کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

۱

بررسی ارتباط میان استراتژی

های بازاریابی و میزان

فروش خدمات بیمه

عمر و پس انداز

بیمه ­های اشخاص برخلاف بیمه ­های خسارتی پیرو اصل غرامت نیستند. در فروش بیمه نامه های عمر امر بازاریابی مهمترین اصول شناخته شده است. به همین دلیل این پژوهش به بررسی استراتژی آمیخته بازایابی بر فروش خدمات بیمه عمر و پس ­انداز می ­پردازد.

۱۳۹۲

سیدین

پایان نامه کارشناسی ارشد

۲

اﺛﺮ ﻋﻨﺎﺻﺮ اﻟﮕﻮی ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣﻨﺴﺠﻢ ﺧﺪﻣﺎت ﺑﺮ ﻣﻴﺰان ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﻪ ﺧﺮﻳﺪ ﺑﻴﻤﻪناﻣﻪﻫﺎی

ﻋﻤﺮ و ﭘﺲاﻧﺪاز(ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ: ﺷﺮﻛﺖ ﺑﻴﻤﻪ اﻳﺮان، ﺷﻬﺮرﺷﺖ)

ﺑﺎﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﻘﺶ اﻧﻜﺎرﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ در ﺗﻮﺳﻌﻪ و ﮔﺴﺘﺮش ﺑﻴﻤﻪ ﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﻋﻤﺮ و ﭘﺲاﻧﺪاز ، ﻣﺪل ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣﻨﺴﺠﻢ ﺧﺪﻣﺎت در این تحقیق اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه و ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻫﺮﻳﻚ از ﻋﻨﺎﺻﺮ ﻫﺸﺘﮕﺎﻧﻪ آن، از ﻃﺮﻳﻖ آزﻣﻮن t و دوﺟﻤﻠﻪای و از ﻧﮕﺎه ۷۲ ﻧﻔﺮ از ﺑﺎزارﻳﺎﺑﺎن ﺑﻪﻋﻨﻮان ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری ﺗﺤﻘﻴﻖ، ﺑﺮ ﻣﻴﺰان ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﻪ ﺧﺮﻳﺪ ﺑﻴﻤﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎی ﻋﻤﺮ و ﭘﺲاﻧﺪاز ﺳﻨﺠﻴﺪه ﺷﺪه است.اﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﻖ از ﻧﻮع ﭘﻴﻤﺎﻳﺸﻲ ﺑﻮده و ﺑﺮای ﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت از ﭘﺮﺳﺶ ﻧﺎﻣﻪای ﺣﺎوی ۲۲ ﺳﺆال ﻛﻪ ﭘﺎﻳﺎﻳﻲ آن از ﻃﺮﻳﻖ ﺿﺮﻳﺐ آﻟﻔﺎی ﻛﺮوﻧﺒﺎخ ﺑﻪ اﺛﺒﺎت رﺳﻴﺪه (۸۱/۰) اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻧﺘﺎﻳﺞ آزﻣﻮن ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ ﻋﻨﺎﺻﺮ ﻗﻴﻤﺖ و ﻣﺤﺼﻮل از ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﺗﺄﺛﻴﺮ در ﻣﻴﺎن ﺳﺎﻳﺮ ﻋﻮاﻣﻞ ﺑﺮﺧﻮردار ﺑﻮده اﻣﺎ ﻋﻨﺼﺮ ﺷﻮاﻫﺪ ﻓﻴﺰﻳﻜﻲ ﻣﻮرد ﺗﺄﻳﻴﺪ ﻗﺮار ﻧﮕﺮﻓﺖ.

به رﻏﻢ ﺟﺴﺘﺠﻮ و ﭘﻴﮕﻴﺮی ﻫﺎی ﻣﺪاوم در ﻛﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﻫﺎی داﻧﺸﮕﺎهﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ، ﺳﺎﻳﺖﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن و ﻧﻴﺰ ﻣﺮﻛﺰ اﻃﻼﻋﺎت و ﻣﺪارک ﻋﻠﻤﻲ اﻳﺮان در ﻣﻮرد اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺑﻪ ﺧﺼﻮص، به وﻳﮋه ﻣﺪل ﺑﻪ ﻛﺎرﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه در آن، بیش از این دو مورد ﺗﺤﻘﻴﻘﻲ ﻛﻪ در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ اﻧﺠﺎم ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ، ﻳﺎﻓﺖ ﻧﺸﺪ.

۱۳۹۲

طالقانی و تقی‌زاده

‌فصل‌نامه علمی- ترویجی صنعت بیمه

۳

چالش های پیش روی

صنعت بیمه در ایران

بیمه می‌تواند تأمین کننده امنیت مالی برای فعالیت های بازرگانی باشد ، می‌تواند موجب افزایش کارایی بازرگانان ، توزیع صحیح هزینه ها ، افزایش اعتبار بیمه گذار ، تأمین سرمایه برای درآمد بالقوه آینده و حتی پس انداز دانست و به طور خلاصه آن مفهوم همیشگی ایجاد امنیت خاطر برای تولید کنندگان و سرمایه گذاران را برای بیمه تداعی کرد.

۱۳۹۲

خشامن

پایان نامه کارشناسی ارشد

۴

اراﺋﻪ اﻟﮕﻮی ﺑﻬﻴﻨﻪ آﻣﻴﺨﺘﻪ ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ ﺧﺪﻣﺎت

ﺑﺎ ﻫﺪف اﻓﺰاﻳﺶ ﺧﺮﻳﺪﺑﻴﻤﻪ ﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﻋﻤﺮو ﭘﺲاﻧﺪاز

در ﻳﻚ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺗﺤﻘﻴﻘﻲ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان «اراﺋﻪ اﻟﮕﻮی ﺑﻬﻴﻨﻪ آﻣﻴﺨﺘﻪ ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ ﺧﺪﻣﺎت ﺑﺎ ﻫﺪف اﻓﺰاﻳﺶ ﺧﺮﻳﺪ ﺑﻴﻤﻪ ﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﻋﻤﺮ و ﭘﺲاﻧﺪاز» ﻛﻪ در ﺷﺮﻛﺖ ﺑﻴﻤﻪ آﺳﻴﺎ در اﺳﺘﺎن ﺗﻬﺮان ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺖ، ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻫﺮﻳﻚ از ﻋﻨﺎﺻﺮ ﻣﺪل ﻓﻮق را از ﻃﺮﻳﻖ آزﻣﻮن t در ﻗﺎﻟﺐ ﻳﻚ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺗﻮﺻﻴﻔﻲ ﺑﺮ روی ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﻪ ﺧﺮﻳﺪ ﺑﻴﻤﻪ ﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﻋﻤﺮ و ﭘﺲاﻧﺪاز ﺳﻨﺠﻴﺪﻧﺪ ﻛﻪ در ﻧﻬﺎﻳﺖ ﭘﺲ از رد ﻳﻜﻲ از ﻓﺮﺿﻴﻪ‌ها (ﻋﻨﺼﺮ ﺷﻮاﻫﺪ ﻓﻴﺰﻳﻜﻲ) ﻳﻚ ﻣﺪل ﺑﻮﻣﻲ و ﺑﻬﻴﻨﻪ ﺟﻬﺖ اﻓﺰاﻳﺶ ﺧﺮﻳﺪ اﻳﻦ ﻧﻮع ﺑﻴﻤﻪ ﻧﺎﻣﻪﻫﺎ ﺑﺎ ﻫﻔﺖ ﻣﺆﻟﻔﻪ اراﺋﻪ ﻧﻤﻮدﻧﺪ. ﻣﺤﻘﻖ ﻧﻴﺰ ﻫﻤﻴﻦ ﭘﮋوﻫﺶ را ﭘﺎﻳﻪ و ﻣﺒﻨﺎی ﻃﺮح ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺧﻮﻳﺶ ﻗﺮار داد.

۱۳۹۱

رﺿﺎﺋﻴﺎن و رﺿﺎزاده ﺑﺮﻓﻮﺋﻲ

ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ ﺻﻨﻌﺖ ﺑﻴﻤﻪ

۵

بررسی نقش اصلی تبلیغات

در صنعت بیمه

در نتایج این پژوهش گویای این مطلب بوده است که در زمینه تبلیغات بیمه فعالیت‌های گسترده ای صورت نگرفته و اگر هم در این رابطه تبلیغاتی صورت گرفته به صورت کلی بوده است و دیگر این که باید به هرسه جنبه اصلی تبلیغات یعنی آگاهی دهنده، ترغیب کننده و یادآوری کننده در صنعت بیمه توجه نمود.

۱۳۹۰

صحت و همکاران

نشریه: تازه های جهان بیمه

۶

تاثیر اینترنت بر عملکرد

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


آخرین مطالب


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



الف: حکم مستند به اقرار در دادگاه

چنانچه حکم دادگاه مستند به اقرار باشد، حتی اگر اقرار مذبور قاطع دعوا نباشد، غیر قابل تجدیدنظر است(تبصره

۲۲

ماده ۳۳۱ ق.آ.د.م ). اقرار در صورتی مؤثر است که صریح یا ضمنی باشد ولی رویه قضایی برای حفظ حقوق محکوم علیه مرحله نخستین، اقرارهای ضمنی را موجب سقوط دعوای تجدیدنظرخواهی نمی داند(شمس، منبع پیشین،ص۳۲۵) حکم مستند به اقرار در صورتی غیر قابل تجدیدنظر است که اقرار در دادگاه به عمل آمده باشد.اقراری در دادگاه محسوب می شود که اقرار در دادخواست یا حین مذاکره در دادگاه یا در یکی از لوایحی که به دادگاه تقدیم می شود به عمل آید ( ماده ۲۰۳ ق.آ.د.م )و همچنین حکم غیر قابل تجدیدنظر به استناد اقرار باید از دادگاه صالح صادر شده و قاضی رسیدگی کننده نیز صلاحیت رسیدگی داشته باشد. ‌بنابرین‏ اگر محکوم علیه مدعی باشد که اقرار خارج از دادگاه انجام شده یا قاضی رسیدگی کننده به پرونده صلاحیت نداشته و یا حکم صادره از دادگاه صالح صادر نشده است می‌تواند از چنین حکمی درخواست تجدیدنظرخواهی نماید.(علوی، افسران ، ۱۳۹۲، ص۱۸۵، فرحناکیان، ۱۳۹۰، ص۳۵۷)

ب: حکم مستند به رأی‌ کارشناس

به موجب تبصره ماده ۳۳۱ ق.آ.د.م احکام مستند به رأی‌ یک یا چند نفر کارشناس که طرفین کتبا رأی‌ آنان را قاطع دعوا قرار داده باشند قابل تجدیدنظر نیست. نکته ای که در تبصره ماده فوق قابل توجه است به کار بردن کلمه رأی‌ کارشناس است. معمولا کارشناس دادگستری نظر خود را به دادگاه اعلام می کند نه رأی‌ خود، همان‌ طور که در مواد ۲۶۰و۲۶۱ ق.آ.د.م از کلمه نظریه کارشناس استفاده شده است. اینجا تنها جایی است که قانون‌گذار از کلمه رأی‌ استفاده ‌کرده‌است، دلیل آن این است که اگرطرفین دعوا با رضایت یکدیگر نظرکارشناس را قاطع دعوا اعلام کنند، کارشناس باید نظریه خود را به صورت رأی‌ اعلام نماید چرا که نظریه کارشناس قابل اعتراض است ولی رأی‌ کارشناس قابلیت اعتراض و تجدیدنظرخواهی را ندارد. البته در صورتی که دادگاه رسیدگی کننده به پرونده صلاحیت رسیدگی نداشته باشد یا دادگاه رسیدگی کننده صالح نباشد، رأی‌ صادره قابل تجدیدنظرخواهی خواهد بود.(شمس، منبع پیشین، ص۳۵۷)

ج: توافق در ساقط کردن حق تجدیدنظرخواهی

تجدیدنظرخواهی، حق است و هر حقی قابل اسقاط است. در این خصوص ماده ۳۳۳ ق.آ.د.م مقرر می‌دارد« در

۲۳

صورتی که طرفین دعوا با توافق کتبی حق تجدیدنظرخواهی خود را ساقط کرده باشند تجدیدنظرخواهی آنان مسموع نخواهدبود…».

با توجه به ماده فوق که توافق کتبی طرفین را شرط اسقاط تجدید نظرخواهی دانسته با ابهاماتی مواجه می‌شویم. می‌دانیم که حق تجدیدنظر، یک حق است و هر حقی از طرف ذیحق قابل اسقاط است. با توجه به نگارش ماده فوق به نظر می‌رسد شخصی که دارای حق تجدیدنظر است یک طرفه توان اسقاط حق خود را نداشته باشد ولی از طرفی اسقاط حق تجدیدنظر از سوی یکی از طرفین دعوا، دال بر تمکین مشارالیه نسبت به رأی‌ صادره از دادگاه است ‌و هیچ‌گونه خللی به حق تجدیدنظر خواهی طرف مقابل وارد نمی کند.از طرفی اسقاط حق تجدید نظر طبق رویه عملی و قضایی از سوی طرفین یا یکی از آن ها در صورتی امکان پذیر است که این حق به وجود آمده باشد(شمس، منبع پیشین، ص۳۵۸).

هر چند که قانون ما در این خصوص مسکوت است ولی از شیوه تنظیم ماده ۳۳۳ قانون آیین دادرسی مدنی می توان چنین برداشتی را کرد. به عنوان مثال بیشتر پرونده های طلاق توافقی که در دادگاه های خانواده تشکیل می شود زوجین یا وکلای آن ها از اختیارات حاصله، حق تجدیدنظر را به صورت کتبی ساقط می نمایند تا بلافاصله بر اساس قانون جدید حمایت خانواده، گواهی قطعیت حکم را گرفته وبرای جاری شدن صیغه طلاق به یکی از دفاتر طلاق حوزه خود مراجعه نمایند. اما در صوریی که طرفین یا یکی از آنان حق تجدیدنظرخواهی خود را ساقط ننماید ، صدور گواهی قطعیت حکم برای مراجعه به دفتر خانه طلاق، بعد از سپری شدن مدت تجدیدنظرخواهی و ‌فرجام‌خواهی امکان پذیر خواهد بود. البته همانطوریکه قبلا گفته شد از نظر حقوقی، زمانی ساقط کردن حق تجدیدنظر از سوی طرفین یا یکی از آنان معتبر است که دادگاه و قاضی رسیدگی کننده به پرونده صلاحیت لازم را داشته باشند والا به اسقاط حق تجدیدنظرخواهی ترتیب اثر داده نمی شود.(علوی، افسران، ۱۳۹۲، ص۱۸۵)

د: آرای مصرح در سایر قوانین

آرائی که در سایر قوانین غیر قابل تجدید نظر اعلام گردیده قابل تجدیدنظر نیستند ازجمله می توان به قسمت پایانی ماده ۴ قانون موجرومستاجر سال ۱۳۵۶ اشاره کرد که به موجب آن،آرای صادره در خصوص تعدیل اجاره بها، قطعی

۲۴

می‌باشد. هرچند ماده ۳۳۱ قانون آیین دادرسی مدنی درسال۱۳۷۹تصویب گردیده ولی عام لاحق، خاص سابق را نسخ نمی کند.

مبحث چهارم : آثار تجدیدنظرخواهی

برای تجدیدنظر به طور سنتی، دو اثر قایل شده اند: اثر تعلیقی و اثر انتقالی؛ اما اثر دیگری بر تجدیدنظر مترتب است و آن خاتمه صلاحیت دادگاه بدوی می‌باشد که این اثر را قبل از سایر آثار بررسی می‌کنیم.

گفتار اول : خاتمه صلاحیت دادگاه بدوی

دادگاه بدوی با صدور رأی‌ قاطع، از رسیدگی فارغ می شود؛ در عین حال فراغت دادگاه بدوی به معنای خاتمه صلاحیت وی در ارتباط با دعوی مطروحه نمی باشد؛ بدین معنا که دادگاه مذبور صلاحیت خود را در بررسی و اقدام نسبت به برخی امور حفظ می کند. اما درخواست تجدیدنظر به صلاحیت مذبور پایان می بخشد.

اگر چه قاعده مذبور در هیچ یک از مواد قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال ۱۳۷۹ پیش‌بینی نشده اما آثار آن در برخی مواد همین قانون دیده می شود.برای مثال، اگر چه به موجب ماده ۳۰۹ قانون مذبور دادگاه صادر کننده رأی‌ بدوی می‌تواند، پس از آن و علی رغم فراغت از رسیدگی، سهو قلم و یا اشتباه در محاسبه انجام شده در رأی‌ را اصلاح نماید، اما این صلاحیت تا وقتی است که از آن درخواست تجدیدنظر نشده باشد.درحقیقت، پس از درخواست تجدیدنظر، اصلاح رأی‌، درموارد مذبور، طبق ماده ۳۵۱ ق.آ.د.م در صلاحیت دادگاه تجدیدنظر می‌باشد. با توجه به قاعده مذبور و دلالت ماده ۳۰۹ قانون فوق الذکر، باید پذیرفت که رسیدگی و صدور رأی‌ نسبت به درخواست هایی که قانون‌گذار آن ها را تا صدورحکم قطعی تجویز نموده، پس از رأی‌ بدوی تا تقدیم دادخواست تجدیدنظردر صلاحیت دادگاه بدوی و پس از آن در صلاحیت دادگاه تجدیدنظر است.(شمس، منبع پیشین، ص۳۴۷)

گفتار دوم : اثر تعلیقی:

تجدیدنظر را علی رغم شیوه تنظیم ماده ۳۳۰ ق.آ.د.م، باید از طرق عادی شکایت از رأی‌ به شمار آورد. اگر چه در ۲۵

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 11:28:00 ق.ظ ]




– نصیری (۱۳۸۹)پژوهشی با عنوان تعیین عوامل مؤثر بر رشد بازار بیمه مسئولیت محصول انجام داد. بررسی صورت گرفته نشان می‌دهد که بیمه های مسئولیت محصول در ایران رش مطلوبی نداشته است.در این تحقیق سعی بر این بوده که عواملی که می‌توانند بر رشد بازار بیمه های مسئولیت محصول مؤثر باشند بررسی شوند.در این جهت عوامل مؤثر بر رشد بازار بیمه های مسئولیت محصول به دو دسته عوامل محیطی و عناصر آمیخته بازاریابی تقسیم شدند.عوامل محیطی کمتر کنترل شرکت‌های بیمه قرار دارند اما عناصر آمیخته بازاریابی ممکن است تحت کنترل شرکت‌های بیمه قرار گیرند که جداگانه مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته‌اند.‌بر اساس نتایج پژوهش، تأثیر عامل محیط قانونی بر رشد بازار بیمه های مسئولیت بیشتر از دیگر عوامل محیطی است و در میان عناصر آمیخته بازاریابی عنصر خدمت بیشترین تأثیر را بر رشد بیمه دارد.

۲-۴-۲٫ تحقیقات انجام شده در خارج از کشور

– کالایمانی [۲۹] (۲۰۱۲) نیز در تحقیقی با عنوان۷P از خدمات بازاریابی در بیمه ها و خدمات بانکی به تبیین این موضوع پرداخته‌اند و به اهمیت بازاریابی و آموزش کارکنان در فروش بیمه ها و افزایش مشتریان پی برده اند.

– مطالعات انجام شده توسط راجاگوپال [۳۰](۲۰۰۸) دلالت براین دارد که عملکرد دلالان و واسطه ها[۳۱] در ارتباط باکیفیت خدمات ارائه شده به مشتری ، بر رشد فروش و افزایش سهم بازار مؤثر است و عملکرد مثبت باعث جذب و حفظ مشتری و فروش بیشتر می‌گردد و میزان قابلیت لمس خدمات ، میزان پاسخ گو بودن در ارائه خدمات ، اعتماد ، دقت و درک صحیح مشتری از جمله عوامل تعیین کننده کیفیت خدمات ارائه شده به مشتری می‌باشند.

– جولین[۳۲] و همکارانش ( ۲۰۰۷) پژوهشی درباره تاثیر اینترنت و عملکرد بازاریابی در کشور استرالیا انجام دادند و اثر اینترنت را در حوزه های عملکرد بازاریابی که شامل ارتباطات بازاریابی، تحقیقات بازاریابی، افزایش حجم فروش، کاهش هزینه ها، بهبود چهره تجاری و مزیت رقابتی بود، سنجیدند.

– هالی مک گاووک[۳۳] (۲۰۰۶) نیز در تحقیقی با عنوان روند بازاریابی بیمه در اسپانیا به تبیین این موضوع پرداخته و در تحقیق خود بازاریابی بیمه ای و محصولات ان را مورد توجه قرار داده و بر اهیم تبازاریابی محصولات و همچنین آموزش کارکنان در این زمینه تأکید نمودند.

تحقیقی که مرتون ( ۱۹۸۷ )، رز(۱۹۸۹)، برنان (۱۹۹۵) انجام داده‌اند، آن ها پیشنهاد می‌کنند که سبد محصولات بازاریابی مالی مشخصات بسیار مشابه ای با بازاریابی محصولات دیگر دارد . این مطالعه بیان می‌کند که سرمایه گذاران سهام شرکت های با کیفیت سودآوری بالا را نسبت به شرکت هایی که سهامشان کیفیت سود پایینی دارد ترجیح می‌دهند و شرکت‌های کارگزاری ‌به این ترجیحات و اولویت ها توجه کرده و تحلیل گران مالی وکارگزاران را به سوی شرکت‌های کیفی سوق می‌دهند.

جدول ۲-۱٫(خلاصه ای از مطالعات پیشینه های داخلی و خارجی مرتبط با موضوع تحقیق)

ردیف نام مقاله خلاصه کار انجام شده سال انتشار نام نویسنده منبع
 [ 11:28:00 ق.ظ ]




۲-۴- مسئولیت ناشی از ایراد خسارت معنوی در قانون مجازات اسلامی (با توجه به دکترین حقوقی قانون جزای مصوب ۶/۳/۱۳۷۵).

در رابطه با قانون جزا با توجه به اینکه قانون اخیر التصویب قانون جدیدی است و تا کنون آنچنان که باید منابع و دکترین حقوقی پیرامون آن شکل نگرفته لا جرم در این قسمت به قانون موخر استناد می‌نماییم. قانون مجازات اسلامی مصوب (۶/۳/۱۳۷۵) که مشتمل بر ۷۲۹ ماده می‌باشد و به موجب ماده ۷۲۹ کلیه قوانین مغایر با قانون مجازات اسلامی از جمله: قانون مجازات عمومی مصوب ۱۳۰۴ و اصلاحات و الحاقات بعدی آن ملغی اعلام گردیده است. در این قانون به تعریف جرم و اقسام آن و نیز مجازات‌ها و مسائل مرتبط به آن پرداخته و در برخی موارد به مسئولیت مدنی ناشی از ارتکاب جرم یا فعل ممنوعه و جبران خسارت آن پرداخته و در این میان خسارت‌های معنوی نیز مورد توجه است. برای بررسی جایگاه خسارت معنوی در این قانون، به بررس برخی مواد آن می‌‌پردازیم.

۱- به موجب ماده ۵۸ این قانون؛ «هرگاه در اثر تقصیر یا اشتباه قاضی در موضوع یا در تطبیق حکم بر مورد خاص ضرر مادی یا معنوی متوجه کسی گردد، ‌در مورد ضرر مادی در صورت تقصیر مقصر طبق موازین اسلامی ضامن است و در غیر این صورت خسارت به وسیله دولت جبران می‌شود و در موارد ضرر معنوی چنانچه تقصیر یا اشتباه قاضی موجب هتک حیثیت از کسی گردد باید نسبت به اعاده‌ی حییت او اقدام شود». در این ماده به تبعیت از اصل ۱۷۱ قانون اساسی خسارت مالی و معنوی هر دو مورد توجه قرار گرفته، ولی ‌در مورد جبران خسارت معنوی تنها به اعاده‌ی حیثیت اشاره شده است. متن اولیه این ماده، با الهام از اصل ۱۷۱ قانون اساسی و به همان صورت تدوین و پیشنهاد شده بود ولی با توجه به نظر شورای نگهبان مبنی بر اینکه خسارت معنوی شرعاً قابل تقویم به پول نیست، به شکل موجود تصویب شد (مهر پور، ۱۳۷۲، ص۲۳۰). طبق این ماده، خسارت مالی، در صورت تقصیر به وسیله قاضی و در غیر اینصورت به وسیله دولت جبران می‌شود ولی در هر دو حال به جبران خسارت معنوی اشاره‌ای نشده است و تنها در صورتی که تقصیر یا اشتباه قاضی موجب هتک حیثیت از کسی گردد باید نسبت به اعاده‌ی حیثیت او اقدام شود.

۲- یکی از مصادیق خسارت معنوی، قذف یا نسبت اعمال ناروایی چون زنا است. در اثر چنین نسبتی حیثیت اجتماعی و خانوادگی شخص به طور جدی آسیب می‌بیند و گاهی عرصه زندگی اجتماعی بر او تنگ می‌شود. همچنین دشنام و فحاشی باعث آزار و اذیت روحی و کسر شأن اجتماعی مخاطب می‌شود برای تسلی خاطر زیان دیده و اعاده‌ی حیثیت او و جبران آزار و اذیت وارده و کسر شأن اجتماعی او و نیز برای جلوگیری از تکرار چنین اعمالی و تنبّه مرتکب قذف و دشنام یا تنبه دیگران، قانون‌گذار به استناد روایات و کتب فقهی در مواد ۱۳۹ تا ۱۶۴ قانون مجازات اسلامی آن را جرم اعلام نموده و مجازات تا ۸۰ تازیانه شلاق را پیش‌بینی نموده است. ‌بنابرین‏ قذف و دشنام از مصادیق خسارت معنوی است که قانون‌گذار از طریق اجرای مجازات به جبران خسارت و تشفّی خاطر زیان دیده، می‌پردازد. نشانه آن که این مجازات، جنبه جبران خسارت و تسکین خاطر زیان دیده را دارد این است که طبق تبصره ۱ ماده ۱۴۰ اجرای حد قذف منوط به تقاضای مقذوف یا زیان دیده است. و به موجب ماده ۱۶۱ با تصدیق نسبت داده شده، حق قذف ساقط می‌شود و با فوت مقذوف حق اجرای حد طبق ماده ۱۶۳ به ورثه او منتقل می‌شود. به هر حال با آنکه در قانون مجازات سخن از جرم و مجازات است و قذف نیز در ردیف جرائم با مجازات مشخص آمده است ولی تردیدی نیست که باعث خسارت معنوی به مقذوف می‌شود و باید به نحوی جبران شود. جبران این خسارت را قانون‌گذار به اجرای مجازات دیده است و پیش‌بینی مجازات حد برای جرائمی چون قذف حاکی از آن است که شارع یا قانون‌گذار نسبت به حیثیت و حرمت افراد بی‌تفاوت نیست و به طریق ممکن سعی در جبران آن دارد و این بهترین دلیل است بر اینکه خسارت معنوی قابل جبران است و باید به تناسب نوع خسارت، راهی برای جبران یا زدودن آثار منفی آن برگزید.

۳- پیش‌بینی دیه ‌در مورد قتل یا سایر ‌آسیب‌های جسمانی بهترین گواه است که خسارت معنوی قابل جبران است و تقویم آن بر اساس پول مجاز شناخته شده است. هر چند قانون مجازات برای معرفی جرائم و مجازات‌های قانونی است و طبق ماده ۱۲ این قانون دیه نیز از اقسام مجازات‌ها محسوب شده ولی در ماده ۱۵ به عنوان مالی که از طرف شارع برای جنایت تعیین شده، معرفی شده است. و در ماده ۲۹۴؛ مالی که به سبب جنایت بر نفس یا عضو به مجنی علیه یا به ولی یا اولیاء دم پرداخت می‌شود، دانسته شده است. با تأمل در مواد ۲۹۴ تا ۴۹۶ قانون مجازات اسلامی، به خوبی استنباط می‌شود که دیه برای جبران خسارت معنوی ناشی از قتل غیرعمد (یا قتل عمدی که با گذشت اولیاء دم از قصاص، رضایت به دریافت دیه داده باشند یا امکان اجرای قصاص نباشد) یا سایر صدمه‌های جسمانی پیش‌بینی شده، قبل از آنکه جنبه تأدیبی و عبرت‌آموزی آن مطرح باشد، جلب رضایت و خوشنودی زیان دیده و به نوعی جبران خسارت مورد نظر است. قتل و ضرب و جرح و قطع عضو و تغییر شکل آن، خسارت‌های معنوی هستند که بر اولیاء مقتول یا مصدوم و مجروح وارد می‌شود و قانون‌گذار در پیش‌بینی دیه جبران این خسارت را تا حد ممکن در نظر دارد. اما خسارت‌های مالی که در خیلی موارد در نتیجه‌ خسارت معنوی یا به همراه آن به وجود می‌آید امری جداگانه است و داخل در دیه نیست بلکه این قبیل خسارات مانند خسارت از کار افتادگی، هزینه بیمارستان و دارو و پزشک و پرستاری و هزینه های اضافی، مشمول قاعده لاضرر و طبق مقررات مربوط به مسئولیت مدنی باید جبران شود، (‌در این صورت آیا دیه شامل تمام خسارات می‌شودیا نه؟ یا اینکه آیا با وجود دیه مطالبه خسارت‌های مالی موجه است یا نه؟) مبنای محکمی ندارد. چرا که صدمات جسمانی اصولاً از مصادیق خسارت معنوی است و دیه برای جبران آن پیش‌بینی شده است و ناظر بر خسارت‌های مالی نیست زیرا که خسارت‌های مالی ماهیت جداگانه دارد و مشمول ادله لاضرر در هر جا می‌باشند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:28:00 ق.ظ ]




ب) طلاق بائن

در بالا اشاره شد که مطلقه بائنه حق نفقه ندارد مگر در صورت حمل از شوهر خود.

وجوب نفقه حامل در مدت عده اجماعی است.

از نظر تحلیلی نفقه مطلقه بائنه در مدت حمل، ممکن است برای حمل او باشد ؛ بدین معنی که پدر از بابت نفقه اقارب به فرزند خود که در حال حمل است نفقه می‌دهد، یا ممکن است برای خود مادر باشد.

چنانچه به خود حامل اختصاص داشته باشد همان احکام نفقه زوجه را دارد و اگر مختص حمل باشد ، احکام نفقه اقارب جاری خواهد بود ؛که هر یک آثار متفاوتی دارند.

در ادامه به شرح آن ها می پردازیم:

۱-نفقه برای حمل : از موارد انفاق به قرابت است و شوهر به اعتبار اینکه پدر حمل می‌باشد نفقه ی زن حامله را می‌دهد و قضای آن هم واجب نیست ؛ چرا که قضای نفقه ی اقارب مانند اولاد و ابوین واجب نیست . یا اینکه اگر جنین مرده به دنیا آمد ،هزینه ی پرداختی باید مسترد گردد .[۱۴۷] ضمن اینکه نفقه اقارب به قدر رفع حاجت منفق علیه با در نظر گرفتن و بررسی استطاعت منفق می‌باشد.

در صورتی که نفقه برای حمل باشد زن صیغه ای و موطوئه به شبهه که حامل باشد نیز مستحق نفقه اند ، حال آنکه اگر نفقه را مختص حامل بدانیم ، هیچ یک از آن دو به ترتیب با توجه به اطلاق ماده ۱۱۱۳ قانون مدنی و حصر ماده ۱۱۰۹ قانون مدنی به طلاق رجعی ، بائن و فسخ نکاح ، مستحق نفقه نیستند. [۱۴۸]

برخی با استناد قاعده ای در علم اصول که می‌گوید : تعلیق حکم بر وصف مشعر بر علیت است ؛ معتقدند که وقتی مقنن در ماده ۱۱۰۹ که می‌گوید : مطلقه بائنه مستحق نفقه نیست ولی اگر حامل باشد مستحق نفقه است ، پس معلوم می شود نفقه به خاطر حمل است و نه حامل ؛ لذا زوجه متوفی که حامله باشد ، مستحق نفقه است و هزینه ی آن باید از مال طفل استیفا شود . [۱۴۹]

۲-نفقه برای حامل: در صورتی که نفقه برای زوجه مطلقه باشد، اولاً شوهر به اعتبار زوجیت سابق، نفقه به زن مطلقه خود در مدت حمل می‌دهد، ثانیاًً از حیث مقدار مانند نفقه ایام زوجیت متناسب با وضعیت زن است.

برخی کوشیده‌اند تا با عنوان «انفاق به حامل یعنی انفاق به حمل» نظر اول را توجیه‌کنند. [۱۵۰]

به نظر می‌رسد این قول موجه باشد که مبنای الزام مرد به نفقه زن در این دوره خود زن است و نفقه به زن تعلق می‌گیرد زیرا جنین هنوز وجود جدا و مستقل ندارد که پدر مکلف به انفاق طفل ‌باشد و از ظاهر ماده ۱۱۰۹ هم همین بر می‌آید که نفقه برای تأمین زندگی زن و جبران زحمتی است که متحمل می‌شود ‌بنابرین‏ زن تا زمانی که باردار است مستحق دریافت نفقه است.[۱۵۱]

– متعه در طلاق

در اسلام مسئله‌ای به عنوان متعه طلاق پیش‌بینی شده است. قرآن کریم متعه طلاق را از حقوق زن بر شوهر می‌داند و آن را در همه موارد طلاق چه بعد از عروسی چه قبل از عروسی جاری می‌داند.

ولی جا دارد که با اصلاح مقررات طلاق، این حق را برای زنان در نظر بگیرند که اگر مردی بخواهد همسر خود را طلاق دهد وزن متحمل خسارتی شود باید مبلغی پول به زن پرداخت شود. از این طریق پشتیبانی مالی ویژه‌ای از زنانی که بی‌تقصیر هستند به عمل می‌آید.

گفتار دوم: نفقه زوجه در عقد موقت

نکاح منقطع، ازدواج و غیر دائم یا موقتی است که بر اساس مصالح، زن و مرد برای مدت معین به عقد نکاح مبادرت می‌کنند. نه تنها در شرع بلکه در قانون مرد ملزم به پرداخت نفقه ایام زوجیت در عقد ‌منقطع نشده است.

درماده ۱۱۱۳ قانون مدنی آمده است: «در عقد انقطاعی، زن حق نفقه ندارد …» البته این بدان معنا نیست که زن و شوهر نتوانند بر خلاف آن شرط کنند چنان‌که در ادامه ماده فوق‌الذکر آمده است که: «… مگر اینکه شرط شده باشد یا آنکه عقد مبنی بر آن جاری شده باشد …»

پس اگر طی یک قرار داد خصوصی مرد بپذیرد که برای زنی که در عقد موقت او به سر می‌برد، در تمام موارد یا در بعضی موارد نفقه قرار دهد ؛ پرداخت نفقه در حدود شرایط از سوی مرد واجب می‌شود.

علت اینکه در نکاح منقطع زن بدون شرط در ضمن عقد نکاح حق مطالبه نفقه را ندارد ممکن است ‌به این مطلب باز گردد که در نکاح منقطع زن تنها ملزم به رعایت شرایطی است که عقد برای آن ایجاد شده است و این شرایط محدوده ی آزادی عمل زوجه را به اندازه آزادی عمل زن که در عقد دائم ایجاد می‌کند، محدود نمی‌کند. و زن برای تأمین خرجی خود وقت بسیار دارد. با این حال حتی اگر آزادی عمل او بسیار باشد ولی در ضمن عقد شرط پرداخت نفقه شده باشد باز مرد ملزم به رعایت آن است و این شرط ، شرط خلاف مقتضای عقد نیست.

ضمن اینکه تمکین و اطاعت زن در مقابل مرد در عقد موقت محدود به مقداری است که قرارداد بسته‌اند ، اما در ازدواج دائم زن موظف به پیروی از همسر خود درحدود مصالح خانوادگی است.

در ازدواج دائم مرد در مقابل خوراک و پوشاک و رفاه و مسکن و مخارج روزانه و غیره تعهد دارد اما در عقد موقت تا وقتی شرط نشده باشد چنین مسئولیتی برای مرد ایجاد نمی‌شود.

گاهی نیز پیش می‌آید که خود عقد شرایطی را ایجاب می‌کند که به طور ضمنی مرد ملزم به پرداخت نفقه می‌شود مانند اینکه عقد موقت برای مدت طولانی مثلاً برای ۱۰ سال، ۲۰سال و یا ۹۹ سال و یا زن و شوهر با هم در یک مکان مشترک به سر می‌برند و یا ازدواج برای صاحب فرزند شدن باشد . چون مخصوصاً در این دو مورد آزادی بیشتری از زن سلب می‌شود و یا آن بچه نیازمند تربیت صحیح و محبت مادری است و ماندن بچه در نزد زن بر او هزینه های بیشتری را تحمیل می‌کند و از منظر دیگر چون نفقه برای استحکام نظام خانواده و تربیت صحیح فرزندان بیشتر نمود عینی پیدا می‌کند، پس شرایط بر مرد تحمیل و پرداخت نفقه از سوی او واجب می‌شود و نیازی هم به شرط در ضمن عقد نیست .

در این مورد می‌توان به استناد به ماده ۲۲۵ قانون مدنی که می‌گوید: «متعارف بودن امری در عرف و عادت به طوری که عقد بدون تصریح هم منصرف به آن باشد به منزله ذکر در عقد است.» حکم به پرداخت نفقه کرد.

به عبارت صحیح‌تر در نکاح منقطع به طور معمول شرط می‌شود که نفقه زن به عهده شوهر است و در تعیین میزان و چگونگی این نفقه عرف حکومت دارد. [۱۵۲]

بند اول: ارتباط تمکین و نفقه در عقد موقت

زن غیردائم هم مانند زوجه ی دائمی باید با شوهر خود حسن معاشرت داشته باشد و در تشدید مبانی خانوادگی و تربیت فرزندان (اگر باشد)، با شوهر معاضدت نماید.

هرچند تعهد پرداخت نفقه ، تعهد مستقلی از عقد نکاح موقت است، که با کمک ماده ۱۰ قانون مدنی و سایر اصول حقوقی، زوج، پرداخت ، آن را متعهد شده است ؛ اما نباید غافل بود که هدف نهایی یا اصلی‌ترین هدف زوجین از این نوع نکاح هم معمولاً انجام وظایف زناشویی است. ‌بنابرین‏ می‌توان نتیجه گرفت که هرگاه زوجه ‌منقطع هم از ادای وظایف زوجیت امتناع نماید، حق مطالبه نفقه مورد تعهد برای مدتی که ناشزه بوده نخواهد داشت.

بند دوم: شرط حق نفقه در ضمن عقد ازدواج موقت:

هرگاه در ضمن عقد نکاح منقطع ، زوج به دادن نفقه تعهد کند ، آن را شرط ضمن عقد نامند و اگر قبل از عقد تعهد کنند، آن را شرط تبانی نامند که باید صراحت کافی داشته و ارتباط عقد با شرط محرز و مسلم باشد . علت صحت آن این است که شرط مذبور و مخالف شرع است و نه خلاف مقتضای عقد. [۱۵۳]

این شرط می‌تواند به چند صورت باشد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:28:00 ق.ظ ]




تحقیق من به طور کلی از مقدمه-کلیات و دو فصل و چند بخش تشکیل یافته است .من در تحقیق و پژوهش خود چارت و سازمان و استخوان بندی تحقیق خود را بدین شکل چیده ام که ابتدا با پیشگفتار نگارنده شروع شده و با مقدمه ای در خصوص موضوع تحقیق ادامه می‌یابد و پس از آن کلیاتی که شامل حقوق و قانون اساسی –تفکیک و اختلاط قوا و کنترل و نظارت بر قوا و انواع و اقسام آن خواهد بود گفته خواهخد شد تا ذهن خواننده محترم ‌در مورد موضوع بحث کمی تشحیز گردد.فصل اول که شامل سه بخش می‌باشد به بیان ساز و کارهای اداری و غیر قضایی کنترل و نظارت بر جلوگیری از نقض قانون اساسی می‌پردازد که این بخش‌ها شامل بررسی خبرگان رهبری(خاصه بعد نظارتی این نهاد) – دیوان عدالت اداری – کمیسیون اصل نود- سازمان بازرسی کل کشور می‌باشد و فصل دوم این تحقیق به بیان و بررسی مقوله شورای نگهبان که نهاد اصلی مرتبط با نظارت بر جلوگیری از نقض قانون اساسی است خواهد پرداخت و این مهم را با نهاد دادرسی اساسی دیگری بنام دادگاه قانون اساسی ترکیه مقایسه و تطبیق خواهم نمود.

و در پایان هم به نتیجه گیری از بحث پرداخته و راه کارهای عملی را در خصوص اینکه چه نهاد دادرسی اساسی می‌تواند مطلوب به فایده برای جامعه باشد؟ و این نهاد باید حاوی چه ویژگی‌های شکلی و ماهوی باشد؟ و …

*پیشگفتار:

“اضربوا بعض الرای ببعض ان یتولد منه الصواب”[۱]

«بگذارید تا تضارب اندیشه ها پدید آید تا از میان آن اندیشه ای نوین جلوه نماید.»

از دیر باز آنچه که همواره آرزوی دیرین من بوده و هست همانا پرداختن ‌به این مهم می‌باشد که در باب حقوق اساسی و نهاد صیانت از آن در سیستم های مختلف حقوقی مطالعه ای هرچند مختصر و موجز داشته باشم که به یمن و برکت تحقیق و تفحص در خصوص پایان نامه تحصیلی ام این فرصت برای من فراهم گردید.

همان گونه که می‌دانیم هر انسانی چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی خود دارای حقوق اولیه و ابتدایی است که این حقوق باید مصون از هر گونه تجاوز و تعدی باشد و صرف نظر از اینکه فرد دارای چه نژاد-مذهب و ملیت و ایدئولژی و …است باید از این حقوق برخوردار باشد لذا از همین نقطه و مکان است که ما به ضرورت وجودی دو مهم پی می بریم که یکی وجود و تبیین این حقوق و دیگری هم نهاد صیانت از وجود و اجرای وجودی این حقوق می‌باشد چه آنکه در طول گذر زمان در مجرای تاریخ ما همواره شاهد و ناظر آن بوده ایم که حقوق اولیه انسانی بنا به دلایل-تفاسیر و برداشت‌های مختلف نه تنها مورد جرح و تعدیل قرار گرفته حتی در خیلی از موارد انسان از این حقوق محروم نیز گشته است لذا درهمین راستا بوده که اندیشمندانی چون کلسن و…اهمیت وجود نهاد کنترل کننده و ناظر اجرای قانون اساسی را به اندازه خود قانون اساسی در نظر می گرفته اند و در همین چارچوب به فکر ایجاد نهاد نظارتی و کنترلی اجرای قانون اساسی افتاده اند.

امروزه شاید در کمتر کشوری بتوان ادعا کرد که چنین نهادی وجود ندارد حتی برای ژست دموکراتیک هم که شده اکثر کشورها وجود چنین نهاد نظارتی و کنترلی را در قانون اساسی خود پیش‌بینی می‌نمایند و بحث ما در این مقال این است که ماهیت وجودی این نهاد کنترلی را در دو مدل مختلف (مدل اروپایی و مدل فرانسوی ) بررسی نماییم و ‌به این سوال جواب دهیم که چرا برغم چنین تدابیری هر روز بیش از پیش قوانین اساسی نقض شده و اجرای آن زیر پا گذارده می شود و عمده معضل تحقق این مشکل آیا در شکل و قالب نهاد نظارتی است؟ یا در گستره وظایف و تکالیف آن ؟ و یا در ترکیب اعضاء و نوع نگرش آن ها به حقوق اساسی ؟ و یا نقش ایدئولژیها در شکل گیری آن ها و یا…

بنده در تحقیق خود دو مدل متفاوت از یکدیگر در باب کنترل و نظارت بر حسن اجرای قانون اساسی یعنی مدل شورایی(فرانسوی) و مدل اروپایی(متمرکز)را مورد بررسی قرارداده ام.

در راستای طرح تحقیق خود من ابتدا به بیان کلیاتی تحت لوای مفهوم دولت و اقسام آن و اشکال مختلف حکومت و اعمال حاکمیت – تفکیک و اختلاط و همکاری قوا را به بحث گذرانده ام – بیان حقوق اساسی و ویژگی‌های آن و وجوه تمایز آن با قوانین عادی – شرح کنترل و نظارت بلحاظ مفهومی و در گذر سیر تاریخی و بیان مدل‌های مختلف نظارتی و کنترلی پرداخته ام و آنگاه پس از این کلیات ومقدمات به بیان و تشریح دو مدل شورایی (هرچند که به نظر نگارنده مدل جمهوری اسلامی بجهت نوع انتصاب اعضاء شورای نگهبان و تاثیر پذیری آن از قوه فائق و سایر دلایل از مدل شورایی یا فرانسوی صرف تبعیت نمی نماید) و مدل اروپایی (جمهوری ترکیه) ‌می‌پردازم و در این مسیر ساختار- تاریخچه- وظایف و تکالیف هر یک از این دو نهاد و تطبیق و مقایسه آن ها با یکدیگر و بیان نقاط ضعف و قوت آن ها پرداخته و در پایان با نتیجه گیری از بحث آن را به پایان می برم.

فصل اول

(کلّیات)

*کلیات:

۱-۱)حقوق اساسی:

حقوق اساسی مجموعه‌ای است از مبانی و قوانین ماهوی موجودیت و حیات جمعی جامعه است به نحوی که ابعاد و اشکال مختلف زندگی اجتماعی جامعه ‌بر اساس و پایه آن استوار می‌گردد و به صورتی که قانون اساسی، حقوق بشر، حقوق شهروندی، حقوق ادیان، را میتوان به ‌عنوان شاخه‌های متنوعی از این حقوق برشمرد.

ما در بررسی‌های خود در این مبحث به مطالعه قانون اساسی خواهیم پرداخت چه آنکه این مهم یکی از اساسی‌ترین بنیانهای زندگی جمعی و اجتماعی جامعه و موجب رشد و بالندگی آن است.

در این مبحث بنده پس از ارائه تعریفی متداول از قانون اساسی و ذکر اقسام آن ویژگی‌های منحصر به فرد آن و بیان سیر تاریخی آن در ایران و جهان، ذهن خواننده محترم را آماده جهت ورود به مبحثی دیگر خواهیم نمود که آن هم ویژگی‌های قانون اساسی و چگونگی صیانت از آن است.

قانون اساسی به مفهوم مقررات بنیادین و زیر ساختی مربوط به حکومت و چگونگی شکل گیری آن، ابزار های حاکمیتی و اصول حاکم بر روابط سیاسی افراد جامعه و حقوق و تکالیف حکومت کنندگان و حکومت شوندگان و حدود اقتدار و آزادی ها و حقوق شهروندان می‌پردازد.

قانون اساسی که ترجمه کلمه” لاتین کنستیوسیون constitution “[2]می‌باشد از سال ۱۷۸۷ میلادی به شکل مدرن و امروزی برای اولین بار در ایالات متحده و در سال ۱۷۹۱ میلادی در کشور فرانسه شکل گرفته است در ایران نیز پس از صدور فرمان مشروطیت از سوی مظفرالدین شاه قاجار در ۱۴ جمادی الثانی سال ۱۳۲۴ هـ . ق صادر گردید و در چهاردهم ذیعقده ۱۳۲۴ هـ . ق نخستین قانون اساسی در ۵۱ اصل توسط مظفر الدین شاه تصویب و اعلام گردید .

در قانون اساسی مشروطیت صحبتی از نوع حکومت، قوای حاکمه، تفکیک قوا و حقوق ملت به میان نیامده بود و صرفا در توضیح خواهی از وزراء، شرح وظایف مجلس، نحوه رسیدگی به عرایض مردم خلاصه می‌شد و در ادامه خواهیم دید که چگونه با اضافه شدن اصولی به اصول قبلی و متمم‌های متعدد، تغییراتی بینادین در قانون اساسی مشروطیت به وجود آمد.

به نحوی که در کمتر از یکسال در ۲۵ شعبانی ۱۳۲۵ هـ . ق مجلس شورای ملی محمد علی شاه، متمم ۱۰۷ اصل قانون اساسی را مورد تأیید و تصویب قرار داد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:28:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم