(تصویر ۳- ۱۰) طرح وتصویر گورخمره ای در اریسمان(چایچی،۹۸:۱۳۸۴)
احتمالاً این درهم ریختگی اجساد به این دلیل باشد که تدفین بصورت ثانویه انجام گرفته است. “آثار و هدایای مکشوفه از برخی خمره ها عبارتند از : دو دندان آسیاب، مهره های سنگی، دو عدد چاقو، کاسه نخودی و دو اسپیرال مسی. تعدادی از استخوانها در اثر اکسید مس کاملا سبز شده بودند.” (چایچی امیرخیز، ۱۳۸۴: ۵۵)
۳-۲-۵ سیلک
محوطه سیلک در ۳ کیلومتری جنوب غربی کاشان در مسیر باغ فین قرار داشته اما امروزه به علت گسترش شهر در حومه واقع گردیده است. این تپه شامل دو تپه شمالی و جنوبی است که به فاصله ۶۰۰ متر از یکدیگر قرار گرفته اند. حفاری در این تپه برای اولین بار در سال ۱۹۳۳ آغاز و پس از وقفه ای از سرگرفته شد و حاصل آن چندین جلد گزارش چاپ شده است. طبق تحقیقات گیرشمن، قدیمی ترین دوره سکونت در سیلک مربوط به دوره روستانشینی است که در تپه شمالی قرار داشته و تحت نام دوره I نامیده می شود. این دوره دارای ۵ لایه است. دوره چهارم این تپه شامل دو لایه است. لایه بسیار ضخیمی از خاکستر، بازمانده های متأخرترین استقرارهای دوره سوم را پوشانده بود.تدفین های خمره ای دوره چهارم از لایه ۲ به دست آمده است. این تدفین ها مربوط به کودکان بود که آنها را در دو خمره بزرگ معمولی قرار داده و دهانه آنها را با ظروف توگود مسدود کرده بودند. دو خمره دیگر نیز به رنگ قرمز و سیاه نقشین شده بودند و دهانه آنها با قطعات بزرگ سفال شکسته پوشیده شده بود. (تصاویر ۳-۱۱ و ۳-۱۲) (گیرشمن، ۱۳۷۹: ۶۶- ۶۴)
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
(تصویر۳-۱۱) طرح و تصویر تدفین از ظروف منقوش در دوره چهارم از تپه جنوبی سیلک (چایچی امیرخیز، ۹۷:۱۳۸۴)
این لایه با توجه به گاهنگاری تطبیقی آثار دیگری که پیدا شده در حدود ۳۰۰۰ ق.م تاریخ گذاری شده است. این دوره معاصر با دوره جمدت نصر در میانرودان است. (چایچی امیرخیز، ۱۳۸۴: ۴۸)
(تصویر۳-۱۲) تدفین گورخمره ای در دوره چهارم از تپه جنوبی سیلک (چایچی امیرخیز،۹۶:۱۳۸۴)
۳-۲-۶ تپه اسماعیل آباد
تپه اسماعیل آباد یا موشلان تپه در حدود ۶۲ کیلومتری غرب تهران قرار دارد. “از نظر چینه شناسی گاه نگاری، سفال اسماعیل آباد مربوط به یک سبک غالب و مشخص از سفال قرمز با نقوشی سیاهرنگی می شود که با سیلک II، قره تپه، چشمه علی و تپه زاغه در فلات مرکزی ایران مطابقت دارد.” (چایچی امیرخیز، ۱۳۸۴: ۴۱) با استناد به گزارش آقای حاکمی “جسد را به پهلوی چپ یا راست در قبر قرار داده و دستها را روی سینه گذارده و پاها را جمع می نمودند و بر بالای سر آن ظروف متعدد منقوش هستند قرار می دادند. یک مورد از قرار دادن نوزادان در داخل خمره گزارش شده است.” (حاکمی، ۱۳۳۸: ۲۰۵)
۳-۲-۷ چشمه علی
این تپه که در نزدیکی شهر ری قرار گرفته معرف فرهنگ استفاده از نوعی سفال قرمز رنگ بسیار ظریف است که به نام همین مکان فرهنگ چشمه علی نامیده می شود. “حفاری این تپه در ابتدا توسط اشمیت، پیش از جنگ جهانی دوم انجام گرفت. تیموتی متنی با بهره گرفتن از مواد به دست آمده از حفاری های اشمیت و یادداشت هایش اقدام به بازنگری و در واقع حفاری مجدد داده های محوطه چشمه علی نمود. در گزارش وی اشاره ای به وجود تدفین خمره ای در تپه چشمه علی وجود دارد.” (چایچی امیرخیز، ۱۳۸۴: ۴۱)
۳-۲-۸ تپه زاغه
تپه زاغه در دشت قزوین برای اولین بار در سال ۱۳۴۹ شناسایی شد و در تیرماه همان سال توسط دکتر عزت اله نگهبان حفاری گردید و پس از آن حفاری در این تپه ادامه یافت. در حفاری خرداد ماه ۶۹ یک تدفین خمره ای مربوط به یک نوزاد یافت شد که متاسفانه به علت فوت مرحوم دکتر محمدصالح صالحی گزارش آن هرگز به چاپ نرسید. (تصاویر۳-۱۳ و ۳-۱۴) (همان، ص۳۹)
(تصویر۳-۱۳) بقایای نوزاد در گورخمره از تپه زاغه(چایچی،۹۱:۱۳۸۴)
(تصویر ۳-۱۴)موقعیت تدفین گورخمره ای در تپه زاغه(چایچی امیرخیز،۹۱:۱۳۸۴)
۳-۲-۹ محوطه الهایی
این محوطه باستانی در ۳۰ کیلومتری اهواز و در مجاورت جاده آسفالته اهواز- اندیمشک واقع است و ۱۴۱۵۰ هکتار وسعت دارد. در شمال غربی ترانشه VI و در عمق ۱۲۵ سانتی متری آن خمره تدفینی یافت شد که به صورت مایل قرار گرفته بود. (تصویر ۳-۱۵) کاوش این قسمت با دقت بسیار انجام شده ولی متاسفانه با وجود سعی و کوشش بسیار برای سالم بیرون آوردن خمره تدفینی، زمانی که در معرض هوا قرار گرفت، قسمت بالایی آن از هم باز شد و فرو ریخت. بعد از فرو ریختن قسمت های بالایی خمره، قسمت هایی از تدفین از جمله بخش هایی از جمجمه، یکی از استخوانهای بازو، قسمت هایی از مهره های گردن، کتف و ستون فقرات مشخص شد. البته اکثر قسمتهای اسکلت پوسیده بود و به همین دلیل سن و جنسیت متوفی تشخیص داده نشد. (تصویر۳-۱۶) متوفی بصورت منفرد و به حالت جنینی تدفین شده بود. خمره دارای خمیره نخودی، طول ۲۰/۱ سانتیمتر و عرض ۶۵ سانتیمتر بود. همراه خمره هیچ شی سفالین یا تزئینی وجود نداشت. (روستایی، ۱۳۸۴: ۲۳۲-۲۳۱)
(تصویر ۳-۱۵) خمره تدفینی از محوطه پارتی الهایی (روستایی،۲۵۲:۱۳۸۵)
(تصویر۳-۱۶) جمجمه درون خمره از محوطه الهایی (روستایی،۲۵۲:۱۳۸۵)
خانم مهناز شریفی برای گاهنگاری الهایی از مقایسه فرم و گونه سفالینه مکشوفه با محوطه هایی چون گودین تپه، پاسارگاد، شوش، چغازنبیل، نوشیجان تپه و باباجان استفاده کرده است. (روستایی، ۱۳۸۴: ۲۳۴)
۳-۲-۱۰ تپه قلی درویش
تپه قلی درویش در نزدیکی جمکران واقع شده است. بر اساس اظهارات سیامک سرلک، سرپرست هیئت باستان شناسی، بیشتر این لایه ها در زیر لودرها از بین رفته است. اما در میان لایه های استقراری هزار سوم پیش از میلاد، تدفین خمره ای به دست آمد. این تدفین متعلق به کودکی است که هنگام فوت ۱۱ ماهه بوده و پس از آغشته کردن به گل اخرا، وی را درون خمره نهاده و با قرار دادن یک درپوش به خاک سپرده اند. همچنین اسکلت کودک سالم گزارش شده است. سرلک معتقد است این تدفین از هزاره ششم تا اوایل هزاره سوم پیش از میلاد، در فلات مرکزی ایران مرسوم بوده است. (www.chn.ir)
۳-۲-۱۱ تپه گیان
این محوطه باستانی در ۹ کیلومتری غرب نهاده واقع شده است. گورستان تپه گیان یکی از ساده ترین گورستان هایی است که تاکنون کشف شده است. گورهای کودکان فراوان و در آنها کوزه های بزرگی قرار داشت که داخل آنها چندین استخوان انسانی یافت شده است. (رفیعی، ۱۳۷۸: ۱۶۱) بیشتر خمره هایی که تاکنون بررسی شدند دارای فرم نرم و بیضوی بوده و با فرم زهدان قابل تطبیق اند. اما خمره های تپه گیان دارای ظاهری کاملا متفاوت هستند. خمره مکشوفه از گور شماره ۱۲۰ از گل خاکستری رنگ، با نقشهای سیاه به شکل مثلث با چند استخوان بچه دیده می شود. (تصویر ۳-۱۷) در گور شماره ۱۲۱ نیز ظرف سفالی بزرگی از گل قهوه ای رنگ، بدون تزئین، دهانه ای بیضوی به شکل بخاری و در داخل آن چند استخوان بچه دیده می شود. (تصویر ۳-۱۸) (سیدان، ۱۳۷۹: ۳۷۱)
(تصویر ۳-۱۷) خمره تدفینی از محوطه گیان(چایچی،۹۴:۱۳۸۴)
(تصویر ۳-۱۸)خمره تدفینی از محوطه گیان(چایچی،۹۴:۱۳۸۴)
۳-۲-۱۲ محوطه ازبکی
محوطه باستانی ازبکی در شمال شرقی روستای از بکی در ۱۵ کیلومتری جنوب غرب هشتگرد در ۷۳ کیلومتری شمال غرب تهران، واقع شده است. طی اولین فصل حفریات در تپه مرتفع، سه گور خمره ای از لایه اول و دوم به دست آمد. گور خمره لایه اول به شکل تخم مرغی و حاوی اسکلت کودک بود. رنگ آن نخودی روشن با دهانه شکسته و در عمق ۵/۱ متری از پهلو بر زمین قرار داشت. بلندی آن ۶۴ و بزرگترین قطر شکم آن ۵۴ سانتیمتر بود. (تصویر ۳-۱۹) دو گور خمره دیگر از لایه دوم بدست آمد. یکی از آنها به رنگ خاکستری و بیضوی شکل بوده و حاوی اسکلت کودک خردسالی بود. دهانه شکسته آن شاید به این دلیل است که دهانه خمره بیش از اندازه تنگ بوده است. پس از قرار دادن جسد با بستن دهانه خمره از ته خمره شکسته دیگری استفاده شده و آن را به صورت وارونه بر دهانه خمره قرار داده اند. درون خمره هیچ چیزی به همراه جسد دفن نشده بود. (تصویر ۳-۲۰) دومین گور با خمیره نخودی رنگ که سطح آن در قسمت گردن و شکم با خطوط موازی به رنگ اخرایی و نیز لبه آن به کمک نقطه چینی تزئین شده است. دهانه آن سالم است و به جای ته شکسته ظرفی برای بستن دهانه آن، از کاسه نخودی رنگ سالمی استفاده کرده اند که خمیر و ساختار بسیار خشنی دارد. این خمره که بلندای آن ۳۹ سانتیمتر است حاوی اسکلت کودک خردسالی است. (تصویر ۳-۲۱) (مجیدزاده، ۱۳۸۲: ۵۷)
(تصویر ۳-۱۹) گورخمره ۳۳۴ مکشوفه از مارال تپه در محوطه ازبکی (مجیدزاده،۱۶۴:۱۳۸۲)
(تصویر ۳-۲۰)گورخمره ۳۱۰ مکشوفه از مارال تپه در محوطه ازبکی (مجیدزاده،۱۶۴:۱۳۸۲)
(تصویر ۳-۲۱) تدفین گورخمره ای فصل اول ازبکی (چایچی،۱۰۰:۱۳۸۴)
۳-۲-۱۳ مارال تپه
یکی از چند تپه مذکور در محوطه ازبکی مارال تپه است. در سومین فصل حفریات در محوطه ازبکی توسط دکتر مجیدزاده گور خمره هایی به دست آمد. مشخصات این گورهای خمره ای بدین شرح است: یکی از گورخمره ها به کودکی یک تا دو ساله تعلق دارد. ظاهر این خمره نشان می دهد که قبلاً کاربردی متفاوت داشته و از آن در امر پخت و پز استفاده می شده زیرا نیمه پایین سطح بدن آن کاملا سوخته و سیاه شده است. جهت تدفین شرقی- غربی است و سر این اسکلت به سمت شرق و روبه سوی شمال قرار دارد. خمره دیگر از نوع سفال نخودی و ساده، جهت تدفین شرقی- غربی و حالت آن به صورت چمباتمه بود، سر به سمت شرق و صورت به طرف شمال قرار داشت. جسد متعلق به کودکی پنج، شش ساله بود. (تصویر ۳-۲۰) شاید بتوان گفت علت دفن کودکان و نوزادان در خمره های تدفین، کمک به تولد دوباره است. چنانکه “در کرت بچه های مرده را به شکل جنینی در می آوردند و در خمره ای می گذاشتند. در این حالت خمره نماد زهدان، چشمه زندگی جسمانی و فکری و نوعی بازگشت به سرچشمه بود.” (شوالیه، ۱۳۸۲: ۱۱۵)
یکی از گورخمره ها متعلق به یک نوزاد و دیگری دیگری متعلق به کودکی شش، هفت ساله که هردو با جهت شرقی- غربی دفن شده و دهانه آن با کاسه وارونه ای بسته شده بود. یکی دیگر متعلق به یک کودک خردسال که رنگ آن نخودی و سر آن با کاسه وارونه ای پوشانده شده و جهت آن شمالی- جنوبی بود. (تصویر ۳-۱۹) خمره دیگری متعلق به یک کودک که بر روی کف اجاق و درون خاکسترهای انباشته در درون آن قرار داشت. پراکندگی تدفین های خمره ای و ساده در هزاره های ۳و۱ق .م در (تصویر ۳-۲۲) قابل تشخیص است. (مجیدزاده، ۱۳۸۲: ۷۷) خاکستر از لحاظ نمادگرایی می تواند نمایانگر بازمانده باشد. آتش می سوزد و خاکستر را از خود برجای می گذارد. با این نگاه شاید بتوان گفت جسد نیز باز مانده جسم است پس از خاموش شدن آتش زندگی. بنابراین می توان چنین پنداشت که قرار دادن گور خمره بر خاکسترهای انباشته در ارتباط با مفاهیم مرگ و زندگی است. دکتر مجیدزاده سرپرست هیئت باستان شناسی محوطه ازبکی، سفال لبه وار ریخته و یک لوح و یک پیکره گلی متعلق به فرهنگ ایلامی و ظروف سفالی را شبیه سفال سیلک V و سفال هزاره سوم گیان معرفی کرده و گورهای خمره ای را متعلق به دوران ماد می داند. (همان، ص ۷۹) اما چایچی مدعی است هیچ نوع دلایل گاهنگاری برای منتسب کردن این گور خمره ها به دوران ماد ارائه نشده و وی آنرا رد می کند. (چایچی امیرخیز، ۱۳۸۴: ۵۷)
(تصویر ۳-۲۲) مارال تپه، نمودار تدفین های خمره ای و ساده در هزاره های سوم و اول ق .م (مجیدزاده،۱۲۵:۱۳۸۲)
۳-۲-۱۴ کلورز