و پروس، لهستان را که قبل از آن یک کشور مستقل سلطنتی بود، برای حفظ موازنه قوا بین خود تقسیم کردند. در اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم، کشورهای اروپایی درباره ایجاد مستعمرات و عرصه های نفوذ در آسیا و آفریقا توافق کردند. در دوران جنگ سرد و پس از آن جهان غرب به روسیه اجازه داد سلطه خویش را بر ملت های اروپای شرقی، مردمان اتحاد جماهیر شوروی و خود روسیه حفظ کند تا در خصوص ملاحظات گسترده تر ثبات و امنیت امتیازی ندهند. در سایر نقاط جهان بی شک ادعاهای مشروع برای کسب استقلال به دلایل امنیت منطقه ای نادیده انگاشته شد: کشورهای آفریقایی از سال۱۹۶۱،که جنگ اتیوپی آغاز شد،تا سال۱۹۹۱، یعنی تا زمانی که در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتند از شناسایی حق اریتره برای استقلال از اتیوپی امتناع کردند.

اما زمانی که نظام کمونیسم فروریخت جامعه بین الملل آماده بود از کشورهای جدا شده استقبال نماید و استقلال آن ها را به رسمیت بشناسد: اما این امر با اکراه و بی میلی صورت گرفت و کشورهای جهان در این خصوص اتفاق نظر داشتند که این روند هر چه سریعتر باید پایان پذیرد. جای شگفتی نیست در همایشی که در مؤسسه‌ سلطنتی امور بین‌المللی در لندن ژوئن ۱۹۹۳ برگزار شد، وزیر امورخارجه وقت انگلیس داگلاس هرد گفت:«امیدوارم شاهد ایجاد کشورهای بیشتری نباشیم» معلوم نبود چه قدر باید از حق تعیین سرنوشت حمایت شود و یا کجا این حمایت باید قطع شود.

اما این امر نیز مشکل دیگری را ایجاد کرد.اگر یک جامعه حق داشت از کشور اصلی جدا شود، پس مسئله جدایی برای اقلیتها در قلمرو آن جامعه نیز مطرح می شد: این امر درباره صربهای بوسنی و کرواسی مصداق پیدا می کرد، اما ‌در مورد ایرلند شمالی، ‌روس‌های ساکن در اوکراین و فلسطین نیز مطرح است، همان گونه که پیش از این درباره آلمانیهای ساکن در خارج از قلمرو هیتلر نیز مطرح بود. از نظر عینی و عملی مسئله آنجا پیچیده می شود که “برندگان” اجرای حق تعیین سرنوشت بلافاصله پس از پایه گذاری دولتشان به هواداران و محافظان وضعیت نو تبدیل می‌گردند. آن ها، آنجا که در مقابل خواسته های برابری طلبانه و رهایی بخش ‌گروه‌های جدید قرار می گیرند بر خدشه ناپذیری مرزها و تمامیت ارضی تأکید می ورزند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:36:00 ب.ظ ]




۲-۱شفاف سازی اطلاعات مالی

آنونیموس (۱۹۹۹)، شفاف سازی مالی را به مفهوم صراحت، روشنی و قابلیت درک ‌در مورد آن چیزی که در شرکت اتفاق می افتد تعریف ‌کرده‌است. همچنین وی به نقل از فلورینی (۱۹۹۸) بیان می‌کند که شفاف سازی مالی، رفتاری است که به وجود آورنده مسئولیت مناسب است. شفاف سازی مالی شرکت به وسیله تلاش هایش در افشای این چنین اطلاعاتی اندازه گیری می شود. همچنین ویشواناث و کافمن (۱۹۹۹) عدم شفافیت را به عنوان”ممانعت عمدی از دسترسی به اطلاعات، ارائه نادرست اطلاعات یا ناتوانی بازار در کسب اطمینان از کفایت مربوط بودن و کیفیت اطلاعات ارائه شده “ تعریف کرده‌اند.(حساس یگانه،۱۳۸۵)

۲-۲افشای اطلاعات مالی

ویشواناث و کافمن ( ۲۰۰۱) مدلی را برای اندازه گیری افشای اطلاعات مالی ارائه کردند .

آن ها سه معیار را برای شفاف بودن اطلاعات عنوان کردند . ۱- دسترسی یا در دست بودن اطلاعات، ۲- مربوط بودن، ۳- کیفیت و قابلیت اعتماد.

دسترسی، بر وسایل ارتباطی شرکت برای ارائه اطلاعات مالی توجه دارد . محدودیتی که در اندازه گیری این معیار وجود دارد عبارت است از فقدان آموزش یا دانش استفاده -کنندگان اطلاعات درباره چگونگی استفاده و تحلیل اطلاعات دومین معیار یعنی مـربوط بودن ‌به این دلیل که تـعیین و تـعریف انتخاب اطلاعات مناسب، دشـوار است، سومین معیارمطالعه کیفیت و قابلیت اعتماد است . کیفیت و قا بلیت اعتماد ‌به این مقوله اشاره دارد که اطلاعات مالی منتشر شده باید مؤثر، واضح و ساده باشد . هم چنین این اطلاعات باید با اصول پذیرفته شده حسابداری نیز مطابقت داشته باشد . (سینایی،۱۳۸۸)

۲-۳شفاف سازی اطلاعات مالی و حاکمیت شرکتی

حاکمیت شرکتی به سهام‌داران اقلیت این اطمینان را می‌دهد که اطلاعات شفاف و قابل اتکا در خصوص وضعیت مالی، عملکرد و ارزش شرکت در اختیار آن ها قرار گرفته و از ثروت آنان در برابر سوء استفاده مدیران اجرایی و سهام‌داران اکثریت محافظت می­ شود. از یک دید محدود ، حاکمیت شرکتی را صرفاً در رابطه شرکت و سهام‌داران تعریف می نمایند و در طیفی گسترده تر این مفهوم به صورت شبکه ای از روابط تعریف می‌گردد. و تمام ذی نفعان از جمله کارکنان، مشتریان، مردم، جامعه و … را در بر می‌گیرد . فریمن ‌پاسخ‌گویی‌ شرکتی را به گروه گسترده ای از ذینفعان طرح کرد. هیل وجونز ( ۱۹۹۲ ) از نظریه های موجود درباره این تئوری استفاده کرده و بیان می‌کنند که شرکت تنها متعلق به سهام‌داران نیست بلکه متعلق به همه ذینفعان نیز هست و این ذینفعان نیز احساس نوعی علاقه و مسئولیت نسبت به شرکت دارند و آن ها با شوق و از روی رغبت با اعضاء هیئت مدیره در جهت بهبود عملکرد شرکت هم سو و سهیم می‌شوند. برای توضیح بیشتر درباره این تئوری، کلارکسون ( ۱۹۹۴ ) بیان می‌کند که : شرکت سیستمی از ذی نفعان است که در زیر مجموعه سیستم بزرگ تر از گروه اجتماعی ، قوانین لازم وزیرساخت بازار را برای فعالیت های شرکت مهیا می‌کنند. وی حتی بیان می‌کند که هدف شرکت ایجاد ثروت و یا ارزش فقط برای سهام‌داران نیست بلکه هدف ایجاد ارزش برای. همه ذینفعان خود است.(نوبخت،۱۳۸۳)

۲-۴شفافیت اطلاعاتی و کارایی بازار اوراق بهادار

جکسون تئوری کارایی بازار سرمایه را بسط داده و این تئوری را برای دو گروه متفاوت از افراد تقسیم می‌کند. گروه اول شامل کارشناسان بازار سرمایه می شود . این گروه اغلب می‌توانند مزایایی که به وسیله اطلاعات کامل مالی که بر پایه پیشینه آموزش خود فراهم می‌کنند داشته باشند . گروه دوم شامل مدل بازار یا همان متوسط سرمایه گذاران می‌باشد. این گروه اغلب دانش کمتری درباره اطلاعات مالی دارند و یا زمان خواندن و یا درک اطلاعات مالی منتشر شده را ندارند . این گروه از نظریات فنی تحلیل گران بازار استفاده می‌کنند. (سینایی،۱۳۸۸)

۲-۵شفافیت اطلاعاتی و مسئولیت اجتماعی

جکسون مدلی را ارائه کرد که اثر تصمیمات سرمایه گذار بر عملکرد شرکت را با توجه به دو جنبه قراردادهای بیرونی و درونی توضیح می‌دهد. قراردادهای بیرونی شامل فعالیت های حمایتی، حفاظتی و قوانینی هستند که شرکت ها را ملزم به افشای اطلاعات می‌کنند . این قراردادها سرمایه گذاران را قادر می‌سازد تا اطلاعات کاملی را برا ی ارزیابی موقعیت های سرمایه گذاری و توسعه استراتژ ی های خود در دست داشته باشند . قراردادهای درونی نیز شامل فراهم آوردن آموزش برای کسانی است که می خواهند از اطلاعات مالی شرکت استفاده کنند.

همان گونه که ملاحظه می شود موضوع بررسی از بعد تصمیم گیری و رفتار سرمایه گذاران و تأثیر بر عملکرد بازارهای او راق بهادار از اهمیت ویژه برخوردار است که با رویکردهای مختلف و در نظریه های متفاوت نظیر بازار کارآ و حاکمیت شرکتی و مسئولیت اجتماعی مطرح شده است.

پایه نظری این بخش تئوری علامت دهی است که بر پایه این تئوری اطلاعات نامتقارنی بین شرکت و سرمایه گذاران وجود دارد. این اطلاعات نامتقارن نتیجه درک اشتباه سرمایه گذاران از موقعیت عملیاتی واقعی در شرکت است. بر اساس تئوری علامت دهی، نامتقارن بودن اطلاعات بین سرمایه گذاران داخلی و خارجی ممکن است مزیت تجاری غیرمنصفانه برای کارکنان درونی در بازارهای مالی ایجاد کند.(چانگ ،۲۰۰۵)

۲-۶حاکمیت شرکتی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:36:00 ب.ظ ]




به عنوان نمونه می توان به رأی سرداوربیت در کمیسیون مختلط ایالات متحده بریتانیا راجع به رفتار مقامات بریتانیایی در توقیف کشتی های امریکایی که به تجارت برده ‌اشتغال داشتند به آزادی بردگان متعلق به اتباع آمریکایی اشاره کرد. رویه دولت ها نیز مؤید این اصل است که داوران باید آن دسته قواعد حقوق بین الملل را که در زمان ارتکاب فعل متخلفانه ادعایی معتبر بوده اند اعمال کنند. مقرره ای است که عموما در قرار دادهای داوری قید شده و بی تردید تأیید صریح یک اصل عموما پذیرفته شده است. آن دسته از علمای حقوق بین الملل که ‌به این مسئله پرداخته‌اند اذعان دارند که متخلفانه بودن یک فعل بر مبنای تعهدات لازم الاجرا در زمان ارتکاب آن تعیین شود. لذا اصل اساسی مذکور در ماده ۱۳ یک اصل پذیرفته شده است که اکثریت دیوان در رأی مشورتی خویش در قضیه نامیبیا( آفریقای جنوب غربی) از تعهدات تفسیر مترقیانه ای به عمل آورد. اما اصل بین زمانی ‌به این معنا نیست که مقررات معاهداتی به گونه ای تفسیر شود که زمان منجمد شده است.

تفسیر متکامل از مقررات معاهداتی در برخی موارد مجاز است.(ابراهیم گل،۱۳۹۰،۹۳)اما این عمر با این اصل که دولت تنها مسئول نقض تعهدی است که در زمان ارتکاب فعل برای او لازم الاجرا بوده است هیچ ارتباطی ندارد. همچنان که اصل حقوقی بین زمانی بدین معا نیست که حقایقی که پیش از لازم الاجرا شدن تعهدی خاص رخ داده‌اند در مواردی که ذیربط باشند مورد توجه واقع نمی شود. به عنوان مثال در رابطه با تعهد به تضمین اینکه متهمین بدون هیچ گونه تأخیر غیر مؤجه محاکمه شوند دوره بازداشت پیش از لازم الاجرا شدن آن تعهد اهمیت دارد. حتی اگر در رابطه با این دوره هیچ خسارتی پرداخت نشود.

در حقوق بین الملل اصل مذکور در اصل ۱۳ نه تنها ضروری بلکه مبنای کافی برای مسئلیت محسوب می شود.به عبارت دیگر، به محض آنکه مسئولیت در نتیجه فعل متخلفانه بین‌المللی ایجاد شد ، دیگر انقضای بعدی آن تعهد بر این امر تأثیر ندارد و خواه در نتیجه خاتمه معاهده ای باشد که نقض شده یا نتیجه یک تغییر در حقوق بین الملل باشد. از این رو دیوان اظهار داشت: اگر در طی دوره اعتبار دوره قیمومت، دولت دارای قیمومت با نقض مفاد موافقتنامه قیمومت اعمالی را انجام دهد که به دیگر عضو ملل متحد یا یکی از اتباع آن صدمه وارد شود،ادعای جبران خسارت با خاتمه قیمومت از بین نمی رود. به همین ترتیب در داوری قضیه ی Rainbow Warrior،دیوان داوری رأی داد که اگر چه تعهد معاهده ای ذیربط با گذشت زمان خاتمه یافته است مسئولیت فرانسه برای نقض تعهد های سابقش هم چنان باقی است.

ج: نقض تعهد بین‌المللی

هنگامی نقض تعهد بین‌المللی صورت گرفته است که فعل منتسب به دولت به عنوان تابع حقوق بین الملل به قصور آن دولت در رعایت تعهدات بین‌المللی اش بینجامد یا به زبان بند «ب» ماده۲ هنگامی که چنین رفتاری « نقض تعهد بین‌المللی آن دولت باشد» در اینجا مفهوم نقض تعهد بین‌المللی را به صورت کلی بیان می‌کند. باید توجه کرد که مواد طرح پیش نویس مسئولیت بین‌المللی دولت که محتوای قواعد اولیه حقوق بین الملل یا تعهداتی که از آن طریق برای ‌دولت‌های‌ خاص ایجاد می شود را تعیین می‌کنند در احراز اینکه آیا یک رفتار قابل انتساب به دولت، نقض تعهدات بین‌المللی آن محسوب می شود یا خیر، تمرکز عمده بر تعهد اولیه مذبور خواهد بود این تعهد است که باید تفسیر شده و بر یک وضعیت اعمال شود و نتیجه ای که باید حاصل آید و غیره تعیین گردد.

نقض تعهد بین‌المللی به صورت انتزاعی وجود ندارد ماهیت فعل متخلفانه بین‌المللی در عدم مطابقت رفتار واقعی دولت با رفتاری است که او باید برای رعایت تعهد بین‌المللی خاص انجام می داده است.(ابراهیم گل،۱۳۹۰،۸۶) چنین رفتاری به روابط حقوقی جدیدی می‌ انجامد که تحت عنوان کلی مسؤلیت بین‌المللی طبقه بندی می شود از این رو این فصل با مقرره ای آغاز می شود که با عباراتی کلی مقرر می‌کند که جه زمان می توان گفت نقض یک تعه بین‌المللی رخ داده است (ماده۱۲).

پس از تعریف این مفهوم پایه یگر مقررات این فصل به مسأله حقوق بیت زمانی که بر مسؤلیت دولت اعمال می شود می پردازد. یعنی این اصل که یک دولت تنها در صورتی مسؤل نقض یک تعهد بین‌المللی محسوب می شود کهآن تعهد در زمان نقض آن برای آن دولت لازم الاجرا بوده باشد (ماده۱۳) ودیگری موضوعی که به همان اندازه اهمیت درد یعنی تداوم نقض تعهد (ماده۱۴) و نهایتاً اینکه آیا و چه زمان نقض تعهدی وجود دارد که ناشی از یک فعل واحد بلکه افعال مرکب است یعنی در حالتی که ماهیت نقض صورت گرفته ناشی ازیک سری افعالی است که در مجموع متخلفانه تلقی می شودند(ماده ۱۵) به دلایل مذکور در بند ۲ فوق، پرداختن به تمامی مسائلی که ممکن است در احراز اینکه آیا نقض تعهد بین‌المللی رخ داده است یا خیر، در این بخش نه ممکن و نه مطلوب است. مسائل بیشتر به طبقه بندی یا گونه شناسی تعهدات بین‌المللی مربوطند. این ها تنها زمانی در متن آمده اند که نتایج و تأثیرات آشکاری در چارچوب قواعد ثانویه مسؤلیت دولت داشته باشند.

د: تحقق نقض تعهد بین‌المللی

بنابر ماده۱۲پیش نویس مسئولیت بین‌المللی دولت هنگامی نقض تعهد بین‌المللی دولت محقق می شود که فعل دولت منطبق با آنچه که تعهد مقرر می‌کند نباشد، فارغ از اینکه منشأ یا ماهیت تعهد چیست. نقض تعهد بین‌المللی دولت به مسؤلیت بین‌المللی او می‌ انجامد لذا ضروری است که مشخص کنیم منظور ما از نقض تعهد بین‌المللی چیست. ماده ۱۲ در پاسخ ‌به این سؤال با عباراتی بسیار کلی، آنچه را که نقض تعهد بین‌المللی دولت است تعریف می‌کند. برای اینکه در هر مورد خاص بتوان گفت که نقض یک تعهد بین‌المللی صورت گرفته است یا خیر ضروری است به دیگر مقررات فصل سوم که دیگر شرایط حاکم بر وجود نقض تهعد بین‌المللی را مقررمی کنند. در طرح مفهوم نقض تعهد بین‌المللی مجددا ضروری است که بر استقلال حقوق بین الملل مطابق اصل مذکور در ماده۳ تأکید شود. (ابراهیم گل،۱۳۹۰،۸۳) مطابق ماده۱۲ نقض تعهد بین‌المللی متشکل از مغایرت میان الزامات حقوق بین الملل و حقایق موضوع.

این مطلب را به صور گوناگون می توان بیان کرد. به عنوان مثال دیوان بین‌المللی دادگستری عبارتی همچون« مغایرت با تعهدات» یک دولت واعمال«مغایر»با«یا» « ناسازگاربا» یک قاعده معین یا قصور در رعایت تعهدات معاهداتی را به کار برده است. در قضیه ELSI شعبه دیوان این سؤال را مطرح کرد که آیا مصادره با الزامات ناشی از معاهده مودت، بازرگانی و دریانوردی سازگار است یا خیر. عبارت منطبق با آچه که تعهد مقرر می‌کند نباشد، مناسب‌ترین عبارت برای آن چیزی است که ماهیت نقض تعهد بین‌المللی توسط دولت را تشکیل می‌دهد. با این عبارت ممکن است که نقض تعهد وجود داشه باشد حتی اگر فعل آن دولت تا اندازه ای مغایر تعهد بین‌المللی آن دولت باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:36:00 ب.ظ ]