کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



حقیقت استقلال یعنی هر آنچه دیگران دارند ما نیز می توانیم داشته باشیم. پس مقصود از استقلال روحی جداشدن از دیگران و به کنج خلوت رفتن نیست و یا مستلزم انکار دیگران و دستاوردهای آنان و خود را برتر از دیگران دیدن هم نیست. تا زمانی که روح و ذهن انسان اسیر دیگران و در دام باورهای دروغینی باشد که ما را فروتر از دیگران و دیگران را برتر از ما میشمارد سخن از اعتماد به نفس نابجا است. خداوند سرشت انسانها را به یک شکل آفریده است ولی در عین حال ضرورت ندارد برای رشد و شکوفایی خود، ارزشهایمان را فراموش کنیم و ارزشهای دیگران را مانند قانون لایتغیر بپنداریم.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

محور اعتماد به نفس بالا در مقابل تقلید قرار دارد؛ یعنی هر کس خود را فردی متمایز بداند و رشد خود را در گرو تقلید و همانندانگاری با دیگری نداند. بنابراین اساس اعتماد به نفس استقلال است و بنیاد هر نوع استقلالی، استقلال روحی و درونی است.
ملا مهدی نراقی از عالمان بزرگ اخلاق استقلال روح و روان فرد را منوط به ارزش حقیقى آدمی میداند که جایگاه آن در اصل شخصیت انسانی است. وی حصول واقعی استقلال نفس انسان و اختیار او را در دستگاه طبیعت میسر میداند.[۲۷۴]
حاصل آنکه برای رسیدن به اعتماد به نفس بالا و مفید، باید روح و روان آدمی به حد استقلال رسیده باشد تا بتواند موانع مختلف را بپیماید. از اینرو رشد و شکوفایی این قوه در گروی تقلید نکردن از دیگران و در حد بالاتر استفاده از تجربیات دیگران برای نیل به موفقیت و رسیدن به مقاصد انسانی است که این سازه خود یکی از بااهمیتترین عوامل رشد شخصیتی در تمامی ابعاد محسوب میشود.
۷- تفسیر اخلاق از اعتماد به نفس
بعد از تبیین جایگاه اعتماد به نفس و همینطور مؤلفه ها و سازه های آن در اخلاق اسلامی، تفسیری که در نهایت به عنوان الگو و مدل باید در این حوزه ارائه شود، طبعا حاوی ارکان اعتماد به نفس است. به بیان دیگر بعد از بررسی این ارکان و ساختمان اعتماد به نفس در اخلاق اسلامی که شامل آیات، روایات و سیره عملی اهل بیتG است، میتوان به این نتیجه رسید که الگوی اعتماد به نفس در حوزه اخلاق اسلامی، شاکلهای است از هشت رکن که در صورت وجود آنها، انسان متخلق به اخلاق اسلامی، از اعتماد به نفس بالایی برخوردار خواهد بود.
محور شکلگیری شاکله مذکور، دائره توحید بوده و توکل به خدای تعالی شاخص آن است و اولین قدم آن از معرفت نفس شروع میشود. سپس احترام به خود را باید جامه عمل پوشاند و به کرامت انسانی دست یافت. رسوخ اندیشه و تفکر مثبت در طول مدت فعالیت، در روح و رفتار آدمی باید دیدنی باشد که این خود، از ارکان اعتماد به نفس است. سپس اگر امیدواری، همت و اراده همراه و یار انسان باشد، به نتیجه مطلوبتری نائل خواهد شد. در این بین مسئولیتپذیری هر فرد در امور زندگانی، بر کسی پوشیده نیست و در نهایت با حفظ استقلال روحی ـ روانی، انسان موحد میتواند به اعتماد به نفس بالا دست یابد و در امر دینی و دنیوی خویش به مقصود و مطلوب خود رهنمون شود. اکنون مدل و الگوی اخلاقی اعتماد به نفس که در طی این تحقیق از آن صحبت شد در شکل پایین نمایان است.
مروری بر فصل
در این فصل به چیستی اعتماد به نفس در اخلاق اسلامی پرداخته شد. چون بنای اخلاق بر پایه تعالیم عالی اسلام یعنی قرآن و سیره عملی اهل بیتG است، بنابراین برای پیروی از این طریق، سیره عملی پیامبر۷ در اعتماد به نفس و توکل به خدای سبحان را بیان کرده و معنای توکل و مراتب آن از نگاه امام معصوم بررسی شده است. نکته مهمی که در این فصل تبیین شده، توافق و تناسب اعتماد و توکل به خداوند با اعتماد به نفس و به تبع اجتماع آندو باهم در انسان بوده است. در ادامه حقیقت اعتماد به نفس بحث شده و مؤلفه ها و سازه های اعتماد به نفس در اخلاق اسلامی به همراه مستنداتشان از آیات، روایات و رویکردهای عالمان اخلاقی مفصلا آمده است. این مؤلفه ها بهطور اختصار عبارتند از: خودآگاهی و بصیرت، احترام به خود، کرامت انسانی، مثبت اندیشی، امیدواری، همت و اراده، مسئولیتپذیری و استقلال روحی ـ روانی. لابهلای این سازه ها به مباحثی مانند خویشتنداری، شخصیت متعادل، بهداشت روانی، مدینه کرامت و مطالب مفید دیگر پرداخته و در پایان تفسیر اخلاق اسلامی از اعتماد به نفس و الگوی آن ارائه شده است.
شکل ۱-۳
الگوی اعتماد به نفس در اخلاق اسلامیاین الگو مبین آن است که انسان موحدی که اعتقادات او بر اندیشه های خدایی صورت گرفته و اعمال او نیز از این اندیشه ها تبعیت میکند، اگر بخواهد از اعتماد به نفس بالایی برخوردار باشد، یا اینکه آنرا تقویت کند، میبایست اولا حلقه های این الگو را دارا باشد و ثانیا ارتباط هر یک از این حلقه ها را با حلقه اصلی یعنی توحید حفظ کند.
فصل چهارم
مقا یسه و تطبیق
اکنون که نوبت به مقایسه دو دیدگاه روانشناسی دین و اخلاق اسلامی رسیده، شباهتها و تفاوتهایی که بین این دو نظرگاه وجود دارد از جنبه های مختلفی قابل دقت و تأمل است. همانطور که در فصول اکنون که نوبت به مقایسه دو دیدگاه روانشناسی دین و اخلاق اسلامی رسیده، شباهتها و تفاوتهایی که بین این دو نظرگاه وجود دارد از جنبه های مختلفی قابل دقت و تأمل است. همانطور که در فصول پیشین گذشت، دو رویکرد مذکور علاوه بر تفاوت در مبانی نظری، تفاوتهای دیگری دارند. علت آن این است که موضوع دو دیدگاه یا به تعبیر بهتر، دو علم روانشناسی و اخلاق، با هم متفاوت بوده و بنابراین اهداف و اغراض جداگانهای را نیز مد نظر دارند؛ اما با این همه، از جهاتی دارای شباهت هستند و بعضا در عناصر مدلها و راهکارها نگاهی همدلانه دارند. به بیان دیگر اندیشه های برخاسته از مغز و لُبّ اسلام و در رأس آن کلمات پیامبر عظیم الشأن۷ و سنت و سیره او، چراغی بوده است که برای رشد و تعالی انسان در طول حیات بشری، درخشیده است و هماره روشنگر راه آنان بوده، ملل و اقوام دیگر در قرون بعدی، گاه با ساختاری متفاوت و گاه با برابری اندیشه و روش، همان اندیشه ها و روشها را تبلیغ میکنند و نسلها را به سوی آن سوق میدهند.
فصل چهارم
مقا یسه و تطبیق
مباحث این قسمت در دو بخش ارائه میشود. بخش اول که توضیحاتی درباره این مقایسه و تطبیق صورت گرفته به نحو مختصر بیان شده است و تحلیل وبررسیهای لازم بین این دو رویکرد در بخش بعدی قابل مشاهده است.
اتکاء به خود و نیروهای درونی
از نظر روانشناسی، فردی که باید اعتماد به نفس داشته باشد، کسی است که خودباور است و نیروها و استعدادهای خود را باور کرده است، خودآگاهی دارد، اندیشه و پندار او نسبت به خودش، هماره مثبت است، به فعالیتها و کارهای روزمره خود نگاه مثبت دارد، همیشه به خود احترام میگذارد، از اراده قوی برخوردار است، برای رسیدن به اهداف عالیه خودش پشتکار دارد، در راه رسیدن به هدف شکستها را پلههای ترقی خودش میانگارد نه پایان و انتهای کار، برای زندگی خود هـدفی دارد، بازدهی بالا و پیشیگرفتن بر دیگران را در کسب دانش و تجربه میبیند و با بردباری، مشقتها و رنجهای مسیر را برای رسیدن به موفقیت و پیروزی، به جان میخرد.
۱- اتکاء به خداوند
از سوی دیگر فردی که متخلق به اخلاق اسلامی است، به تبعیت از سنت و سیره معصومینG برای اینکه با اعتماد به نفس بالا به فعالیتهای خود بپردازد و همیشه منشأ خیرات و پیروزیهای متفاوتی در زندگانی خود باشد و هیچگاه سربار دیگران نشود و تا قدر ممکن به نیرو و توان خویش متکی باشد، از ابتدای کار و فعالیت، خدای متعال را یاد میکند، نام او را بر زبان میآورد؛ چون او منبع لایزال قدرت و نیرو است و تمام قدرت و نیروهای عالم از او ناشی میشود، تا او نخواهد، هیچ فعلی به فعلیت و نهایت خود نمیرسد، اگر همگان بخواهند و او نخواهد، کاری پیش نمیرود و اگر دیگران تمایل نداشته باشند و او بخواهد، همان خواهد شد، از اینرو فرد مسلمان کار خود را به او میسپارد و با یاد و نام او فعالیتش را شروع میکند و تمام توان و انرژی خود را بهکار میگیرد تا به هدف خود نائل شود، اگرچه هدف را مدنظر دارد؛ اما رسیدن به نتیجه مطلوب و سعی و تلاش در این وصول، برای او مهمتر است.
بنابراین چنین فردی به قدرت نامتناهی حق تکیه میکند و به او توجه دارد، از خداوند طلب آگاهی و بصیرت میکند، که این همان راهی است به سوی خودشناسی که نهایتش خداشناسی است، هماره نزد خودش دارای ارزش و احتـرام است، علاوه بر این، دیگران را بهخاطر خدا احترام میگذارد و تکریم میکند، فکر، عمل و از همه مهمتر اراده و نیت او مثبت و خیر است، نه تنها برای خود خیرخواه است؛ بلکه همیشه برای دیگران آرزوی خیر و برکت دارد و آنرا در انحصار خود نمیبیند؛ چون او خدایی شده و نیات الهی را در فکر خود دارد، چشم امیدش به رحمت الهی است و چون با یاد او کار را آغاز کرده، رسیدن به مطلوب هدف او است، پس عـزم خود را جـزم کرده با همـت عالی به سوی هدف حرکت میکند، او همچنین مسئولیت کار خویش را خود به عهده میگیرد و نقصان و کمبود کار خود را بر دیگران حمل نمیکند، روح و روانش آزاد بوده و با استقلال و تسلط تمام به نتیجه نهایی میرسد.
یکی از دلایلی که انسان اخلاقی به نتیجه نهایی خود به نحو تام و کامل میرسد، این است که او همیشه خدا را در نظر دارد و به او تکیه میکند و با توکل به او، سعی و تلاش خود را در مسیر رسیدن به اهداف زندگیاش قرار داده و دیر یا زود به سرانجام میرسد.
در مقابل کسی که چنین اندیشه خدامحوری را دنبال نمیکند و هماره تمام توجهاتش به سوی خود و نیروهای درونی است، همه قدرتها را از آن خود میداند، در حالی که فراموش کرده رزق و حیات و قدرت او به دست منبع لایزال الهی است. بنابراین با شکستهای احتمالی روبرو میشود، این شکستها بعضا او را تا جایی پیش میبرند که خود و یا اطرافیان را مانع اهداف خویش میبیند، از اینرو به عمر خود یا آنان پایان میدهد و گمان میکند این طریق، سعادت و نیکبختی او را تأمین میکند.
در زندگی کسی پیروز است که نفسی بزرگ و همتی عالی داشته باشد. ریشه خوشبختی یا بدبختی هر کسی در وجودش نهفته است. فرد نیرومند و با شخصیت، از مشکلات زندگی نمیهراسد و با اعتماد و توکل به خداوند و استقلال نفس به مقابله آنها میرود و با پشتکار و فعالیت، بر آنها غلبه مییابد. چنین شخصی برای حل مشکلاتش منتظر دیگران نمیماند و با همت عالی و اراده آهنین در میدان عمل وارد شده و برای رسیدن به هدف خویش، از کوشش و فعالیت دریغی ندارد.
اعتماد به نفس سرمایهای است که از دوران طفولیت با مسئولیتپذیری، پرورش مییابد و مراد از اعتماد به نفس آن است که هر انسانی در راه وصول به سعادت خود، به علم، اخلاق پسندیده و سعی و کوشش پیگیرش تکیه کند و از آرزوهای بیاساس بپرهیزد.
الف. اشتراک اخلاق و روان‌شناسی دین
از مشترکاتی که این دو منظر دارند این است که پیشوایان گرامی اسلام، آموختهاند که هر انسانی مسئول کارهای خود و در گروی اعمال خویشتن است. نیک و بد هر کس عاید خود او میشود و پاداش هر فردی نتیجه سعی و تلاش آن فرد است. در مقابل دانشمندان روان نیز عقیده دارند که پیشرفتها و موفقیتهای افراد بشر، مرهون اعتماد به نفس و فعالیتهای شخصی است. به هر نسبتی که استقلال روانی و سعی و کوشش مردم بیشتر باشد، پیشروی و موفقیتشان افزونتر است. البته همانطور که سابقا اشاره شد، تفاوت عمده این دو منظر یعنی اخلاق اسلامی و روانشناسی دین در اتکاء به خدای متعال است. بسی اتکاء به خدا و استمداد از قدرت الهی، در متون اخلاقی و اسلامی تصریح شده است. دلیل مهم آن، این است که شجاعت و قدرتِ نفسِ پیامبران الهی و پیروزیهای حیرتانگیزی که نصیب مردان الهی شده است، مدیون نیروی ارزنده ایمان و اتکاء به خداوند است.
ضرورت زندگی اقتضا میکند که هر انسانی با مردم بیامیزد و با آنان معاشرت نماید، ولی معاشرت با مردم غیر از اتکای به آنان است. انسان عاقل در برخوردهای اجتماعی مؤدب و مهربان است و به شخصیت مردم احترام میکند و با آنان با خوشرویی ملاقات دارد و حقوق و حدود خود و دیگران را رعایت میکند، اما هرگز تن به ذلت نمیدهد و خود را به خواری و زبونی نمیکشاند و کاری که باید خود انجام دهد، از دیگری توقع انجام آنرا ندارد.
ب. بنای اعتماد به نفس بر عمل خدایی
اتکاء به خود یعنی اتکاء به علم، عقل، خلق و خوی، عزم و تصمیم، کار و کوشش و مسئولیت و تجربه. اتکاء به نفس یعنی احساس اطمینان در خود، یعنی مرد سعی و عمل بودن، کوشا و جدی بودن در انجام وظایف، یعنی طمع نداشتن به غیر و اینکه هرگز زیر بار ذلت و زبونی نروند.
در نگاه اول با مقایسه این دو منظر معلوم میشود در این موارد، بین تعالیم اسلام و روش های علمی توافق و هماهنگی وجود دارد. به بیان دیگر آنچه که در قرون پیشین، اسلام عهدهدار تبیین آن بوده است و در قرآن و روایات معصومینG به آن اشاره شده، امروزه دانشمندان روان مانند آنها را در کتب علمی و برنامههای دیگر گنجاندهاند. اما در نگاه دقیق چیز دیگری بر انسان روشن میشود و آن این است که توجه تعالیم اسلام همواره بر عمل بوده است، البته نه نفس عمل؛ بلکه عمل مقصود اسلام بر محور خداست و عملی مقبول است که انسان را به خداوند نزدیک کند.
۲- مذمت اتکاء به غیر خدا
جان کلام قرآن و روایات معصومینG مذمت اتکاء به خلق است و خیر و سعادت مردم در قطع طمع از دیگران است. به بیان دیگر اتکاء به خلق و طفیلیشدن امری ناپسند و مذموم است. آنچه که در کلمات بزرگان آمده، إحیاء روح مسئولیتپذیری، استقلال روح و روان و اعتماد به نفس است. یعنی هر کسی را مسئول اعمال خویش و در گروی کاری که انجام میدهد میدانند. دانشمندان نیز اعتماد به نفس را یکی از پایه های اساسی برای سعادت فردی و اجتماعی معرفی میکنند.
در این بین اتکاء به حقتعالی که در متن اعتماد به نفس واقع شده، عبارتست از اینکه هر انسان مؤمنی، علاوه بر بهرهبرداری از نیروهای روانی، جسمی و طبیعی خویش به قدرت نامحدود خداوند جهان متکی و امیدوار باشد و از ذات مقدسش بهره معنوی ببرد. حاصل آنکه مؤمن، برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی خودش، از تمام نعماتی که خداوند در اختیارش قرار داده بهره کافی را میبرد. این نعمات، عقل، علم، هوش و استعداد، قوای بدن، فعالیتهای جسمانی و نیروهای طبیعی پنهان در دریای پهناور وجود اوست. وظیفه او امیدواری به خداوند است؛ علاوه بر اینکه تمام علل و عوامل مادی در نهایت به قدرت نامحدود خداوند ختم میشود و او علهالعلل و مسببالأسباب است. بنابراین صاحب چنین عقیدهای، در مشکلات زندگی خود را نمیبازد. یأس و ناامیدیِ از عنایات ربالعالمین، عامل شکستها و بدبختیهای او است که هرگز در روانش جایگاهی ندارد؛ چون او ایمانی خالص و رجائی واثق به خدای متعال دارد.
اگرچه روحیه استقلال روان و اتکاء به نفس در اندیشه روانشناسان وجود دارد و البته چنین تربیتی ارزنده و مورد احترام است، اما اینکه نیروی جسمی و روانی هر انسانی محدود است و ناچار درجه امیدواری و شعاع فعالیت او نیز محدود است، بر کسی پوشیده نیست. تربیتیافتهگان مکتب غیر الهی که تنها مطابق اصول علمی تربیت شدهاند و متکی به نفساند، تا موقعی که در بنبستهای زندگی گرفتار نشدهاند مرد کار و فعالیت هستند و با جدیت و امیدواری به امور خود میپردازند. اما زمانی که مشکلات غیر قابل حلی پیش روی آنان قرار میگیرد و تمام درهای علل و عوامل طبیعـی را به روی خود بسته میبینند، یأس و ناامیدی بر آنان غالب شده، دیگر کوشش نمیکنند. بنابراین در چنین شرایطی اعتماد به نفس نمیتواند روانشان را از اضطراب و نگرانی حفظ کند و او را امیدوار کند.
۳- ایمان، امید و توکل به خداوند سرمایه مؤمن
با مقایسه این دو فرد، روشن میشود که فردی که به خداوند تعالی ایمان دارد و با داشتن سرمایه استقلال روانی و اعتماد به نفس، متکی به خداوند است، هرگز دچار یأس و ناامیدی نمیشود. او در همه حال به یاد خدا است و از تمام وسایل و عواملی که پروردگار جهان آفریده است استفاده تمام و کمال میبرد و کمترین فرصتها را برای رسیدن به سعادت غنیمت میشمارد. حتی اگر در گرداب مشکلات فرو رود، بازهم امیدوار به رحمت و عنایت خداوند است؛ چون او روان خود را در محصوره علل طبیعی زندانی نکرده بود و نیروی لایزال الهی را از یاد نبرده بود. بنابراین در سختترین لحظات و شرایط از عنایت خداوند، استمداد میکند و نور امید در روان او هیچگاه به خاموشی نمیگراید که بزرگترین عامل اطمینان نفس و قوت اراده، اتکای به خداوند رحمان و رحیم است.
ویژگی که مکتب روحانی و اخلاقی اسلام دارد این است که علاوه بر پرورش اعتماد به نفس، افراد را با ایمان و متکی به خداوند بار میآورد و این خود یکی از بزرگترین امتیازات مکتب تربیتی اسلام نسبت به مکاتب تربیتی جهان است، زیرا اسلام مکتب کرامـت است. در مقابل روش های علمـی و عملـی روانشناسان، تنها بر این مبتنی است که مردم را متکی به نفس تربیت کنند.
بدون تردید، پیامبران الهی مردان قویالاراده و متکی به نفس بودهاند، ولی سرچشمه قدرت حیرتآور روان آنان اتکـاء به خـداوند بـوده است. موسی بن عمرانC تنهـا با نیـروی اعتمـاد به نفس هرگز نمیتوانست در مقابل قدرت عظیم فرعون قد علم کند و به تنهایی حکومت ظالمانه او را برچیند. پس اتکاء به قدرت نامحدود الهی وی را چنین توانا و نیرومند کرد.
پیامبر نور و رحمت۷ دارای محکمترین شخصیت روحی و استقلال روانی بود، ولی قدرتی که در آن محیط ناامن و جنایتبار به حضرتش نیرو بخشید و در سختترین شرایط با امیدواری و بردباری در مقابل مشکلات مقاومت کرد و سرانجام پیروز شد، اتکاء به خداوند بود. از اینرو خداوند به پیامبر گرامیاش که الگو و اسوه خلق عظیم است نیز سفارش میکند که بعد از عزم بر کارها و تصمیم بر انجام آنها، به حضرت حق جلوعلا توکل کند و البته قبل از آن پیامبر۷ به شخصیت مردم احترام میگذارد و با آنان مشورت میکند و برخورد ایشان با مردم مؤدبانه است؛ زیرا مشورت و احترام به مردمی که عاقل و فهمیده هستند، امری پسندیده و ممدوح است که این اخلاقِ بجای پیامبر۷ رمز کامیابی و پیشرفت آن بزرگوار بود:
> وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى ا… إِنَّ ا… یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلین<‏[۲۷۵]
در امور اجتماعی با مردم مشورت کن و آن هنگام که راه معین شد و در اجرای آن تصمیم گرفتی، به خداوند توکل نما.
نتیجه اینکه مقام منیع نبوت که دارای عزم و تصمیم است و وظایفش را خود، شخصا انجام میدهد، روی پای خودش ایستاده و از مشکلات نمیهراسد و با اراده قوی خود در برابر موانع مقاوم است و در همه شئون زندگیاش بر خداوند بزرگ توکل و تکیه دارد. نکته قابل توجه در روش ایشان اینکه تبادل فکر و اندیشه با مردم، برای پیشرفت فردی و اجتماعی و همینطور اعتماد به نفس، سعی و کوشش و توکل بر خدای متعال از عوامل مهم پیروزی و موفقیت بشر محسوب میشود. این توکل بر حضرت حق که در روش علمی و عملی روانشناسان مغفول مانده، جایگاه بالاتری از اعتماد به نفس دارد و تأثیر روانیاش، بارها بیشتر از قدرت محدود اعتماد به نفس است. در حالی که مکتب اسلام با إحیای استقلال روانی و اتکاء به نفس، پیش از آن مردم را متکی به حق تربیت میکند و روان قوی آنان را به قدرت زوالناپذیر خداوند تواناتر میسازد که این از بزرگترین امتیازات تربیتی این مکتب است.[۲۷۶]
۴- تحلیل و بررسی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-29] [ 02:11:00 ق.ظ ]




افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی، بیشتر برای نشانه های اضطراب، افسردگی یا سایر عواطف ملال انگیز همراه با آنان، و کمتر به علت خود ویژگیهای اختلال شخصیت اقدام به درمان می کنند. افراد مبتلا به این اختلال، به ویژه در پاسخ به فشار روانی، ممکن است دچار دوره های روان پریشی گذرا شوند (که از چند دقیقه تا چند ساعت طول می کشد)، اگرچه این دوره ها معمولاً از طول مدت کافی برخوردار نیستند تا یک تشخیص اضافی مانند اختلال روان پریشی کوتاه مدت یا اختلال اسکیزوفرنیفرم را ایجاب نماید. در بعضی از موارد، ممکن است نشانه های روان پریشی آشکار بالینی ظاعر شوند که با ملاکهای اختلال روان پریشی کوتاه مدت، اختلال اسکیزوفرنیفرم، اختلال هذیانی یا اسکیزوفرنیا مطابقت دارند. بیش از نیمی از مبتلایان ممکن است حداقل سابقهای از یک دوره ی افسردگی عمده داشته باشند. ۵۰% - ۳۰% افرادی که چنین تشخیصی روی آنها گذاشته شده است، هنگام بستری شدن در یک مرکز بالینی، تشخیص همزمان اختلال افسردگی عمده نیز برایشان مطرح می شود. این اختلال، همایندی قابل ملاحظهای با اختلالهای شخصیت اسکیزوئید، پارانویایی، اجتنابی و مرزی دارد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۶-۳-۳ ویژگی های خاص وابسته به فرهنگ، سن و جنسیت

تحریفهای شناختی و ادراکی را باید در بافت محیط فرهنگی فرد ارزیابی کرد. خصوصیات معین و فراگیر فرهنگی، بویژه مواردی که با باورها و آداب و رسوم مذهبی در ارتباطند، ممکن است از دید ناظر نا آگاه، اسکیزوتایپی به نظر بیایند (مانند جادو کردن[۴۰]، صحبت کردن به زبان عجیب[۴۱]، زندگی پس از مرگ، احضار روح[۴۲]، اندیشه خوانی[۴۳]، حس ششم[۴۴]، چشم زخم[۴۵]، باورهایی جادویی مربوط به تندرستی و بیماری).
اختلال شخصیت اسکیزوتایپی ممکن است ابتدا در کودکی و نوجوانی، با تنهایی، روابط اندک با همسالان، اضطراب اجتماعی، کم آموزی در مدرسه، حساسیت زیاد، ربان و اندیشه های غریب و خیال پردازیهای نامأنوس ظاهر شود. این کودکان ممکن است به نظر «عجیب» و «غیرعادی» بیایند و مورد آزار و اذیت دیگران قرار گیرند (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۲۲).

۲-۷- اختلال های شخصیت دسته ی ب

۲-۷-۱ اختلال شخصیت ضداجتماعی

۲-۷-۱-۱ ویژگی های تشخیصی

ویژگی اصلی اختلال شخصیت ضداجتماعی، یک الگوی فراگیر از بی اعتنایی و تجاوز به حقوق دیگران است که از کودکی یا اوایل نوجوانی آغاز شده و تا بزرگسالی ادامه می یابد.
این الگو تحت عنوان جامعه ستیزی[۴۶]، اجتماع ستیزی[۴۷] یا اختلال شخصیت غیر اجتماعی[۴۸] نیز نامیده شده است. چون فریبکاری و تقلب، ویژگیهای محوری اختلال شخصیت ضداجتماعی است، بویژه ممکن است تلفیق اطلاعات به دست آمده از ارزیابی نظامدار بالینی با اطلاعات به دست آمده از منابع موثق مفید باشد.
برای اینکه بتوان این تشخیص را مطرح کرد، فرد باید دست کم ۱۸ سال سن (ملاک ب) و سابقهای از چند نشانهی اختلال سلوک را قبل از سن ۱۵ سالگی داشته باشد (ملاک ج). اختلال سلوک یک الگوی مکرر و باثبات از رفتار را دربر می گیرد که در آن به حقوق اساسی دیگران تجاوز میشود یا هنجارهای اجتماعی یا قواعد متناسب با سن زیر پا گداشته می شود. رفتارهای مشخصهی اختلال سلوک در یکی از چهار طبقه ی زیر قرار می گیرند: پرخاشگری نسبت به افراد و حیوانات، تخریب اموال، فریبکاری و دزدی یا تخطی جدی از قوانین.
الگوی رفتار ضداجتماعی تا دوران بزرگسالی نیز تداوم می یابد. افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی از هنجارهای اجتماعی و رفتار قانونی پیروی نمی کنند. آنها ممکن است به طور مکرر اعمالی را انجام دهند که زمینهی بازداشت شدن را فراهم می کنند (خواه بازداشت شوند یا بازداشت نشوند) مانند تخریب اموال، اذیت و آزار دیگران، سرقت، یا روی آوردن به مشاغل غیرقانونی. اشخاص مبتلا به این اختلال برای آرزوها، حقوق یا عواطف دیگران احترامی قایل نیستند. آنها اغلب برای کسب منفعت شخصی یا لذت دست به فریبکاری یا تقلب می زنند (برای مثال، برای به دست آوردن پول، بر قراری روابط جنسی یا کسب قدرت). آنها ممکن است به طور مکرر دروغ بگویند، برای خود نام مستعار برگزینند، کلاهبرداری کرده و یا تمارض کنند. ممکن است الگوی از تکانشگری به صورت ناتوانیدر برنامه ریزی قبلی قبلی جلوه گر شود. تصمیمها به صورت آنی و بدون برنامه ریزی، بدون اندیشه، و بدون توجه به پیامدهای آن برای خود و دیگران، گرفته می شوند و این امر ممکن است به تغییر ناگهانی شغل، محل اقامت یا روابط بینجامد. افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی بیشتر تحریک پذیر و پرخاشگر بوده و ممکن است به طور مکرر درگیر منازعات فیزیکی شده و مرتکب اعمال خشونت آمیز جسمانی (از جمله مضروب کردن همسر یا کتک زدن بچه) شوند. اعمال پرخاشگرانه ای که برای حمایت از خود و دیگری صورت می گیرند در زمره ی این موارد قرار نمی گیرند. این افراد همچنین نسبت به امنیت خود یا دیگران، بی اعتنایی قابل ملاحظه ای نشان می دهند. این امر ممکن است در رفتار رانندگی آنها ظاهر شد (سرعت غیرمجاز، رانندگی به هنگام مستی، تصادفهای زیاد). این افراد ممکن است به رفتارهای جنسی دست بزنند و یا ماده ای را مصرف کنند که از لحاظ پیامدهای آسیب زا، با خطر زیادی همراه است. آنها ممکن است فرزند خود را مورد غفلت قرار داده و یا در نگهداری وی کوتاهی کنند به طوری که کودک در معرض خطر قرار میگیرد (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۲۴).
همچنین افراد مبتلا به شخصیت ضداجتماعی همواره و به شدت مسئولیت ناپذیرند. رفتار شغلی غیر مسئولانه ممکن است به رغم وجود فرصتهای شغلی موجود، با دوره های زیاد بیکاری یا رها کردن مشاغل بدون یک نقشه ی واقع بینانه برای به دست آوردن شغل دیگر، مشخص شود. همچنین ممکن است الگویی از بیکاریهای مکرر وجود داشته باشد که با بیماری آنان و یا بیماری افراد خانواده آنان تبیین نمیشود. مسئولیت ناپذیری مالی با اعمالی همچون کوتاهی در پرداخت بدهیها، عدم حمایت منظم از کودک و یا سایر وابستگان مشخص میشود. افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی از بابت پیامدهای اعمال خود، پشیمانی چندانی نشان نمیدهند. آنها ممکن است صدمه زدن به دیگران، بدرفتاری با آنها و یا دزدی از یک فرد را با یک دلیل سطحی توجیه کرده و یا اصولاً بیتفاوت باشند (برای مثال، «زندگی پر از بی عدالتی است[۴۹]» ، «خلایق هرچه لایق[۵۰]»، «خواه ناخواه چنین می شد[۵۱]»). این افراد ممکن است قربانیان خود را به دلیل احمق بودن، ناتوانی یا اسیر سرنوشت بودن، سرزنش کنند؛ آنها ممکن است پیامدهای نامطلوب اعمال خود را به حداقل برسانند، یا ممکن است فقط بی تفاوتی کلی نشان دهند. آنها عموماً قادر به جبران و یا اصلاح رفتار خودشان نیستند. آنها ممکن است اعتقاد داشته باشند که «هر کس باید به فکر خودش باشد[۵۲]» و یا اینکه به هیچ وجه نباید زیر بار حرف زور رفت. رفتار ضداجتماعی نباید صرفاً در طی سیر اسکیزوفرنیا یا یک دوره ی منیک رخ دهد (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۲۷).

۲-۷-۱-۲ ویژگی ها و اختلال های همراه

افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی غالباً فاقد همدلی بوده و نسبت به احساسها، حقوق و رنجهای دیگران بی عاطفه و بدگمان هستند و برخورد تحقیر آمیز دارند. آنها ممکن است خودارزیابی[۵۳] کاذب و مغرورانه ای داشته باشند (برای مثال، احساس کنند که کار معمولی در شأن آنها نیست و یا توجه واقع بینانه ای نسبت به مسایل جاری یا آینده ی خود نداشته باشند) و امکان دارد به شدت خودرأی[۵۴]، متکی به خود[۵۵]و یا از خودراضی[۵۶] باشند. آنها ممکن است جاذبهی درو غین و سطحی داشته و کاملاً حراف[۵۷] و دارای قدرت کلامی خوبی باشند (برای مثال، با بهره گرفتن از اصطلاحات فنی یا اصطلاحات تازه، فردی را که با آن مطالب آشنایی ندارد تحت تأثیر قرار می دهند). فقدان همدلی، خودارزیابی کتذب و جاذبهی سطحی و ظاهری، ویژگیهایی هستند که به طور رایج در تعاریف سنتی جامعه ستیزی گنجانده شده و ممکن است به ویژه در تشخیص اختلال شخصیت ضداجتماعی در زندان و یا موقعیتهای پزشکی قانونی که در آنها اعمال جنایی، بزهکارانه یا پرخاشگری احتمالاً غیر اختصاصی هستند، به کار روند. این افراد ممکن است همچنین در روابط جنسی خود غیر مسئولانه و استثمارگر باشند. آنها ممکن است سابقهی روابط جنسی با افراد بسیاری را داشته یاشند و امکان دارد هرگز یک رابطه تک همسری[۵۸]را ادامه ندهند. این افراد ممکن است به عنوان والدین، غیرمسئول باشند که این امر با سوء تغذیه ی کودک، یک بیماری در کودک که از فقدان حداقل امکانات بهداشتی ناشی می شود؛ وابستگی کودک هنگامی که فرد، بیرون از منزل است یا هدر دادن پول مورد نیاز برای ضروریات منزل، مشخص می شود. این افراد ممکن است با بیآبرویی از خدمت نظام اخراج شوند، ممکن است نتوانند خود را اداره کنند، امکان دارد فقیر و یا حتی بی خانمان شوند و یا سالهای زیادی را در مؤسسات کیفری[۵۹] سپری نمایند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی بیشتر از جمعیت کلی احتمال دارد که به راه های خشونت بار (برای مثال خودکشی، سوانح، دیگرکشی) پیش از موقع بمیرند (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۲۹).
افراد مبتلا به این اختلال ممکن است همچنین دچار ملال[۶۰] شوندکه شامل شکایتهای مربوط به تنش، ناتوانی در تحمل یکنواختی، و خلق افسرده است. آنها ممکن است به اختلالهای اضطرابی، اختلالهای افسردگی، اختلالهای مرتبط با مواد، اختلال جسمانی کردن، قمار بازی بیمارگون و سایر اختلالهای کنترل تکانه نیز دچار باشند. همچنین افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی اغلب دارای آن دسته از ویژگیهای شخصیتی هستند که با ملاکهای سایر اختلالهای شخصیت به ویژه اختلال شخصیت به ویژه اختلال شخصیت مرزی، نمایشی و خودشیفته مطابقت می کنند. احتمال پدیدار شدن اختلال شخصیت ضداجتماعی در زندگی بزرگسالی هنگامی بیشتر می شود که فرد شروع زئدرس اختلال سلوک (قبل از سن ۱۰ سالگی) و اختلال کاستی توجه – بیش فعالی را به طور توأم داشته باشد. بد رفتاری با کودک و یا غفلت از کودک، فرزند پروری بی ثبات یا متغیر یا انظباط والدینی متناقض، ممکن است احتمال تبدیل شدن اختلال سلوک به اختلال شخصیت ضداجتماعی را افزایش دهد.

۲-۷-۱-۳ ویژگی های خاص وابسته به فرهنگ، سن و جنسیت

ظاهراً اختلال شخصیت ضداجتماعی با وضعیتهای اجتماعی – اقتصادی پائین و موقعیتهای شهری ارتباط دارد. در مورد این تشخیص، نگرانیهایی به وجود آمده مبنی بر اینکه این تشخیص ممکن است به اشتباه در مورد افراد و موقعیتهایی به کار رود که در آنها رفتار ضداجتماعی ظاهراً ممکن است بخشی از یک راهبرد محافظتی برای ادامه ی زندگی باشد. در ارزیابی صفات ضداجتماعی، در نظر گرفتن زمینهی اجتماعی و اقتصادی که رفتارها در آن رخ می دهند، برای متخصص بالینی سودمند است.
طبق تعریف، تشخیص شخصیت ضداجتماعی را نمی توان تا قبل از سن ۱۸ سالگی عنوان کرد. اختلال شخصیت ضداجتماعی در مردان شایعتر از زنان است. این احتمال وجود دارد که تشخیص اختلال شخصیت ضداجتماعی در زنان کمتر مطرح شود که علت آن بویژه تأکید بر جنبه های پرخاشگرانه در تعریف اختلال سلوک است (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۳۰).

۲-۷-۲ اختلال شخصیت مرزی

۲-۷-۲-۱ ویژگی های تشخیصی

ویژگی اصلی اختلال شخصیت مرزی، یک الگوی فراگیر بی ثباتی در روابط بین فردی، خودانگاره[۶۱]، عواطف و تکانشگری بارز است که اوایل بزرگسالی آغاز و در زمینه های گوناگون ظاهر می شود.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، کوششهای بی وقفه ای را برای اجتناب از طرد و رها شدگی[۶۲] خیالی یا واقعی انجام می دهند. ادراک جدایی یا طرد قریب الوقوع و یا فقدان ساختار بیرونی ممکن است به دگرگونیهای عمیقی در خودانگاره، عاطفه، شناخت و رفتار منجر شود. این افراد، حساسیت زیادی به شرایط محیطی دارند. آنها ترسهای شدید مربوط به طرد و رها شدگی و خشم نامناسب راحتی در حین مواجهه با یک جدایی کوتاه مدت واقع گرایانه و یا هنگامی که تغییرات غیرقابل اجتناب در نقشه ها پیش میآید، تجربه می کنند (برای مثال، ناامیدی ناگهانی در واکنش به اعلام پایان وقت جلسهی مصاحبه از جانب متخصص بالینی؛ وحشت یا خشم زیاد هنگامی که فرد مورد نظر آنها چند دقیقه تأخیر دارد و یا اینکه قرار ملاقات را بر هم میزند). این افراد ممکن است بر این باور باشند که «رهاشدگی یا طرد» به طور تلویحی به این معناست که آنها «بد» هستند. این این ترسهای رهاشدگی با عدم تحمل تنهایی و نیاز به بودن با دیگران رابطه دارد. کوششهای بی وقفه ی آنها برای اجتناب از طرد و رهاشدگی، ممکن است شامل اعمال تکانشی همچون آسیب زدن به خود یا رفتارهای انتحاری[۶۳] باشد که به طور جداگانه در ملاک ۵ توصیف شده اند (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۳۲).
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، الگویی از روابط بی ثبات و شدید دارند. آنها ممکن است در ملاقاتهای اول یا دوم، حامیان بالقوه یا دلدادگانی را به صورت ایده آل در ذهن خود مجسم کنند؛ ممکن است مایل باشند وقت زیادی را با یکدیگر سپری کنند، و در اوایل برقراری روابط از جزئیات بسیار خصوصی یکدیگر مطلع گردند. با وجود این آنها ممکن است به سرعت از چنین اندیشه ای منصرف شده و به این نتیجه برسند که از دید دیگران فاقد ارزشند و احساس کنند که طرف مقابل آنها به اندازه ی کافی به فکرشان نبود و بخشنده و شایسته نیست. این افراد می توانند با دیگران همدلی کرده و نسبت به آنها محبت کنند ولی تنها بر اساس این انتظار که در صورت نیاز، طرف مقابل آنها نیز برای برآورده ساختن خواسته های آنان «بخشنده» خواهد بود. این افراد برای تغییر دادن ناگهانی و چشمگیر عقیده ی خود نسبت به دیگرانی که ممکن است به طور متناوب به عنوان حامیان نیکوکار یا تنبیه کننده های بیرحم در نظر گرفته شوند، آمادگی دارند. این دگرگونیها اغلب بازتاب سرخوردگی از یک حامی است که ویژگیهای مهرورزی او به صورت ایدهآل تصور شده و یا طرد و جدایی از جانب او مورد انتظار است.
ممکن است یک اختلال هویت وجود داشته باشد که با خود انگاره یا درک کاملاً بی ثبات از خود مشخص می شود. در خود انگاره دگرگونیهای چشمگیر و ناگهانی وجود دارد که با تغییر هدفها، ارزشها و آرزوهای شغلی مشخص می شود. ممکن است تغییرات ناگهانی در عقاید و نقشه های مربوط به خط مشی شغلی، هویت جنسی، ارزشها و نوع دوستان وجودداشته باشد. این افراد ممکن است به طور ناگهانی نقش خود را از یک متقاضی نیازمند به کمک به یک انتقام جوی عادل[۶۴] بد رفتاریهای گذشته، تغییر دهند. اگر چه آنها معمولاً خودانگارهای دارند که بر بد یا شریر بودن مبتنی است، ولی افراد مبتلا به این اختلال گاهی ممکن است عواطفی داشته باشند که همیشه وجود ندارند. چنین تجربیاتی معمولاً در موقعیتهای تحصیلی نشان دهند.
افراد مبتلا به این اختلال، دست کم در دو زمینه که به صورت بالقوه خود آسیب زننده هستند، تکانشگری نشان می دهند. آنها ممکن است قمار کنند، بدون ملاحظه پول خرج کنند، زیاد غذا بخورند، سوء مصرف مواد و رابطه جنسی ناهنجار داشته باشند یا به گونه ای بی احتیاط رانندگی کنند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، رفتارهای مکرر خودکشی، حرکات بیانگر، تهدید یا رفتار خود آسیبی نشان میدهند. خودکشی کامل در ۱۰%-۸% از این افراد رخ می دهد و اعمال خودآسیبی (برای مثال بریدن یا سوزاندن) و تهدیدها و اقدامهای خودکشی در آنان بسیار شایع است. اقدام مکرر به خودکشی، علت مراجعهی این افراد برای دریافت کمک است . این اعمال خودتخریبی معمولاً با تهدیدهای جدایی یا طرد و یا با انتظاراتی آشکار می شوند که با افزایش مسئولیت پذیری رابطه دارند. آسیب به خود ممکن است در طی تجربه های تجزیهای[۶۵] رخ دهد و اغلب با تایید دوبارهی توانایی احساس بد بودن بر طرف میشود (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۳۴).
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ممکن است بی ثباتی عاطفی را نشان دهند که از واکنش پذیری بارز خلق ناشی می شود (برای مثال، ملال دوره ای شدید، تحریک پذیری یا اضطراب که معمولاً پند ساعت به طول می انجامد و تنها در مورد نادر بیش از چند روز پایدار می ماند). خلق اساساً ملول افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، اغلب تحت تأثیر دوره های خشم، وحشت زدگی یا ناامیدی قرار می گیرد و به ندرت با دوره های احساس تندرستی یا رضایت همراه است. این دوره ها ممکن است بازتاب واکنش پذیری شدید فرد در برابر عوامل تنش زای بین فردی باشند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، ممکن است به دلیل احساسهای مزمن پوچی دچار ناراحتی باشند.ممکن است همواره در جستجوی انجام کاری برآیند ولی به سرعت از آن خسته می شوند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، اغلب خشم نامناسب و یا شدیدی را از خود نشان می دهند یا در کنترل خشم خود دچار مشکل هستند. آنها ممکن است سخنان به شدت کنایه آمیز، رک گویی همیشگی یا پرخاشگریهای کلامی را از خود نشان دهند. این خشم اغلب زمانی ایجاد می شود که یک حامی یا فرد محبوب مسامحه کار، خوددار، بی توجه یا بی قید به نظر برسد. اغلب به دنبال ابراز خشم احساس شرم و گناه می آید و در آنها احساس شریر بودن را به وجود می آورد. در طی دوره های فشار روانی شدید، ممکن است اندیشه پردازی پارانویایی یا نشانه های تجزیهای (برای مثال، مسخ شخصیت) ظاهر شوند، ولی معمولاً از شدت و یا مدت زمان کافی برخوردار نیستندتا یک تشخیص اضافی را ایجاب کنند. این دوره ها بیشتر در پاسخ به رهاشدگی واقعی یا خیالی رخ می دهند. نشانه ها بیشتر موقتی هستند و از چند دقیقه تا چند ساعت طول می کشند. بر گشت واقعی یا خیالی مهرورزی فرد حامی ممکن است به بر طرف شدن نشانه ها بینجامد (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۳۴).

۲-۷-۲-۲ ویژگی ها و اختلال های همراه

افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ممکن است درست در لحظه ای که هدف آنها در حال تحقیق است، یک الگوی خود ناکامی ساز را نشان می دهند (مانند ترک مدرسه درست قبل از فارغ التحصیل شدن، بازگشت شدید به وضعیت بیمارگون بعد از بحث در مورد اینکه درمان تا چه اندازه خوب پیشرفته است، از بین بردن یک رابطه خوب هنگامی که انتظار می رفت ایت رابطه پایدار بماند). بعضی از افراد در طی فشار روانی، نشانه های شبه روان پریشی را (برای مثال،توهمها، تحریفهای تصویر بدنی، افکار عطفی و پدیده های پیش از خواب[۶۶]) از خود نشان میدهند. افراد مبتلا به این اختلال ممکن است در کنار موضوعهای غیرانسانی (مانند یک حیوان خانگی یا اموال بیجان) احساس امنیت بیشتری داشته باشند تا در روابط بین فردی. در افراد مبتلا به این اختلال، بویژه کسانی که همزمان مبتلا به اختلالهای خلقی یا مرتبط با مواد هستند، ممکن است مرگ زودرس ناشی از رفتارهای سوء مصرف عمدی مواد یا کوششهای ناموفق خودکشی باشند. از دست دادنهای مکرر شغل، ترک تحصیل و ازدواجهای ناموفق متداولند. بررفتاری بدنی و جنسی، غفلت، تعارض خصمانه و از دست دادن رود هنگان والدین یا جدایی از جمله موارد شایع در سوابق دوران کودکی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی است. اختلالهای همایند شایع مربوط به محور I عبارتند از اختلالهای خلقی، اختلالهای مرتبط با مواد، اختلالهای خوردن (بویژه پرخوری عصبی)، اختلال فشار روانی پس آسیبی و اختلال کاستی توجه بیش فعالی. همچنین اختلال شخصیت مرزی غالباً با سایر اختلالهای شخصیت همراه است (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۳۵).

۲-۷-۲-۳ ویژگی های خاص وایسته به فرهنگ، سن و جنسیت

الگوی رفتاری مشاهده شده در اختلالهای شخصیت مرزی، در بسیاری از مناطق دنیا شناسایی شده است. نوجوانان و جوانانی که مشکلات هویتی دارند (بویژه هنگامی که این مشکلات با مصرف مواد همراهند ) ممکن است به صورت گذرا رفتارهایی را نشان دهند که به اشتباه اختلال شخصیت مرزی تلقی شوند. چنین موقعیتهایی با بی ثباتی هیجانی، مشکلات «وجود[۶۷]»، عدم قطعیت، انتخابهای اضطراب زا، تعارضهای مربوط به جهت گیری جنسی و فشارهای رقابت آمیز اجتماعی در تصمیم گیریهای شغلی مشخص می شوند. اختلال شخصیت مرزی اغلب (تقریباً ۷۵%) در زنان تشخیص داده میشود (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۳۶).

۲-۷-۳ اختلال شخصیت نمایشی

۲-۷-۳-۱ ویژگی های تشخیصی

ویژگی اصلی اختلال شخصیت نمایشی، رفتار توجه طلبانه و هیجان پذیر مفرط و فراگیر است. این الگو در اوایل بزرگسالی آغاز و در زمینه های گوناگون ظاهر می شود (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۳۹).
افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی، هرگاه مرکز توجه دیگران نباشند احساس ناراحتی یا عدم قدردانی میکنند. آنها اغلب با شور و نشاط زیاد و چشمگیر مایلند توجه دیگران را به خود جلب کنند و ممکن است با اشتیاق، گشاده رویی ظاهری یا عشوه گری، آشنایان جدید را شیفته ی خود سازند. اگرچه، وقتی این افراد پیوسته خواهان توجه باشند، این ویژگیها وضوح کمتری می یابند. آنها در میهمانیها به هر قیمتی که شده نقش «گل سر سبد مجلس» را بازی می کنند. هرگاه مورد توجه قرار نگیرند، ممکن است برای جلب توجه دیگران، کار برجستهای انجام دهند (برای مثال، داستانهایی بسازند و یا صحنه ای را خاق کنند). این نیاز اغلب در رفتارشان با متخصص بالینی نیز آشکار میشود (برای مثال، چاپلوسی، آوردن هدایا، ارائه ی توصیفهای مهیجی از نشانه های جسمانی و روانی که هر جلسه با نشانه های جدیدی جایگزین میشوند).
قیافهی ظاهری و رفتار افراد مبتلا به این اختلال، اغلب از لحاظ جنسی به طور نامناسبی تحریک آمیز یا اغوا کننده است. این رفتار نه تنها معطوف افرادی است که او به آنها علاقهی جنسی یا عاشقانه دارد، بلکه در طیف گستردهای از روابط اجتماعی، شغلی و حرفهای نیز به گونه ای رخ میدهد که فراسوی رفتار مناسب برای بافت اجتماعی است. بیان هیجانی آنان ممکن است سطحی باشد و به سرعت تغییر کندی. افراد مبتلا به این اختلال همواره از ظاهر جسمانی خود برای جلب توجه دیگران استفاده میکنندی. آنها به شدت علاقمند یه تحت تأثیر قرار دادن دیگران توسط ظاهر خود هستند و زمان، انرژی و پول زیادی را صرف خرید لباس و آراستن خود میکنند. آنها ممکن است به تعارفها و تمجیدهای مربوط به قیافهی ظاهری توجه زیادی داشته باشند و به سرعت و با شدت نسبت به انتقاد از سرو وضع خود واکنش نشان دهند و یا با یک عکس که آنها را خوشایند نشان نمیدهد، ناراحت شوند (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۴۰).
سبک گفتاری این افراد به شدت تأثیر گذار و فاقد جزئیات استی. عقاید تند یا افراطی با فراست شگرفی بیان می شوند ولی دلایل زیر بنایی معمولاً مبهم و گنگ هستند و حقایق و نگات تأییدکننده وجود ندارند. برای مثال، یک فرد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی، ممکن است معتقد باشد که شخص معینی، یک انسان شگفت آور است، ولی با اینحال قادر نیست که نمونه های خاصی از ویژگیهای خوب او را برای تأیید نظر خود ارائه دهد. افراد مبتلا به این اختلال با خودنمایی[۶۸]، تظاهر[۶۹] و بیان افراطی هیجان مشخص میشوند. آنها ممکن است با ابزار علنی و افراطی هیجانهای خود باعث ناراحتی دوستان یا آشنایان شوند (برای مثال، در آغوش گرفتن آشنایان دور با شور و شوق افراطی، گریهی غیر قابل کنترل در موقعیتهای احساسی جزئی، یا قشقرق بازی). با وجود این اغلب به نظر می رسد که هیجانهای آنان چنان به سرعت تغییر می کنند که عمیقاً قابل احساس نیستند به همین دلیل ممکن است دیگران آنان چنان به سرعت تغییر می کنند که عمیقاً قابل احساس نیستند به همین دلیل ممکن است دیگران آنان را به وانمود کردن این احساسا متهم سازند (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۴۰).
افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی بسیار تلقین پذیرندی. عقاید و احساسهای آنها به سادگی تحت تأثیر دیگران و هوسهایگذرانی خودشان قرار می گیرد. آنها به ویژه از نظر اعتماد کردن به افراد صاحب قدرت، ممکن است بسیار زودباور یا ساده لوح باشند و عقیده داشته باشند که این افراد به صورت معجزه آسایی قادرند مشکلات آنها را حل کنند. این افراد میل دارند تا به دیگران شک کنند و به سرعت مجاب شوند. افراد مبتلا به این اختلال، اغلب روابط را صمیمانه تر از آنچه واقعاً هست در نظر می گیرند و تقریباً هر آشنایی را با «عزیزم» یا «دوست عزیزم» خطاب می کنند و پزشکانی را که تنها یک بار و یا دوبار و آنهم تحت شرایط حرفهای ملاقات کرده اند، با اسامی کوچک مورد خطاب قرار میدهندی. در این گونه افراد، خیالپردازیهای عشقی شایع است.

۲-۷-۳-۲ ویژگی ها و اختلال های همراه

افراد مبتلا به اختلا شخصیت نمایشی ممکن است برای رشیدن به صمیمیت هیجانی در روابط عاشقانه یا جنسی خود مشکل داشته باشند. آنها اغلب در روابط خود با دیگران بدون اینکه آگاه باشند، نقش بازی می کنند (برای مثال، نقش « قربانی » یا « شاهزاده خانم »[۷۰]). آنها ممکن است از یک سو با فریبکاری یا گمراهسازی هیجانی شریک جنسی خود را کنترل کنند، در حالی که از سوی دیگر وابستگی چشمگیری را نسبت به آنها نشان می دهند. افراد مبتلا به این اختلال، اغلب با دوستان همجنس خود روابط مختلفی دارند، زیرا روش بین فردی آنان از نظر جنسی برانگیزاننده بوده و ممکن است برای روابط دوستانهی آنها تهدید کننده به نظر برسد.
همچنین ممکن است به واسطهی خواسته های مربوط به توجه مداوم ، باعث بیزاری دوستان خود شوند. هرگاه مرکز توجه نباشند، بیشتر افسرده و پریشان میشوند. آنها ممکن است خواهان تازگی، تحریک و هیجان باشند و از انجام کارهای معمولی خود، کسل شوند. این افراد اغلب در موقعیتهایی که موجب به تأخیر افتادن پاداش میشوند، احساس ناکامی کرده و یا قادر به تحمل آنها نیستند و اغلب اعمالشان معطوف به کسب رضامندی فوری است. اگر چه اغلب یک شغل یا طرح کاری را با شور و اشتیاق فراوان آغاز می کنند، ولی علاقهشان ممکن است به سرعت کاهش یابد. روابط طولانی مدت ممکن است برای رسیدن به برانگیختگی ناشی از روابط جدید مورد غفلت قرار گیرند.
خطر واقعی خودکشی این افراد مشخص نیست، ولی تجربه های بالینی نشان می دهند که افراد مبتلا به این اختلال برای جلب توجه، در معرض خطر زیاد ژست ها و تهدیدهای خودکشی هستند. اختلال شخصیت نمایشی به میزان بیشتر با اختلال جسمانی کردن، اختلال تبذیلی و اختلال افسردگی عمده همراه است. معمولاً، اختلال شخصیت مرزی، خودشیفته، ضداجتماعی و وابسطه همراه با این اختلال، ظاهر میشوند (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۴۱).

۲-۷-۳-۳ ویژگی های خاص وابسته به فرهنگ، سن و جنسیت

هنجارهای مربوط به رفتار بین فردی ، ظاهر شخصی و ابراز هیجانی در فرهنگهای مختلف، در گروه های سنی و در دو جنس تا اندازه ی زیادی با هم تفاوت دارند. قبل از توجه کردن به صفات گوناگون (برای مثال، هیجان پذیری، عشوه گری، سبک بین فردی نمایشی، نوجویی، جامعه پذیری، فریبندگی، تأثیر پذیری، و گرایش به جسمانی کردن) که مؤید اختلال شخصیت نمایشی است، ارزیابی اینکه آیا این موارد از لحاظ بالینی، آسیب یا پریشانی زیادی را به وجود می آورند یا خیر، مهم است. در موقعیتهای بالینی، این اختلال در زنان بیشتر تشخیص داده می شود؛ ولی، این نسبت جنسی به طور معنی دار متفاوت ازنسبت جنسی زنان در موقعیتهای بالینی دیگر نیست. در مقابل، دسته ای از مطالعات که سنجشهای ساخت دار را به کار برده اند، میزانهای شیوع مشابهی را در میان زنان و مردان گزارش کرده اند. بیان رفتاری اختلال شخصیت نمایشی ممکن است به شیوهای لباس بپوشد و رفتار کند که اغلب ابرمرد[۷۱] به نظر برسد و امکان دارد با لاف زدن در مورد مهارتهای ورزشی بخواهد مرکز توجه باشد، در حالی که یک زن ممکن است لباسهای کاملاً زنانه را انتخاب کند و در این باره صحبت کند که چقدر معلم رقص خود را تحت تأثیر قرار داده است (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۴۲).

۲-۷-۴ اختلال شخصیت خودشیفته

۲-۷-۴-۱ ویژگی های تشخیصی

ویژگی اصلی اختلال شخصیت خودشیفته، الگوی فراگیر بزرگ منشی، نیاز به تحسین و فقدان همدلی است که از اوایل بزرگسالی آغاز و در زمینه های گوناگون ظاهر می شود. . (نیکخو،۱۰۴۴:۱۳۸۹)
افراد مبتلا به این اختلال، یک حس بزرگ منشی مبنی بر مهم بودن دارند. آنها به طور معمول توانائیهای خود را بیش از اندازه برآورده می کنند و مهارتهای خود را بزرگ جلوه میدهند، اغلب مغرور و پرمدعا به نظر میرسند و با شادمانی تصور می کنند که دیگران ارزش همانندی را برای کوششهای آنان قایلند و هرگاه تمجیدی را که فکر می کنند سطاوار آنند دریافت نکنند، ممکن است شگفت زده شوند. اغلب در قضاوتهای مغرورانه از مهارتهای خود، مهارتهای دیگران را به طور ضمنی کمتر از اندازه برآورد می کنند ( بی ارزش کردن ). آنها اغلب با خیالپردازیهای مربوط به موفقیت نامحدود، قدرت، استعداد برجسته، زیبایی یا عشق آرمانی اشتغال ذهنی دارند. آنها ممکن است درباره ی تحسین و امتیازی که مدتهاست «به تأخیر افتاده» ، اشتغال ذهنی داشته باشند و خودشان را به گونه ای دلخواه با افراد مشهور یا ممتاز مقایسه کنند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته معتقدند که برتر، استثنایی یا بی همتا هستند و از دیگران انتظار دارند که آنها را به همین صورت در نظر بگیرند. ممکن است احساس کنند که تنها افراد استثنایی و یا از طبقه ی اجتماعی بالا می توانند آنها را درک کنند و فقط باید با اینگونه اشخاص ارتباط داشته باشند و ممکن است ویژگیهایی چون «بی همتا»، «کامل» و یا «سرآمد» را به اشخاصی که با آنها ارتباط دارند، نسبت دهند. افراد مبتلا به این اختلال معتقدند که نیازهایشان استثنایی و فراسوی بینش افراد معمولی است. عزت نفس این افراد با نسبت دادن ارزش آرمانی به کسانی که با آنها در رابطه هستند، افزایش می یابد (یعنی بازتاب آیینه وار از خودشان). آنها احتمالاً در ارتباط داشتن با اشخاص «سطح بالا» (دکتر، وکیل، آرایشگر، استاد) و به عضویت در آمدن در «بهترین» مؤسسات پافشاری می کنند ولی ممکن است برای اعتبار افرادی که آنها را مأیوس می کنند، ارزشی قایل نشوند (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۴۵).
افراد مبتلا به این اختلال معمولاً به تحسین زیادی نیاز دارند. عزت نفس آنها تقریباً به طور ثابتی بسیار شکننده است. آنها ممکن است نسبت به اینکه تا چه اندازه کارها را خوب انجام می دهند و تا چه اندازه توسط دیگران مورد احترام قرار می گیرند، اشتغال ذهنی داشته باشند. این امر اغلب به شکل نیاز به توجه و تحسین دایمی ظاهر می شود. ممکن است انتظار داشته باشند که با هیاهوی بسیار از آنها استقبال به عمل بیاید و هرگاه دیگران به دارائیهای آنهاغبطه نخورند متعجب می شوند. آنها ممکن است با جاذبه و فریبندگی زیاد همواره در جستجوی تحسین و ستایش باشند. در انتظار غیر منطقی این افراد از رفتار بسیار خوب دیگران، یک حس استحقاق داشتن وجود دارد. آنها انتظار دارند نیازمندیهایشان بر آورده شوند در غیر این صورت متحیر و یا خشمگین می شوند. برای مثال، ممکن است فکر کنند که مجبور نیستند در صف بایستند و حق تقدم آنها چنان مهم است که دیگران باید نوبت خودشان را به آنها بدهند و بنابراین هرگاه دیگران در «کارهای خیلی مهم آنها» همکاری نکنن، عصبانی خواهند شد. این احساس محق بودن همراه با فقدان حساسیت نسبت به خواسته ها و نیازهای دیگران ممکن است به بهره کشی هشیارانه یا ناخواسته از دیگران منجرگردد. آنها انتظار دارند هر آن چه را که می خواهند و یا احساس می کنند که نیاز دارند، به دست آورند، قطع نظر از اینکه این امر چه معنایی برای دیگران دارد. برای مثال، این افراد انتظار دارند دیگران برای آنها از خود گذشتگی زیادی انجام دهند و ممکن است بدون توجه به تأثیری که این امر برزندگی دیگران می گذارد، کارهای زیادی را به عهده ی آنان بگذارند. آنها به شرطی مایل به برقراری روابط دوستانه یا عاشقانه هستند که به نطرشان شخص مورد نظر وسیله ای برای رسیدن به هدفهایشان باشد و یا عزت نفس آنها را تقویت کند. این افراد اغلب امتیازهای ویژه یا منابع زیادی را غصب می کنند چون معتقدند که به علت «استثنایی بودن» شایستگی آنهارا دارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:11:00 ق.ظ ]




C˚ ۹۴

واسرشته سازی اولیه

۱

۱ دقیقه

۹۴˚C

واسرشته سازی

۳۵

۱ دقیقه

۵۳

اتصال

۱ دقیقه

۷۲˚C

بسط

۱۵ دقیقه

۷۲ ˚C

بسط نهایی

۱

جدول ۳-۵- مواد لازم و مقدار هر یک از آنها برای تهیه محلول پایه PCR

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

غلظت برای یک واکنش ماده

Master mix 6 میکرولیتر
P1 0.25 میکرولیتر
P2 0.25میکرولیتر
cDNA 1میکرولیتر
میکرولیتر ۴.۵ H2O

۳-۱۰ روش تهیه­ ژل و انجام الکتروفورز برای بررسی نتایج آزمون PCR
ژل الکتروفورز به صورت زیر تهیه و برای بررسی نتایج آزمون PCR مورد استفاده قرار گرفت.
یک گرم آگاروز در ۱۰۰ میلی لیتر بافر TBE ( 8/10 گرم تریس، ۵/۵ گرم بوریک اسید و ۷۳/. گرم EDTA در ۱۰۰۰ میلی لیتر آب مقطر، ۸=PH) با جوشاندن حل شد. بعد از اینکه دمای محلول به ۵۰ درجه سانتی ­گراد رسید محلول ژل حاوی ۵/۰ میکروگرم در میلی­لیتر اتیدیوم بروماید به آرامی درون قالبی که دو طرف آن با چسب مسدود شده بود، ریخته شد. قبل از بسته شدن ژل شانه را طوری در داخل ژل فرو برده که انتهای دندانه­های شانه به کف قالب نچسبد. پس از بستن ژل چسب­ها از دو انتهای قالب حذف و شانه به آرامی خارج می­گردد و ژل به همراه سینی درون محفظه دستگاه الکتروفورز حاوی بافرTBE قرار می­گیرد. ۸ میکرولیتر از محصولPCR همراه با ۴ میکرولیتر رنگ کروزول رد (۱۰ میلی مولار کروزول در سوکروز ۱۰ درصد) مخلوط و درون چاهک­ها ریخته شد. یک چاهک هم به مارکر اختصاص داده شد. سپس ولتاژ دستگاه در ۱۰۰ ولت تنظیم و به مدت حدود ۴۰ دقیقه الکتروفورز انجام گردید بعد از رنگ بری با آب مقطر ژل بر روی صفحهUV Transilluminator مورد بررسی قرار گرفته با بهره گرفتن از دستگاه gel documentation از آن عکس برداری شد.
۳-۱۱- مقایسه توالی نوکلئوتیدی نژادهای PVYبا توالی مشابه در سایر جدایه های موجود در بانک ژن
محصول نهایی PCR، به منظور تعیین ترادف به شرکت ماکروژن کره جنوبی ارسال شد و با دستگاه Atomatic Sequencer 3730 XL تعیین ترادف گردید این ترادف­ها با ترادف سایر جدایه­های PVY موجود در بانک ژن توسط برنامه Clustal X همردیف و مقایسه شد و مشابهت نوکلئوتیدی و آمینو اسیدی بین آنها در برنامه MegAlign محاسبه شد. درخت فیلوژنتیکی حاصل از همردیف سازی ترادف­ها توسط برنامه MEGA5 به روش Neighbor-joining با متد Kimura-2 بدست آمد و به وسیله نرم افزار Treeview نیز مشاهده شد (Kumar et al. 2004).
جدول۳-۶ جدابه­های ویروس وای سیب­زمینی که CP آنها مقایسه شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:11:00 ق.ظ ]




 

 
نمودار (۹): تاثیر تغییرات توان در مقدار خمش ورق­های مشبک با تعداد سوراخ متفاوت.

در مرحله بعدی به بررسی تاثیر سرعت­های مختلف اسکن لیزر در ورق­های مشبکی با تعداد سوراخ متفاوت پرداخته شده است. بدین منظور ورق­های مشبکی با تعداد ۳، ۴ و ۵ سوراخ در عرض، تحت سرعت­های اسکن ۳، ۴ و ۵ میلیمتر بر ثانیه قرار گرفتند. نتایج این قسمت از تحلیل­ها در نمودار ۱۰ آورده شده است. همانطور که در این نمودار نشان داده شده است، افزایش تعداد سوراخ­های ورق مشبک در تمامی سرعت­های اسکن لیزر سبب کاهش مقدار زاویه خمش قطعه­کار گردیده است. این روند کاهشی در سرعت ۲ میلیمتر بر ثانیه تا حدود زیادی خطی و در سرعت­های بالاتر غیر خطی می­باشد. شاید دلیل این امر در شدت بیشتر گرادیان دمایی در سرعت­ ۲ میلیمتر بر ثانیه می­باشد که سبب گردیده تا حداقل تاثیر را از تعداد سوراخ­ها به خود بگیرد.

 
نمودار (۱۰): تاثیر تغییرات سرعت در مقدار خمش ورق­های مشبک با تعداد سوراخ متفاوت.

در ادامه، به بررسی تاثیر تعداد سوراخ­های ورق مشبک در قطرهای مختلف پرتو لیزر پرداخته شد. بدین منظور قطعه­ها تحت اسکن پرتوهای لیزر با قطرهای ۳، ۳.۵ و ۴ میلیمتر قرار گرفتند. نتایج این قسمت از تحقیقات در نمودار ۱۱ آورده شده است. نتایج این نمودار نیز، داده ­های قبلی را تایید کرده و نشان می­دهد که با افزایش تعداد سوراخ­های ورق مشبک، مقدار زاویه خمش قطعه­کار در تمامی قطرهای پرتو لیزر کاهش خواهد یافت.مطابق این نمودار ، مقدار زاویه خمش قطعه­کار در پرتوهای لیزر با قطرهای ۳ و ۳.۵ تا حدود زیادی نزدیک به یکدیگر است. این موضوع نشان می­دهد که می­توان از قطر ۳.۵ میلیمتر به عنوان پارامتری بهینه در این شرایط آزمایش استفاده کرد. در این حالت، هم شرایط گرادیان دمایی ارضا شده و هم می­توان به خمشی مناسب دست یافت.

 
نمودار (۱۱): تاثیر تغییرات قطر لیزر در مقدار خمش ورق­های مشبک با تعداد سوراخ متفاوت.

شکل­دهی ورق مشبک تحت سرعت متغیر
در این قسمت از تحقیقات به بررسی تاثیر حرکت شتابدار و سرعت متغیر پرتو لیزر پرداخته شده است. بدین منظور، حرکت پرتو لیزر در عرض قطعه­کار، شتابدار فرض گردیده است. سرعت پرتو در ابتدای ورق، صفر بوده و مقدار میانگینش برابر با ۴، ۵، ۶.۷ و ۱۰ میلیمتر بر ثانیه بود. در نمودار ۱۲ نمونه ­ای از نمودارهای سرعت- زمان مورد مطالعه در این قسمت از پایان نامه آورده شده است. در نمودار ۱۲-الف سرعت حرکت پرتو لیزر در تمامی عرض قطعه­کار ثابت و برابر با ۴ میلیمتر بر ثانیه بوده و در نمودار ۱۲-ب به صورت شتابدار می­باشد؛ به طوریکه سرعت میانگین هر دو حالت، یکسان و برابر با ۴ میلیمتر بر ثانیه است. لازم به ذکر است که مدت زمان عبور پرتو لیزر از روی ورق در هر دو حالت یکسان می­باشد.

   
  (الف)
(ب)
نمودار (۱۲): نمودار سرعت- زمان حرکت پرتو لیزر الف- سرعت ثابت، ب- سرعت متغیر و شتاب ثابت.

در نمودار ۱۳ نتایج مقایسه حالت سرعت ثابت و سرعت متغیر برای سرعت­های متوسط متفاوت آورده شده است. مطابق این نمودار، مشاهده می­گردد که مقدار زاویه خمش قطعه­کار در حالت سرعت متغیر، همواره کمتر از حالتی است که از
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:10:00 ق.ظ ]




ـ خو کردن به خوشبینى
ـ محبت ورزیدن و کمک به خلق خدا
ـ پرورش اراده و عزم
ـ به طور دائم فعالیت سودمند کردن
ـ خویشتن‏شناسى و مراقبه و محاسبه
ـ پیوسته به یاد مرگ بودن
مردان حق ، همیشه از سلامت روح و جان برخوردار بودند و از پرتو سلامت روح داراى توانایى جسمى بودند و از برکت این دو سلامت در تمام شؤون حیات به بهترین صورت به بندگى حضرت حق مشغول بوده و وجودشان براى دیگران شمع هدایت و چراغ راه بوده است “. (انصاریان،۱۳۸۶)
۲-۲۵ تاثیر مثبت دین و معنویات بربهداشت روان وافزایش امید
آرامش روانی هدف ارزشمند تربیت است و میزان مطلوبیت آن به اندازه ای است که هدف افعال عبادی تربیتی مانند اقامه ، نماز ، زکات و روزه دار بودن است .(لواسانی ،۱۳۸۷)
خداوند بندگانش را برای نماز ، زکات و مجاهده و گرفتن روزه واجب حراست کرده است تا اعضا و جوارح آن ها آرام و چشم هایشان خاشع و نفوس آنان نیز آرام و قلب هایشان خاضع گردد و تکبر از آن ها رخت بر بندد . ( نهج البلاغه ، خطبه/ ۱۹۲ )

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

کوشش در جهت فراهم آوردن زمینه آرامش روانی نه تنها مستحسن بلکه وظیفه است . امام علی بعد از بیان این وظیفه برای این که این عمل انجام شود و انگیزه تلاش ایجاد شود می فرمایند : بر تو باد که آرامش داشته باشی زیرا که برترین زیبایی است و هیچ نعمتی گوارا تر از امنیت و آرامش روانی نیست . ( همان)
افراد متدین به هر نسبت که ایمان قوی ومحکم داشته باشند در مقابل بیماری های روانی مصون ترهستند ایمان دینی به انسان ،در معامله ای که در یک طرف آن او و در طرف دیگر هیجان قرار دارد ،نسبت به هیجان که طرف دیگر معامله است ،اعتماد و اطمینان می بخشد دلهره و نگرانی نسبت به رفتار جهان را در برابر انسان از بین می برد و به جای آن به او آرامش خاطر می دهد (مطهری ،۱۳۶۹)
دانشمندان و روان شناسان معتقدند که آلام روحی و هیجانات خارجی می تواند بدن انسان را تحت شعاع قراردهد و موجب بیماری گردد. چون زندگی مرتب با نگرانی و اضطراب و مشقت روحی توام است و فرد با ایمان وقتی با مشکلی روبرو شود از نیروی ایمان کمک گرفته این امید را دارد که قدرت مافوق انسانی مشکل را حل و گره را باز می کند . و معتقد است که خدا در رفع ناراحتی و مشکلات به آدمی یاری خواهد رساند . دین عامل مهم شخصیت سالم و روان متعادل انسان ،در رسیدن به اهداف متعالی او است .از نظر روان شناسان ،دین انسان عمیقترین و خردمندانه ترین چیزی است که در حیات او وجود دارد .(جابر ،۱۳۹۰)از این رو تاثیر دین بر بهداشت روان و افزایش امید به قرار ذیل است :
- دین موجب امیدواری می شود و خوش بینی افراد را افزایش میدهد .(مطهری ،۱۳۶۹)
- دین به افراد متدین نوعی احساس کنترل و کارایی می بخشد که ریشه خدایی داردو می تواند کاهش کنترل شخصی را جبران کند و امید به آینده را افزایش دهد . یادخدادر دلها آرام بخش قلبهاست .( رعد /۲۸)
- دین می تواند موجب ایجاد معنا شود بنابراین دین به زیستن و مردن انسان معنا می دهد . (آذر بایجانی و موسوی اصل ،۱۳۸۵)
-دین ایجاد اطمینان و آرامش باطن می کند که نتیجه اش در مورد دیگران ،اظهار احساس و عواطف بیدریغ است . (همان)
- دین داری موجب شفای دردهای روحی و روان آدمی (انگیزه و امید ) است و خلاء آن سبب بیماری(عدم اعتماد و امید ) می شود . (همان)
در سوره حج آیه ۳۱ باری تعالی می فرمایند :کسانی که به خدااعتقاد نداشته باشند و قلبشان خالی از موهبت الهی باشد ،در چنگال ناراحتی های گیتی ،زبون و بیچاره در افتند و قهر طبیعت وجودشان را پژمرده گرداند.
۲-۲۶ مبانی هستی شناختی و انسان شناختی امید
نحوه نگاه انسان به هستی و نظام آفرینش نقش مهمی در ایجاد امید دارد زیرا خداوندرا محور هستی دانستن و داشتن هدف برای زندگی دو عامل اصلی هستن که انسان را نسبت به آینده و هستی خویش امیدوار ساخته و باعث میشوند که انسان همواره شاد و خرسند باشد . (خاکپور و همکاران ۱۳۹۲) واما مبانی هستی شناسی و انسان شناسی امید شامل :
۱-خدا محوری
از نگاه قرآن اگر انسان خود را عبد بداند و خداوند را ربّ ، پس می داند که جهان صاحب اختیاری دارد که همیشه بر هستی نظارت میکند و او همیشه در محضر خداست ،” الله ملک السماوات و الارض” . (مائده،۴۰)
۲- هدفداری نظام آفرینش
هدف خداوند از افرینش آسمان و زمین بهره مندی کامل انسان ها می باشد،انسان با نیروی عقل که ودیعه الهی است بهترین ابزار برای بهره برداری از جهان ، آباد کردن زمین و حکومت کردن را در اختیار دارد و خداوند در این جهت راه و رسم زندگی را به او آموخته و انسان هارا از نافرمانی ها بر حذر داشته تا بتوانند استعداد های نهفته خود را آشکار نموده و به کمال مطلوب نائل شود و هیچ گاه دچار یاس و نا امیدی نگردد . (حسینی کوهساری ، ۱۳۸۳)
تعابیر مختلفی از هدفمندی هستی در قرآن
در آیات فراوانی از قرآن کریم به حق بودن هستی و آفرینش الهی اشارت رفته و با بیش از ده آیه بر این معنا تصریح شده است؛ مثلا می فرماید:
-آسمان ها و زمین و موجودات میان آن دو را جز با حق (و به حق) نیافریدیم .( سوره احقاف، آیه۳).
و همین قضیه اثباتی، یعنی حق بودن خلقت هستی را با لسان نفی باطل نیز بیان می دارد و می فرماید:
- آسمان و زمین و آنچه را میانه آن دو است، باطل و عبث نیافریدیم؛( سوره حجر، آیه۸۵)
از این جهت در کتاب الهی، سخن از حشر و بازگشت موجودات به سوی خدای سبحان نیز فراوان است؛ مثلا خطاب به انسان ها آمده است:
همه جنبنده ها وپرندگان، چون شما امت هایی هستند و همگی به سوی پروردگارشان محشور می شوند؛ وما من دابه فی الارض ولا طئر یطیر بجناحیه إلا أمم أمثالکم ما فرطنا فی الکتب من شی ء ثم إلی ربهم یحشرون . (سوره انعام، آیه۳۸)
و گاهی با بیان تسلیم اختیاری و اجباری موجودات زمین و آسمان در برابر خدای سبحان از بازگشت همه آنان به سوی خداوند یاد شده است؛
و له أسلم من فی السموت والأرض طوعا وکرها و إلیه یرجعون. ( سوره آل عمران، آیه۸۳)
گرچه به حساب عمومی و نفسی، همگان و همگی با طوع و رغبت به سوی خداوند شتابانند.
با چنین نگاهی به هستی است که امید به وسیله ای برای حیات تبدیل می شود ، امید رحمت و هدیه الهی برای انسان است زیرا انسان را فعال و حرکت در آدمی ایجاد می کند ، اگر این عامل حیات و تحرک از حدّ و مرز فرا تر رود انسان را به اوهام دچار می کند و به سمت غیر واقعی سوق می دهد (خاکپور و همکاران ، ۱۳۹۲).
امید باید با در نظر گرفتن واقعیّات ، امکانات ، حقایق عالم هستی ، توان و طاقت فرد همراه باشد ، این معیار ها در حقیقت نوعی اعتدال در امید سازی ایجاد می کند و انسان را از امید های غیر واقعی ، کاذب ، کم ارزش و بی ارزش باز می دارد و او را واقعا به امیدواری می کشاند (محمّدی ری شهری، ۱۳۷۷)
در حقیقت امید از نگاه قرآن به واسطه دو رویکرد شناختی و رفتاری حاصل می شود ، در رویکرد شناختی توجه به مبدا هستی ، امید به رحمت لایزال الهی ، عدالت ، یقین به لطف و بخشش خدا و . . . مورد نظر است و در رویکرد رفتاری انجام رفتار شایسته و به هنجار است و در حقیقت معرفت های بنیادین به همراه رفتار شایسته باعث امید و بهداشت روانی می شود (خاکپور وهمکاران ۱۳۹۲)
۳-هدفداری آفرینش انسان
وجود هدف ، باعث افزایش قدرت ، پویایی و حرکت انسان برای وصول به مقصد می شود ، به تعبیر دیگر هدفداری یکی از شرایط رسیدن به امید است.
یکى از اسماى الهى که در قرآن بر آن تکیه شده, حکیم است. اقتضاى این صفت آن است که تمام افعال خدا حکیمانه باشد; بر این اساس, خلقت انسان نیز هدف خاصى را دنبال مى کند. البته هدف افعال الهى با هدف افعال بشرى متفاوت است. ما کارى مى کنیم تا از آن نتیجه اى عاید خودمان شود و به عبارت دیگر در تمام موارد, هدف اصلى, تأمین مصالح شخصى است; اما خداوند متعال نیاز به چیزى ندارد تا براى تأمین آن کارى انجام دهد. او کمال مطلق است و هیچ کارى را براى خود انجام نمى دهد, بلکه براى نفع رساندن به مردم انجام مى دهد.
باید گفت هدف نهایى از آفرینش انسان, خود ذات پروردگار است; یعنى فیاض بودن خدا ایجاب مى کند که موجودى به نام انسان خلق شود. اقتضاى ذات خدا این است که بیش تر رحمتش را به بندگانش افاضه کند. پروردگار به حکم بخشنده بودن باید جهانى زیبا و کامل بیافریند. از این رو آسمان و زمین و آن چه را که در میان آن ها قرار دارد آفریده و موجودى به نام انسان را که مجهز به نیروى عقل و خرد است, پدید آورده است. اقتضاى وجود خدا, نفع رساندن به دیگران است. به زبان فلسفى, هدف از افعال الهى خود ذات است و به زبان عرفانى, خدا دوست دارد صفاتش تجلى کند .(مصباح ،۱۳۸۴)
وما خلقت الجن والانس الاّ لیعبدون; ما جن و انس را جز براى عبادت و پرستش نیافریدیم. -
.البته خلقت انسان ها براى عبادات ظاهرى نبوده است, بلکه مراد, حقیقت عبادت است. علامه طباطبائى(ره) مى فرماید:
حقیقت عبادت آن است که بنده خود را در تمام ذلت و عبودیت واداشته, رو به سوى مقام رب خود آورد, پس غرض نهایى از خلقت, همان حقیقت عبادت است; یعنى بنده از خود و از هر چیز دیگر بریده به یاد پروردگار خود باشد و ذکر او بگوید( طباطبائی ،۱۴۱۴)
این تفسیر, سخن گهربار حضرت سیدالشهدا(ع) است که امام صادق(ع) از آن حضرت نقل فرموده اند, آن جا که مى فرماید: خداوند بزرگ, بندگان را نیافریده مگر به خاطر این که او را بشناسند, هنگامى که او را بشناسند عبادتش مى کنند و هنگامى که بندگى او کنند از بندگى غیر او بى نیاز مى شوند . (همان)
استاد شهید مطهرى(ره) نیز مى گوید:ا ین که قرآن گفته ما جن و انس را جز براى عبادت خلق نکردیم و از طرفى عبادت مراتبى دارد, معلوم است که هدف اصلى, مرتبه پایین نیست; بلکه مرتبه عالى است… هدف, همان حقیقت است; یعنى خدا هدف است. در منطق اسلام, هدف فقط یک چیز است و آن خدا است. اصولاً توحید اسلام جز این اقتضا نمى کند. توحید اسلام اگر هم هدف دیگرى معرفى مى کند; مانند بهشت و یا فرار از جهنم, هدف هاى درجه دوم است, براى انسان هایى که از هدف هاى خیلى پست جهنمى باید رهایى پیدا کنند .( مطهرى,۱۳۶۹)
در آیه دیگر غرض از خلقت انسان, امتحان و آزمایش او ذکر شده است, آن جا که مى فرماید: الذى خلق الموت والحیاه لیبلوکم ایکم احسن عملاً; خدا مرگ و زندگى را آفرید تا شما را بیازماید که کدام نیکوکارترید.( ملک آیه ۲ . ۸،مصباح یزدى , ۱۳۸۴)
هدف از آفرینش انسان, امتحان او است تا از این راه او بندگى را برگزیند و به کمال نهایى که قرب به پروردگار است, نایل گردد. ممکن است گفته شود که چرا خداوند انسان ها را از همان نخست کامل نکرد؟ در پاسخ باید گفت: اگر انسان از نخست کامل خلق مى شد, دیگر انسان نبود. موجوداتى که کمالات خود را از اول دارند, مجردند. ( مجلسی، ۱۳۸۷ ق )
هدف انسان ” رسیدن ” به کمال است و هدف رحمان رساندن به کمال است . چرا که خداوند کمال محض است و هیچ نقص و کاستی در او راه ندارد. (عماری،۱۳۹۰).
۴- خودشناسی
پیامبران الهی اوّلین کسانی هستند که انسان را به شناخت خود و شناخت خدا راهنمایی کرده اند هدف بعثت تمامی پیامبران نیز رسیدن به توحید است .
امّا شناخت خدا به مقدمه با ارزش نیاز دارد که آن شناخت خود است زیرا هر کسی خود را به خوبی بشناسد خدای خود را بهتر خواهد شناخت ، امیرالمومنین علی (ع) می فرمایند : کسی که خود را بشناسد خدایش را خواهد شناخت (آمدی.۱۳۸۲)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:09:00 ق.ظ ]