کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



    1. در حال حاضر شرکت های آمریکایی به منظور پیروزی در رقابت جهانی گرایش زیادی به استفاده ی بهینه از منابع انسانی پیدا کرده‌اند.

    1. در چند دهه ی اخیر نیروی کار تغییریافته است. نسل بعد از جنگ دوم آرزوهای والا و نیاز به معنایی گسترده تر برای زندگی کاری خود را به نقش های سازمانی خود منتقل کرده‌اند. این فشار ها طرح های جدیدی مثل ‌گروه‌های کیفیت، ‌گروه‌های کاری خود گردان و ساختار مسطح را ایجاد ‌کرده‌است.

رهبر چگونه می‌تواند دیگران را رهبری کند تا خود را رهبری کنند؟ هفت گام ضرورت دارد:

  1. رهبر خویشتن شدن: قبل از اینکه یاد بگیریم دیگران را چگونه رهبری کنیم، اول باید یاد بگیریم که خودمان را چگونه رهبری کنیم و به طور مؤثر رهبر خویشتن شویم.

اگر شما می خواهید هرچیزی یا کسی یا سازمانی را تغییر دهید باید از خودتان شروع کنید، باید خود را از طریق آموزش ها و مراقبه های مربوطه ( فضای بیرونی و درونی ) اصلاح کنید یا تغییر دهید.

اولین گام در جهت تحقق نظریه ی ابر رهبری، رهبر خویشتن شدن است. ابر رهبر به پیروان خود کمک می‌کند تا توانایی‌های خود را کشف کرده، استفاده کرده و به حداکثر برسانند؛ او پیروان خود را توانمند می‌سازد تا از تمام ظرفیت خود در کمک به سازمان استفاده نمایند. ابر رهبری با خود رهبری شروع می شود. ابر رهبر، خود را رهبری برای پیروانش از طریق ارائه خود، به عنوان یک الگوی معتبر و نمایش خود رهبری، مدل سازی می‌کند تا دیگران را تشویق نماید که رفتار های خود رهبری را تمرین و ارائه نمایند.(گردن ، ۱۹۹۳)

  1. گام دوم ابر رهبری الگو سازی رهبر خویشتن است. رهبر مهارت های رهبری خویشتن را به زیر دستان آموزش می‌دهد یعنی رفتار های رهبری خویشتن الگویی می‌شوند که دیگران از آن درس می گیرند. ماکس دیپری می‌گوید: (( نصیحت شما مهم نیست بلکه رفتار شما مهم است )).(سیمز و مانز ، ۱۹۸۹)

مهارت های خود رهبری مسئولیت های پیروان و چگونگی رفتار آنان را در ارتباط با مدیریت مشارکتی تعیین می‌کند. (سیمز و مانز ، ۱۹۸۹)

سازمان یاد گیرنده

در سازمان یاد گیرنده مدیران و رهبران، سیستم هایی را ایجاد می‌کنند که افراد خود، تغییر و توسعه ی خود را عهده دار شوند. در این زمینه مهم ترین موضوع، یادگیری و رشد در درون خود مدیران و رهبران است. این مطلب در هیچ کتاب و مقاله ای مطرح نشده است: بعدداخلی مدیریت. مدیران یاد گیرنده، باید عهده دار رشد شخصی خود شوند قبل از این که بخواهند دیگران را رشد دهند. قبل از این که بدانیم با دیگران چگونه رفتار کنیم باید بدانیم با خود چگونه رفتار کنیم. تناسب اندام، خوردن و خوایبدن در حد مناسب ضرورت دارد اما به همتن اندازه که اغلب نادیده گرفته می شود، مدیریت بعد داخلی خود است؛ یعنی بعد ذهنی خود، بعد روحی خود و حالت ها ی خلاق برای حداکثر رشد و توسعه ی موفقیت.

مواردی که در ‌ادبیات مدیریت در زمینه ی بعد داخلی مدیریت بیان می شود. مثل معنویت، روح، خلاقیت، عکس العمل عمیق و توسعه ی بصیرت، مارا به یک رویکرد توجه به کل وجود مدیران، هدایت می‌کند یعنی مدیر به عنوان کل یک موجود روحی روانی – نه فقط یک موجود سازمانی – مورد توجه قرار می‌گیرد.(رضایی زاده ، ۱۳۸۵ ، ص۲۶)

خود کنترلی

کنترل در سازمان های مدرن، دیوان سالارانه اعمال می شود ولی در سازمان های پست مدرن به ورت غیر متمرکز و خود کنترلی انجام می‌گردد.

کوچک سازی، تهیه ی منابع از خارج از سازمان و خود مدیریتی سه مشخصه ی مهم در ساختار های سازمان قرن ۲۱ می‌باشد. یکی از نتایج کوچک سازی، افزایش خود مدیریتی در سطوح سازمان است یعنی مدیران به کارکنان، خود کنترلی و آزادی عمل داده و به آن ها در انجام کار ها اعتماد می نمایند. به واسطه ی تکنولوژی اطلاعات، حیطه ی مدیریت خیلی بیشتر از ده نفر ده است لذا گرایش این است که تصمیم گیری به سطوح پایین تر محول شده است.

در روش کنترل قومی ( خود کنترلی ) از برخی ویژگی های اجتماعی مثل فرهنگ سازمانی، ارزش های مشترک، تعهد، سنت و باور های افراد استفاده می شود و ‌به این وسیله بر رفتار اعضای سازمان، کنترل هایی اعمال می‌گردد. در سازمان هایی که از این سیستم کنترل استفاده می‌کنند افراد باید دارای ارزش های مشترک بوده و به یکدیگر اعتماد متقابل داشته باشند.

اگر ابهام و پدیده ی عدم اطمینان در سطح بالایی باشد، این شیوه ی کنترل بسیار مؤثر واقع می شود. عدم اطمینان زیاد ‌به این معنی است که سازمان نمی تواند برای خدمات خود قیمت مشخص معین کند و امور چنان به سرعت تغییر می‌یابند که نمی توان با توجه به قوانین و مقررات هیچ رفتار درستی را تعیین کرد. در این روش افرادی استخدام می‌شوند که به اهداف سازمان نوعی تعهد دارند ( مثل سازمان های مذهبی ). شیوه های کنترل سنتی، مبتنی بر کاربرد مقررات و نظارت دقیق در دنیای تغییرات سریع و محیط نامطمئن، کارساز نیست و شرکت ها به الگوی نوین مدیریت مبتنی بر تمرکز زدایی، تشکیل تیم های افقی و مشارکت کارکنان در امور، توجه نموده اند. آن ها از کنترل قومی ( یا خود کنترلی ) استفاده می‌کنند.

یکی از اهداف کنترل قومی ( فرهنگی یا خود کنترلی ) این است که فرد را جامعه پذیر کند و منشأ این شیوه ی کنترل ارزش ها، اهداف و استاندارد ها می‌باشد.کارکنان در سایه ی خود کنترلی، در صدد برمی آیند تا اهداف خود را تعیین کنند و عملکرد های خود را تحت نظارت و کنترل دقیق در آورند. شرکت هایی که از این شیوه ی کنترل استفاده می‌کنند، باید رهبرانی کارآمد داشته باشند و بتوانند مرزها و حدود فعالیت های کارکنان را تعیین کنند تا آنان در آن محدوده از استقلال و آزادی عمل خوبی برخوردار باشند.

در محیط های نامطمئن که نمی توان عملکرد را به سنجش درآورد، برای برنامه ریزی استراتژیک از روش کنترل قومی یا خود کنترلی استفاده می شود. نتیجه ی تحقیقی که به تازگی انجام شد نشان می‌دهد که در روش خود کنترلی کارکنان تحت کنترل دقیق می‌باشند. در سازمانی که کنترل قومی وجود دارد نیازی به اعمال کنترل های شدید نمی باشد.(دفت ، ۱۳۷۸،ص۱۲۱)

خود هماهنگی

یکی از راه های ایجاد هماهنگی، (( خود هماهنگی )) می‌باشد یعنی افراد خود را بدون هیچ سرپرستی هماهنگ می‌کنند. چنانچه فرد یا گروهی نیاز به هماهنگی را تشخیص دهد، برنامه ای را برای تأمین این نیاز تنظیم کند و در مواقع ضروری آن را به مورد اجرا می‌گذارد.

برای تحقق خود هماهنگی شرایطی لازم است:

    1. اختیار و آزادی عمل کارکنان برای هماهنگی: خود هماهنگی مستلزم آن است که مدیران رسماَ قسمتی از اختیارات خود را به زیر دستان تفویض کنند.

    1. اطلاعات لازم را داشته باشند.

  1. علاقه مند و قادر به هماهنگ کردن فعالیت های خود با دیگران باشند. (ایران نژاد ، ۱۳۷۰ ،ص۳۹)

با توجه ‌به این که یک پیش فرض مهم در خود مدیریتی، اختیار، آزادی عمل، خود کنترلی و خود هماهنگی افراد می‌باشد، توسعه ی فرهنگ خود مدیریتی در بین مدیران موجبات ایجاد هماهنگی از طریق خود هماهنگی را فراهم می آورد.

۴-۱-۲-۲مدیریت بر خود، به عنوان یک تکنیک برای تعدیل سازمانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 11:23:00 ق.ظ ]




امام علی(ع) در خطبه همام در ارتباط افراد پرهیزگار با دنیا چنین می فرماید: «امّا پرهیزگاران! در دنیا دارای فضیلت های برترند، سخنانشان راست پوشش آنان میانه روی، و راه رفتنشان با تواضع و فروتنی است، چشمان خود را بر آنچه حرام خدا حرام کرده می پوشانند، و کوشش های خود را وقف دانش سودمند کرده‌اند… در روزگار کوتاه دنیا صبر کرده، تا آسایش جاودانه قیامت را به دست آورند، تجارتی پر سود که پروردگارشان فراهم فرموده، دنیا می خواست آن ها را بفریبد اما عزم دنیا نکردند، و می خواست آن ها را اسیر خود گرداند که با فدا کردن جان خود را آزاد ساختند» (نهج البلاغه: خطبه ۱۹۳)

این نشان می‌دهد که انسان در تربیت خودش، مسئولیت دارد و اگر مرتکب خطا شود خودش مقصر است نه خداوند دنیا. لذا امام علی توجه انسان را در امر تربیت خودش ‌به این توجه داده است که چه اعمال و رفتارهایی زیبا و زشت است که در تربیت اخلاقی فرد مؤثر است.

لذا فرد باید راستگو باشد، اعتدال داشته باشد، متواضع و فروتن باشد، تسلیم فرمان های الهی باشد، به دنبال کسب دانش الهی و سودمند باشد، صبور باشد، اجازه ندهد ظواهر و زیبایی های دنیا او را فریب دهد، که این چنین فردی قابل ستایش است.

امام علی(ع) می فرماید: «… اگر در تعصب ورزیدن ناچارید، برای اخلاق پسندیده، افعال نیکو و کارهای خوب تعصب داشته باشید، همان افعال و کرداری که انسان های با شخصیت، در آن ها از یکدیگر پیشی می گرفتند. یعنی اخلاق پسندیده، بردباری به هنگام خشم فراوان و کردار و رفتار زیبا و درست، و خصلت های نیکو! پس تعصب ورزید در حمایت کردن از پناهندگان، و همسایگان، وفاداری به عهد و پیمان، اطاعت کردن از نیکی ها، سرپیچی از تکبر و خودپسندی ها، تلاش در جود و بخشش، خودداری از ستمکاری، بزرگ شمردن خونریزی، انصاف داشتن ‌با مردم، فرو خوردن خشم، ‌پرهیز از فساد در زمین تا رستگار شوید» (نهج البلاغه: خطبه ۱۹۲).

با توجه ‌به این خطبه که نشان می‌دهد که انسان در جهت تربیت اخلاقی خود باید تلاش کند و تعصب بورزد تا موفق شود، خود را به خالق زیبایی ها نزدیک کند که هدف نهایی تربیت اخلاقی است.

۳- گرایش به خیر اخلاقی

انسان به فطرت خود گرایش به خیر اخلاقی دارد، یعنی گرایش به اموری که فراتراز سودجویی و زیان گریزی است.

هر چه فطرت از حجابهای مرتبه طبیعت پاکتر گردد یعنی انسان وجودش را از صفات ناپسند و رذایل اخلاقی پاکتر کند فضایل و ‌کرامت‌ها در آدمی بیشتر جلوه می‌یابد در نتیجه تربیت اخلاقی انسان در جهت صحیح پیش می رود، امیرمؤمنان علی(ع) مردمان را به تربیت اخلاقی خودشان و دفع موانع آن فراخوانده و فرموده است: «ای بندگان خدا! آن کس که نسبت به خود خیر خواهی او بیشتر است، در برابر خدا از همه کس فرمانبردارتراست، و آن کس که خویشتن را بیشتر می فریبد، نزد خدا گناه کارترین انسان‌ها است. زیانکار واقعی کسی است که خود را بفریبد. و آنکس مورد غبطه است و بر او در شک می‌برند که دین او سالم باشد. «سعادتمند کسی است که از زندگی دیگران عبرت آموزد». و شقاوتمند کسی است که فریب هوا و هوس ها را بخورد. آگاه باشید! « ریاکاری و تظاهر، هرچند اندک باشد شرک است» و همنشینی با هواپرستان ایمان را به دست فراموشی می سپارد، و شیطان را حاضر می‌کند. از دروغ بر کنار باشید که با ایمان فاصله دارد. راستگو در راه نجات و بزرگواری است، اما دروغگو بر لب پرتگاه هلاکت و خواری است. حسد نورزید که حسد ایمان را «چونان آتشی که هیزم را خاکستر کند نابود می‌سازد» « با یکدیگر دشمنی و کینه توزی نداشته باشید که نابود کننده هرچیزی است». بدانید که آرزوهای دور و دراز عقل را غافل و یاد خدا را به فراموشی می سپارد. آرزوهای فاروا را دروغ انگارید و که آرزوها فریبنده اند و صاحبش فریب خورده» (نهج البلاغه: خطبه ۱۶).

که در این بیانات امام علی(ع) فرد برای تربیت اخلاقی خود را جهت دهد باید از بسیار کارهایی که با فطرت او سنخیت ندارد دوری کند مثل: نفاق و دروغ، حسد و آرزوهای ناروا و … از خود دور کند و خود را فریب ندهد تا بتواند راه سعادت را طی کند.

لذا آن حضرت نیز مردمان را به خیرهای اخلاقی برانگیخته است و چنین فرموده است: « قَدرُ الرَّجُلِ عَلَی هِمَّتِهِ، وَ صِدقُهُ عَلَی قَدرِ مُرُءَتِهِ، وَ شَجَاعَتُهُ عَلَی قَدرِ أَنفَتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلَی قَدرِ غَیرَتِهِ» (نهج البلاغه: حکمت ۴۷).

« ارزش مرد به اندازه همّت اوست، و راستگویی او به میزان جوانمردی اش و شجاعتت او به قدر ننگی است که احساس می‌کند، و پاکدامنی او به اندازه غیرت اوست».

و نیز امام علی(ع) می فرماید: ««خدا را اطاعت کنید و از فرمان خدا سرباز مدارید، اگر خیری دیدید برگزینید و اگر شرّ و بدی دیدید از آن دوری کنید».

می توان چنین نتیجه گفت انسانی که اهل معرفت است و خلوص نیت دارد (با توجه به اوصاف متقین در خطبه همام) این انسان در تربیت اخلاقی خویش سعی و تلاش می‌کند چرا که به طور فطری گرایش به خیر اخلاقی دارد پس تمایل ذاتی به ‌فضیلت‌ها و ‌کرامت‌ها دارد، مانند گرایش به راستی و درستی از آن جهت که راستی و درستی است و انزجار از ناراستی و نادرستی؛ گرایش به پاکی و پاکدامنی و انزجار از ناپاکی و تباهگری، گرایش به پرواپیشگی و انزجار از پرده دری؛ گرایش به احسان و نیکوکاری و انزجار از تنگ نظری و بدکاری؛ گرایش به شجاعت و دلیری و انزجار از بزدلی و خواری پذیری؛ گرایش به دیگر دوستی و فداکاری و انزجار از خودخواهی و خودکامگی دارد» (مطهری، ص۵۳).

۴- گرایش به آزادی

انسان به فطرت خود آزادی دوست است و میل به آزادگی دارد، و این مهمترین گوهر وجود آدمی در جهت اهداف تربیتی اخلاقی است، چنان که امیرمؤمنان علی (ع) به امام مجتبی (ع) یاد آورد شده است:

« … وَ لا تَکُن عَبدَ غَیرِکَ وَ قَد جَعَلَکَ اللهُ حُرّاً … » (نهج البلاغه: نامه ۳۱).

« … بنده دیگری مباش که خداوند آزادت آفریده است…»

بر مبنای همین آزادگی فطری است که امام علی (ع) مردمان را به آزادی از سخت ترین موانع تربیت آدمی یعنی دنیای نکوهیده فراخوانده و فرموده است:

« أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هذِهِ اللُّمَاظَهَ لأَهلِها؟ إِنَّهُ لَیسَ لِاَنفُسِکُم ثَمَنٌ إِلَّا الجَنَّهَ، فَلَا تَبِیعُوهَا إِلّا بِهَا» (نهج البلاغه: حکمت ۴۵۶).

« آیا آزادمردی نیست که این لقمه جویده حرام دنیا را به اهلش واگذارد؟ همانا بهایی برای شما جز به بهشت نیست به کمتر از آن نفروشید!»

آزادی معنوی انسان در گرو پرواپیشگی و پرهیزگاری اوست و فطرتش او را بدین آزادی فرامی خواند؛ به بیان امیرمؤمنان علی (ع):

«فَإِنَّ تَقوَی اللهِ مِفتاحُ سَدادٍ، وَ ذَخِیرَهُ مَعَادٍ، وَ عِتقٌ مِن کُلِّ مَلَکَهٍ، وَ نَجَاهٌ مِن کُلِّ هَلَکَهٍ» (نهج البلاغه: خطبه ۱۰۳).

« همانا تقوای الهی کلید درستکاری و رستگاری و اندوخته روز بازپسین و آزادی از هر بندگی و رهایی از هرتباهی است».

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:23:00 ق.ظ ]




۱٫اخلاق و خداشناسی

وجوب خداشناسی نیازمند پذیرش و مبتنی بر این حکم اخلاقی است که «شکر منعم واجب است.» افزون بر این، بسیاری از فیلسوفان غربی کوشیده‌اند با استمداد از براهین اخلاقی به اثبات وجود خدا بپردازند(خرمشاهی ،۱۳۷۰).

۲٫ اخلاق و خداپرستی

آنچه ما را وادار می‌کند که به دین رو‌آوریم و دستورات و وظایف دینی را انجام دهیم، یک حکم اخلاقی است که می‌گوید: حق هر کسی را باید ادا کرد (مصباح یزدی، ۱۳۷۸).

۳٫ اخلاق و هدف دین

دین مدعی است برای ساختن انسان و تأمین سعادت دنیوی و اخروی بشر آمده است. بدین جهت اداره زندگی فردی و اجتماعی انسان نیز از اهداف دین است که تنها در پرتو مجموعه خاصی از دستورات اخلاقی قابل تأمین است. به همین دلیل می‌توان گفت دین بدون اخلاق نمی‌تواند به اهداف خود برسد.

۴٫ اخلاق و تبلیغ دین

بی‌تردید، رفتار اخلاقی و ارزشی دین داران، همواره مهم‌ترین و کاراترین شیوه تبلیغ و ترویج دین بوده است. ‌بنابرین‏ دین برای نشر و گسترش خود نیز وابسته به اخلاق است: فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ.[۲۵]

۲-۱-۶-۳-۲- وابستگی‌های اخلاق به دین

۱٫تعریف مفاهیم اخلاقی

پیروان نظریه امر الهی، بر این باورند که مفاهیم اخلاقی را تنها در صورتی می‌توان تعریف کرد که آن ها را به امر و نهی الهی ارجاع دهیم. از دیدگاه آنان، کار خوب یعنی «کاری که متعلق به امر الهی است» و کار بد یعنی «کاری که متعلق نهی الهی است». بر این اساس، اخلاق حتی در تعریف مفاهیم خود نیازمند به دین و گزاره‌های دینی است.

۲٫ تعیین ارزش‌های اخلاقی

یکی دیگر از نیازمندی‌های اخلاق به دین این است که دین ارزش‌های اخلاقی را تعیین می‌کند. دین باید افعال و ارزشی را در مقام اثبات، تعیین کند؛ یعنی به کمک وحی الهی و علومی که از اولیای خدا به وسیله وحی و الهام به ما رسیده است، می‌توانیم ارزش‌های رفتاری و حدود کارها را مشخص کنیم و تبیین نماییم که چه کاری در چه حدی مطلوب است و دارای ارزش اخلاقی و برعکس، چه کاری فاقد ارزش اخلاقی یا ضد اخلاق است (مصباح یزدی، ۱۳۷۸).

۳٫تعیین هدف ارزش اخلاقی

ارزش رفتارهای اخلاقی به غایات و اهداف آن ها است. چون ما اهداف مقدس داریم که برای ما مطلوبیت ذاتی دارند، باید کارهایی را انجام دهیم که ما را به آن اهداف مقدس برسانند، و این جا است که ارزش‌های اخلاقی، پدید می‌آیند. با توجه ‌به این نکته، گفته می‌شود که هدف انسان رسیدن به قرب الهی است و این بالاترین هدفی است که برای سیر تکاملی انسان وضع می‌شود و ارزش رفتارهای اخلاقی، از آن جا ناشی می‌شود که یا مستقیماً موجب قرب الهی می‌شوند و یا زمینه تقرب به خدا را فراهم می آورند. بر این اساس رابطه دین و اخلاق و وابستگی اخلاق به دین چنین تبیین می‌شود که در دین، خداوند شناخته می‌شود و به عنوان هدف تکاملی انسان معرفی می‌گردد و از این جا ارزش‌های اخلاقی پدید می‌آیند؛ یعنی اگر دین نبود و این آموزه‌ها را برای ما ثابت نمی‌کرد، اصلاً ارزش‌های اخلاقی پایه و مایه ای نمی داشت.

۴٫ضمانت اجرایی ارزش‌های اخلاقی

بدون دین و برخی آموزه‌های دینی، هم چون اعتقاد به عدالت الهی، وجود معاد و حسابرسی به اعمال بندگان، اکثریت مردمان چندان التزامی به اصول و ارزش‌های اخلاقی نخواهند داشت. در واقع مصلحت خواهی، خودگرایی و حب ذات در همه مسائل، از جمله مسایل اخلاقی گریبان گیر عموم انسان‌ها است و کمتر کسی را می‌توان یافت که صرفاً به خاطر عشق به حقیقت و عشق به خداوند، به ارزش‌های اخلاقی و هنجارهای دینی پای بند باشد. بسیاری به خاطر شوق به بهشت و نعمتهای آن و بسیاری دیگر به دلیل هراس از جهنم و نقمت‌های آن است که به رفتارهای اخلاقی تن می‌دهند و خود را مقید به انجام کارهای خوب و ترک کارهای بد می‌کنند. بی تردید در این زمینه نیز دین می‌تواند با ارائه تضمین‌های لازم و بیان تأثیرات و فواید دنیوی و اخروی افعال اخلاقی، آدمیان را به سمت عمل به ارزش‌های اخلاقی سوق دهد. ایثار و از خودگذشتگی بر اساس دیدگاه مادی و ماتریالیستی هیچ گونه توجیه معقولی ندارد.

درجمع بندی این مبحث نظریه ای در باب مفاهیم و قضایای اخلاقی عنوان شده است که در شکل کاملش، هم به اصول اعتقادی دین (اعتقاد به خدا و قیامت و وحی) نیازمند است و هم به محتوای وحی و دستورات دین. طبعاً باید بگوییم که اخلاق در هیچ صورتی از دین جدا نیست، نه از اعتقادات دینی و نه از دستورات دینی. نه تنها جدا نیست که در هیچ موردی بی‌نیاز از دین نیستیم. پس ‌بر اساس نظریه مختار، ما، هم در تعیین مصداق هدف نهایی اخلاق و ملاک ارزش‌گذاری و هم در مقام تشخیص و تعیین افعال ارزشمند، ضد ارزش و بی‌تفاوت، به شدت نیازمند اعتقادات و دستورات دین هستیم(مصباح یزدی،۱۳۸۸).

بخش دوم:مبانی اخلاق اسلامی

مبانی هر مکتب، نوع اصول ارزشی و تربیتی آن مکتب را مشخص می‌کند(حاجی،۱۳۸۰). مبانی اخلاقی، گزاره‌های توصیفی در ارتباط با مباحث اخلاقی درباره اموری نظیر هستی، انسان، ارزش و معرفت می‌باشد. هر کدام از مکاتب اخلاقی مبانی ویژه خود را دارند که برای توجیه منطقی خود بدان تمسک می جویند. به طور مثال مکاتب اخلاق لیبرالیستی و سوسیالیستی، هر کدام بر پایه مبانی ویژه‌ای که در رویکرد خود به فرد و جامعه دارند، شیوه های ویژه‌ای از رفتار اخلاقی را سفارش می‌کنند، باید و نبایدهای خاص خود را توصیف می‌کنند (سربخشی، ۱۳۸۸).

از آنجا که نظام اخلاق اسلامی کاملاً به نگرش اسلام به انسان و ارزش‌های اخلاقی بستگی دارد، در این قسمت مبانی انسان شناسی و ارزش شناسی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

۲-۲-۱- مبانی انسان شناسی

انسان کیست؟ اگر ما انسان را درست نشناسیم و ندانیم که اسلام انسان را چگونه توصیف می‌کند و هستی‌ها و بایستی‌های او را چگونه مطرح می‌سازد، هیچ گاه نخواهیم توانست برنامه و طرح صحیحی درباره نظام اخلاقی اسلام ارائه دهیم (مصباح یزدی، ۱۳۸۸). ‌بنابرین‏، تا ا نسان شناسی یک مکتب اخلاقی تبیین نشود، ماهیت و نظام اخلاقی آن روشن نمی‌شود. از این رو لازم است برای شناخت نظام اخلاق اسلامی، دیدگاه اسلام را نسبت به ا نسان بدانیم. مبانی ا نسان شناسی اخلاق اسلامی را می‌توان در محورهای زیر خلاصه کرد: آفرینش دو بعدی انسان، فطرت، عقل، اختیار و هویت جمعی.

۲-۲-۱-۱- آفرینش دو بعدی انسان

ساختار ا نسان در بدن خلاصه نمی‌شود بلکه او موجودی دوساحتی و ترکیب یافته از جسم و جان است. «و اِذ قالَ رَبُّک لِلمَلائِکۀ انّی خالقٌ بَشَراً مِن صَلصالٍ مِن حَمإٍ مَسنُونٍ فَاذا سَوَّیتُهُ و نَفَختُ فیه مِن رُوحی فَقَعُوا لَه ساجِدین»[۲۶] و آن هنگام که خداوند به فرشتگان فرمود: به راستی من بشری از گل خشک شده از لجن سرشته و صیقل یافته می آفرینم. پس آن گاه که او را پرداختم و از روح خود در او دمیدم برایش سجده بیفتید. از آیه مذبور، این نکته به دست می‌آید که ا نسان صرفاً یک موجود مادی محض نیست و تنها در بدن او و خواسته‌های بدنی خلاصه نمی‌شود. بلکه عنصری الهی در وجود او تعبیه شده، هر یک از این دو بعد برای خود نیازها و مقتضیاتی دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:23:00 ق.ظ ]




کری[۸۵] و سیمنت[۸۶] (۲۰۰۶) با بهره گرفتن از داده های شرکت های استرالیایی در دوره ای که محدودیتی برای تداوم انتخاب شریک مسئول کار وجود نداشت، به بررسی همبستگی بین کیفیت حسابرسی و تداوم انتخاب شریک حسابرسی کننده پرداخت. آنان دریافتند کیفیت حسابرسی هنگام تداوم انتخاب شریک مسئول کار کاهش می‌یابد.

ترنر[۸۷] و همکاران (۲۰۰۸) هم با بهره گرفتن از داده های شرکت های حسابرسی شده توسط ۳ مؤسسه‌ بزرگ حسابرسی مستقل آمریکا، به بررسی تاثیر تداوم انتخاب شریک مسئول کار بر اقلام تعهدی اختیاری به عنوان معیاری برای کیفیت حسابرسی پرداختند. نتایج این تحقیق نشان داد وقتی رابطه شریک مسئول کار و صاحبکار در شرکت های کوچک طولانی شود (بیش از هفت سال)، باعث افزایش کیفیت حسابرسی می شود. اما کوتاه بودن رابطه شریک مسئول کار و صاحبکار در این شرکت ها تاثیر معناداری بر کیفیت حسابرسی ندارد. ‌در مورد شرکت های بزرگ هم تداوم انتخاب شریک مسئول کار تاثیری بر کیفیت حسابرسی ندارد.

در مقابل، چن[۸۸] و همکاران (۲۰۰۴) با بهره گرفتن از داده های مربوط به شرکت های تایوانی مشاهده کردند که تداوم انتخاب شریک مسئول کار با اقلام تعهدی اختیاری (به خصوص در سال های پنجم تا هفتم همکاری) رابطه معکوس دارد. در این تحقیق رابطه خاصی بین تداوم انتخاب مؤسسه‌ حسابرسی و اقلام تعهدی اختیاری مشاهده نشد. نتایج این تحقیق حاکی از این بود که تداوم انتخاب شریک حسابرسی کننده و همچنین تداوم انتخاب مؤسسه‌ حسابرسی موجب کاهش کیفیت حسابرسی نمی شود.

در سال ۲۰۰۳ شرکت های پذیرفته شده تایوانی ملزم به تعویض شرکای حسابرسی خود پس از ۵ سال شدند. چی و همکاران (۲۰۰۵) بر اساس داده های مربوط به ۹۹۸ شرکت تایوانی که مجبور به تعویض حداقل یکی از شریک های حسابرسی کننده خود شده بودند، و با بهره گرفتن از اقلام تعهدی به عنوان مبنای سنجش کیفیت حسابرسی، نتیجه گرفتند که کیفیت حسابرسی در سال اول فعالیت حسابرس جدید نسبت به کیفیت حسابرسی آخرین سال حسابرس قدیمی کاهش یافته است.

نتایج تحقیق ناپ[۸۹](۱۹۹۱) نشان داد که از نظر اعضای کمیته های حسابرسی در رابطه های کمتر از ۵ سال حسابرس – صاحبکار، تداوم انتخاب حسابرس عامل افزاینده کیفیت حسابرسی محسوب می شود. اما، در رابطه های بیشتر از ۵ سال حسابرس – صاحبکار، تداوم انتخاب حسابرس یک عامل کاهنده برای کیفیت حسابرسی به شمار می رود. وی نتیجه گرفت که از دیدگاه اعضای کمیته حسابرسی، اثر منحنی یادگیری (کسب شناخت حسابرس از شرکت مورد رسیدگی) باعث بهبود تدریجی کیفیت حسابرسی در سال های اولیه رابطه حسابرس – صاحبکار می شود. اما پس از گذشت پنج سال، نقطه عطفی در روابط حسابرس – صاحبکار وجود دارد که باعث آسیب دیدن استقلال حسابرس می شود.

جفار[۹۰] (۲۰۰۳) در تحقیقی پرسش نامه ای از ۱۰۰ نفر از مدیران اعطای وام بانک‌های مالزی دریافت از نظر این مدیران، رابطه کمتر از ۵ سال حسابرس – صاحبکار باعث افزایش استقلال حسابرس می شود.

نتایج نظرسنجی انجام شده توسط تاهیناکیس[۹۱] و نیکولائو[۹۲] (۲۰۰۴) از حسابرسان مستقل، مدیران بانک‌ها و تحلیل گران مالی در یونان هم حاکی از اعتقاد حسابرسان مستقل و تحلیل گران مالی بر افزایش احتمال آسیب دیدن استقلال حسابرس بر اثر همکاری بیش از ۳ سال حسابرس و صاحبکار بود.

تحقیق انجام شده توسط فیرچیلد و همکاران (۲۰۰۹) هم نشان داد که ۳/۷۸ درصد از بانکداران، مدیران مالی و حسابرسان مستقل پاکستانی معتقد بودند که تداوم انتخاب حسابرس باعث کاهش استقلال حسابرس می شود.

هاسی[۹۳] و لان[۹۴] (۲۰۰۱) در تحقیقی به بررسی نظر ۷۷۶ نفر از مدیران مالی در انگلستان درباره عوامل مؤثر بر استقلال حسابرسان مستقل پرداختند. نتایج تحقیق آنان نشان داد که از نظر مدیران مالی انگلیسی استقلال ظاهری حسابرس با الزام تعویض ادواری حسابرس افزایش می‌یابد. اما به خاطر وجود نگرانی هایی درباره کیفیت و هزینه های حسابرسی، این مدیران با الزام تعویض ادواری حسابرس موافق نبودند.

اُلیری[۹۵] (۱۹۹۶) با ارسال پرسش نامه برای ۳۰۰ شرکت سهامی عام استرالیایی و ۱۸۰ حسابرس به بررسی نظر آن ها در رابطه با استقلال ظاهری حسابرس و الزام تعویض ادواری حسابرس پرداخت. نتایج این تحقیق نشان داد که از نظر ۶۳ درصد از شرکت های سهامی عام و ۳۷ درصد حسابرسان استرالیایی، الزام تعویض ادواری حسابرس منجر به بهبود استقلال ظاهری حسابرسان می شود. اما ۹۷ درصد از حسابرسان و ۸۷ درصد از شرکت ها با الزام تعویض ادواری حسابرس مخالفت کردند، زیرا معتقد بودند هزینه های بالای تعویض حسابرس بر منافع حاصل از آن فزونی دارد.

نتایج تحقیق مانسی و همکاران (۲۰۰۴) نشان داد تداوم انتخاب حسابرس و کیفیت حسابرسی با هزینه ی تامین مالی رابطه معکوس دارد.

کیم و همکاران (۲۰۰۶) با بررسی نمونه ای شامل داده های مربوط به وام های اعطا شده توسط بانک های آمریکایی بین سال های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۴ نشان دادند که سود دریافتی بانک‌ها بابت وام اثر معکوسی با تداوم انتخاب حسابرس دارد و بانک ها به تداوم انتخاب حسابرس به عنوان یک عامل کاهنده ریسک می نگرند.

فرناندو[۹۶] و همکاران (۲۰۰۸) نیز نتیجه گرفتند تداوم انتخاب حسابرس رابطه معکوسی با هزینه سرمایه در شرکت های کوچک دارد.

کرابتری[۹۷] و همکاران (۲۰۰۶) شواهدی به دست آوردند که نشان داد تداوم انتخاب حسابرس اثر مهمی بر بهبود رتبه بندی اعتباری شرکت مورد رسیدگی دارد.

عزیزخانی[۹۸] و همکاران (۲۰۰۷) نیز پس از بررسی پیش‌بینی نرخ هزینه سرمایه مربوط به ۲۰۳۳ سال – شرکت استرالیایی طی سال های ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۵ نتیجه گرفتند که از نظرتحلیل گران مالی تداوم انتخاب مؤسسه‌ حسابرسی و تداوم انتخاب شریک حسابرسی کننده باعث افزایش اعتبار صورت های مالی می شود.

گوش و مون (۲۰۰۵) در تحقیقی به بررسی نظر بازار سهام درباره تداوم انتخاب حسابرس پرداختند. آنان ضریب واکنش سود[۹۹] را به عنوان نمادی از تلقی سرمایه گذاران از کیفیت سود فرض کردند. آنان رابطه مثبتی بین ضریب واکنش سود و تداوم انتخاب حسابرس مشاهده کردند. آنان همچنین، دریافتند هرچه رابطه حسابرس – صاحبکار طولانی تر باشد، اثر سودهای قبلی بر پیش‌بینی سود سال گذشته هم بزرگتر بوده است. از نتایج این تحقیق می توان چنین پنداشت که از نظر سرمایه گذاران، تداوم انتخاب حسابرس باعث می شود، حسابرس درباره صاحبکار خود دارای تخصصی شود که وی را در زمینه انجام هر چه بهتر کار حسابرسی یاری کند. افزون بر این، می توان گفت که از نظر سرمایه گذاران، تداوم انتخاب حسابرس موجب افزایش استقلال ظاهری حسابرس می شود.

در مقابل، چی و همکاران (۲۰۰۵) بر اساس داده های مربوط به شرکت های تایوانی و با بهره گرفتن از ضریب واکنش سود به عنوان نشانه استقلال ظاهری حسابرسان ‌به این نتیجه رسیدند که الزام تعویض ادواری شریک حسابرس موجب افزایش استقلال ظاهری حسابرس از دیدگاه فعالان بازار سهام می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:23:00 ق.ظ ]




  • – Arpanet ↑

    1. – Host ↑

    1. – Internet ↑

    1. – WorldWideWeb ↑

    1. – Page ↑

    1. – Web Browser ↑

    1. – Transmission Control Protocol/ Internet Protocol ↑

    1. – ARPANET ↑

    1. – Jones ↑

    1. – PIPE ↑

    1. – E- Mail ↑

    1. FTP

    1. – Cadvision ↑

    1. – Unicode ↑

    1. – Alvin Toffler ↑

    1. – Daniel Bell ↑

    1. – Giddens ↑

    1. – Asynchronous correspondence ↑

    1. – Synchronous collaboration ↑

    1. – E- Mail ↑

    1. – Internet Relay chat ↑

    1. – Sniele ↑

    1. – Whittle ↑

    1. – Charls ↑

    1. – Pingdoam ↑

    1. – Costello ↑

    1. – Panic ↑

    1. – Linc ↑

    1. – Sarason ↑

    1. – Internet anxiety ↑

    1. – Persno ↑

    1. – Basionloss ↑

    1. – Barnett ↑

    1. – Carrol ↑

    1. – Thomas ↑

    1. – Triandis ↑

    1. – Fishbein, Azjen ↑

    1. – Wei- L- Zhang ↑

    1. – Compeau & Higgins ↑

    1. – Hope ↑

    1. – Berry ↑

    1. – Loide ↑

    1. – Grisarrd ↑

    1. – Rics ↑

    1. – Goabell ↑

    1. – Christensen ↑

    1. – Knezek ↑

    1. – Self- efficacy ↑

    1. – Shamo ↑

    1. – Eastin ↑

    1. – LaRose ↑

    1. – Wu ↑

    1. – Ball ↑

    1. – Sesus method ↑

    1. – Validity ↑

    1. – Content validity ↑

    1. – Construct validity ↑

    1. – Consensual validity ↑

    1. – Convergent validity ↑

    1. – Reliability ↑

    1. – Cronbach Alpha ↑

    1. – kolmograph- Smironoph ↑

    1. – Single – sample t- Test ↑

    1. – Manova ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:23:00 ق.ظ ]