۲-۱۳ فرضیه‌های مرتبط با ظرفیت حافظه‌کاری و ادراک زمان

تحقیقات اندکی در رابطه با ارتباط حافظه‌کاری و ادراک زمان انجام گرفته است. یکی از مهمترین تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده است، مربوط به برادوی و انگل (۲۰۱۱) است. آن ها رابطه حافظه‌کاری و بازتولید طول زمان را در بزرگسالان طی چندین فرضیه مطرح کردند که عبارتند از:

۱– برانگیختگی[۹۸]: بر اساس مدل ساعت-شمارشگر، سطح پایین برانگیختگی موجب می‌شود که ساعت، نبض‌های اندکی رها سازد و در نتیجه طول زمان کوتاه‌تر برآورد شود. با اندازه‌گیری اتساع مردمک چشم، معلوم شده است که افراد با ظرفیت حافظه‌کاری پایین، سطح خط پایه برانگیختگی پایین‌تری در مقایسه با افراد با ظرفیت حافظه‌کاری بالا دارند. ‌بنابرین‏، فرضیه برانگیختگی پیش‌بینی می‌کند که بازتولید زمانی افراد با ظرفیت حافظه‌کاری پایین، باید از بازتولید افراد با ظرفیت حافظه‌کاری بالا کوتاه‌تر باشد.

۲- انحراف توجه[۹۹]: پیش‌بینی می‌شود که انحراف توجه از طول زمان باعث می‌شود که زمان کوتاه‌تر درک شود. افراد با حافظه‌کاری پایین بیشتر مستعد حواس‌پرتی هستند (انزورث[۱۰۰]، ۲۰۱۱). همانند فرضیه برانگیختگی، فرضیه انحراف توجه شدید[۱۰۱]، پیش‌بینی می‌کند که بازتولید افراد با ظرفیت حافظه‌کاری پایین باید کوتاه‌تر از بازتولید افراد با ظرفیت حافظه‌کاری بالا باشد. اما انحراف توجه یا توزیع توجه همیشه موجب برآورد کوتاه زمان نمی‌شود. گاهی آن را بسیار متغیر می‌سازد (براون، ۱۹۹۷، ۲۰۰۶). ‌بنابرین‏، فرضیه انحراف توجه ضعیف[۱۰۲] پیش‌بینی می‌کند که بازتولید افراد با حافظه‌کاری پایین در مقایسه با افراد با ظرفیت حافظه‌کاری بالا بسیار متغیر است.

۳-قدرت تحلیل زمان[۱۰۳]:رامسایر و همکارانش این فرضیه را برای توضیح تفاوت‌های فردی هوش ارائه کردند (رامسایر[۱۰۴] و برندلر[۱۰۵]، ۲۰۰۲). اخیراًً این فرضیه برای توضیح تفاوت‌های فردی ظرفیت حافظه‌کاری نیز به کار می‌رود (تروچ[۱۰۶]، راماسایر، ۲۰۰۹). . ‌بر اساس این فرضیه، فعالیت شدید نرونهای صعودی موجب می‌شود که ظرفیت حافظه‌کاری افراد بالاتر و هوش آن ها بیشتر باشد. بر اساس فرضیه قدرت تحلیل شدید زمان[۱۰۷]، پیش‌بینی می‌شود که افراد با حافظه‌کاری پایین، کندتر و آهسته‌تر از افراد با حافظه‌کاری بالا اطلاعات زمانی را پردازش کنند. در نتیجه، بازتولید زمانی آن ها خیلی کوتاه‌تر خواهد بود. اما همیشه ظرفیت پایین حافظه‌کاری موجب پردازش آهسته اطلاعات نمی‌شود گاهی موجب ناهماهنگی در پردازش می‌شود. ‌بنابرین‏، فرضیه قدرت تحلیل ضعیف زمانی[۱۰۸]، پیش‌بینی می‌کند که بازتولید زمانی افراد با ظرفیت حافظه‌کاری پایین اگر کوتاه‌تر نباشد حتما بسیار متغیر خواهد بود.

۴-کنترل شناختی زمان[۱۰۹]: لویس[۱۱۰] و میال[۱۱۱] (۲۰۰۶ و ۲۰۰۳) مشخص کردند که اطلاعات زمانی زیر یک ثانیه به طور اتوماتیک و با فرآیندهای سطح پایین‌تر مغز پردازش می‌شوند اما اطلاعات زمانی بالای یک ثانیه با سطوح بالاتر مغز و فرآیندهای شناختی پردازش می‌شوند. ‌بنابرین‏، فرضیه کنترل شناختی زمان پیش‌بینی می‌کند که ظرفیت حافظه‌کاری تنها در بازتولید طول زمان‌های فراتر از یک ثانیه تاثیر دارد.

۵- در هم آمیختگی حافظه[۱۱۲]: بررسی بازتولید زمانی افراد مبتلا به پارکینسون که مصرف دارو نداشتند نشان داد، وقتی که بازه‌های کوتاه و بلند با هم در یک تکلیف آزمایش می‌شوند، آن ها بازه‌های کوتاه‌تر (۸ ثانیه) را طولانی‌تر اما بازه‌های طولانی (۲۱ ثانیه) را کوتاه‌تر برآورد می‌کنند. این الگو قانون وروردت[۱۱۳] نامیده شد. اما در بیمارانی که دارو مصرف می‌کردند چنین اتفاقی پیش نیامد (لژیون[۱۱۴] و وردن[۱۱۵]، ۲۰۰۹). همچنین این پدیده را “اثر مهاجرت[۱۱۶]” یا بازگشت به میانگین نیز می‌گویند. آن ها علت این امر را در هم آمیختگی محتوای حافظه مرجع[۱۱۷] می‌دانند. این نتایج توسط کچ[۱۱۸] (۲۰۰۸) تکرار شد. وی بازه‌های زمانی زیر یک ثانیه (۵۰۰ میلی ثانیه) و بازه های زمانی بالای یک ثانیه (۲۰۰۰ میلی ثانیه) را هم در یک تکلیف و هم در تکالیف جداگانه برای بیماران پارکینسون اجرا کرد. در تکلیف همزمان نتایج بر اساس قانون وروردت بود اما در تکالیف جداگانه چنین نتایجی به دست نیامد.

به طور خلاصه، دو دسته فرضیه وجود دارد: فرضیه‌هایی که پیش‌بینی می‌کنند که بازتولید زمانی افراد با ظرفیت حافظه‌کاری پایین کوتاه‌تر از افراد باظرفیت حافظه‌کاری بالا است و فرضیه‌هایی که پیش‌بینی می‌کنند که بازتولید زمانی افراد با ظرفیت حافظه‌کاری پایین در مقایسه با افراد با ظرفیت حافظه‌کاری بالا بسیار تغییر پذیر است.

۲-۱۴ پژوهش‌های انجام شده در راستای ارتباط ادراک زمان و فرآیندهای شناختی (حافظه‌کاری و توجه)

پژوهش برادوی و انگل (۲۰۱۱) مهمترین و کامل‌ترین پژوهشی است که در رابطه با ظرفیت حافظه کاری و ادراک زمان در بزرگسالان انجام شده است. در این پژوهش از روش اندازه گیری باز تولید در سه بازه زمانی (۵۰۰، ۱۵۰۰، ۲۵۰۰ میلی ثانیه) هم به صورت تکلیف منفرد و هم دوگانه استفاده شد.

نتایج آزمایش تکلیف منفرد نشان داد که بازتولید آزمودنی‌ها با ظرفیت حافظه‌کاری پایین برای کوتاه‌ترین بازه را بسیار طولانی و برای طولانی‌ترین بازه بسیار کوتاه بود و در بازه متوسط سوگیری کمتری دیده شد در حالی که بازتولید زمانی افراد با ظرفیت حافظه‌کاری بالا دقیق‌تر بود و سوگیری کمتری داشت. در هر دو گروه، نسبت بازتولید در کوتاه‌ترین بازه بیشتر از طولانی‌ترین بازه بود و همراه با افزایش طول بازه زمانی، بازتولید آن کاهش می‌یافت، آزمون t مستقل نشان داد که در گروه با ظرفیت حافظه‌کاری پایین به طور معناداری این نسبت برای کوتاه‌ترین بازه بیشتر و برای بلندترین بازه کمتر است. تحلیل تغییرپذیری بازتولید که به عنوان ضریب تغییر (CV)[119] محاسبه شد، نشان داد که در هر دو گروه ضریب تغییر در کوتاه‌ترین بازه بسیار بیشتر از طولانی‌ترین بازه است و با افزایش طول بازه زمانی مقدار ضریب تغییر نیز کاهش می‌یابد. مقایسه تغییرپذیری نشان داد که افراد گروه ظرفیت حافظه‌کاری پایین تغییرپذیری بسیار بالاتری نسبت به افراد گروه ظرفیت بالا دارند.. نتایج این پژوهش سازگار با فرضیه آمیختگی حافظه، انحراف توجه ضعیف و قدرت تحلیل ضعیف بود. بر اساس فرضیه کنترل شناختی، ظرفیت حافظه‌کاری در بازه‌های زمانی کوتاه (زیر یک ثانیه) تاثیری ندارد، در حالی که در این پژوهش تاثیر ظرفیت حافظه‌کاری در بازتولید هر دو گروه کاملاً مشهود بود و نقطه انتقال از زمانبندی خودکار به زمانبندی شناختی در این پزوهش مشاهده نشد. هر دو گروه ضریب تغییرپذیری بالاتری در بازه زمانی کوتاه داشتند که این نشان دهنده یک ناهمخوانی آشکار از ویژگی عددی (قانون وبر) است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...