توحید وشناخت خدا مهم ترین وظیفه انسان است. درحج باید برمعرفت وشناخت خود نسبت به پروردگار وربوبیت او افزونی بخشد. حکمت اصلی حج توحید می باشدکه با عمل دقیق به دستورات عبادی آن حاصل می شود.(همان)
درنقل است ازامام صادق(ع) دردعای سفرحج فرمودند: «… بسم الله دخلتُ ،بسم الله خرجتُ ، وفی سبیل الله …»تا آن که فرمود: « فإنَّما أنا عبدُکَ وبِکَ ولَکَ»(حرّ عاملی،۱۴۱۲،ص۲۷۹)
براساس این روایت حج سیر به سوی خدا ورفتن برای دیدار او وتلاش برای نزدیکی به خداست، وروشی است که بنده جز باتوحید دائم .ناب وطرد شرک جلّّی وخفی به مولای خود تقرب نمی جوید.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
شناخت خدا مهم ترین و بایسته ترین وظیفه انسان هاست وهیچ تکلیف وامری به بایستگی واهمیت آن نیست. خداجوئی وخداشناسی اساس ورکن تمامی اعتقادات واعمال است وانسان درهمه ی مواقع به خصوص درحج باید برمعرفت وشناخت خود نسبت به آفریدگار فزونی بخشد ویقین وایمان خود رابه یگانگی، قدرت، علم ، تقدس وربوبیت او مستحکم کند.
حکمت وفلسفه حج خداجوئی ومعرفت الله است ،یعنی حج گزاران باید درحج شناخت وعلم خود رادرباره صفات واسمای الهی زیاد کنند ،بادقت واندیشه دراعمال وارکان هرچه بیشتر با آیات ونشانه های او آشنا شوند.
انسان حج گزار چنان چه ازراه تعقل وتفکر براسرار ورموز تربیتی حج آشنا شود می تواند تحول باطنی دروجود خود به وجود آوردوحقیقت وجود خود رادریابد. اگرتوانست به این درجه نائل شود وحقیقت خود رادریابد آنگاه خواهد توانست به وجود معبود حقیقی خود وخالق هستی که همانا خداوند بزرگ می باشد پی ببرد. همانطور که پیامبر فرمودند : « من عَرَفَ نَفسَه فَقَد عَرَفَ ربُّه» هرکس خود راشناخت خدای خود راهم خواهد شناخت.(رضایی،۱۳۸۸،ص۱۹۸)
خداشناسی درعرفات
بعید نیست نام گزاری آن سرزمین به عرفات اشاره به این حقیقت باشد که این سرزمین که نخستین مراحل حج از آن شروع می شود،محیط بسیار آماده ای برای معرفت پروردگار وشناسایی ذات پاک اوست. همه یک شکل، همه یکنواخت، همه بیابان نشین، همه ازهیاهوی شهر ودنیای مادی و زرق وبرق آن فرارکرده وزیر آسمان نیلی ، درآن هوای آزادوپاک ازهرآلودگی گناه دریچه ای به جهان ماورای طبیعت گشوده می شود وتشنه عرفان پروردگار شده ، لحظه ای بازمزمه تسبیح عمومی خلقت هماهنگ می گردد.(جمعی از نویسندگان،۱۳۸۸،ص۲۳۳)
وقوف عرفات برای شناخت حقیقت وآشنایی باحق تعالی است و سرّ این که، (فضای عرفات ) برای این کار، اختیارشده ازاین جهت است که فضاهرچه بازترباشد جلوه حقیقت رابیشترنمایش می دهد.
درخبر است که رسول خدا(ص) ازجبرئیل خواست که اورابه صورت اصلی خودببیند. گفت: درکجا؟ حضرت فرمود: درابطح، عرض کرد: گنجایش مراندارد. حضرت فرمود: منا که دایره افق وسیع تراست.بازعرض کردگنجایش مراندارد. حضرت فرمود: درعرفات، جبرئیل گفت: می شود.
شاید این خبر رمزی باشدکه هرچه افق بازترباشد، برای صفحه آگهی بهتراست وعرصه ای ازوادی عرفات ، وسیع ترونزدیک تربه خانه کعبه وجودندارد. بنابراین دروقوف عرفات گویا « کلاس تکمیل شناسی حق» وطی نمودن مدارج عرفان ومعرفت می باشد، زیراکه این معرفت انگیزه واساس کلیه حرکات وشناخت هست. پس شناسایی حضرت آدم باحوا وشناسایی حضرت ابراهیم وظیفه خودرا قربانی فرزند ومناسک خودمقام ازپرتو همین شناخت حق می باشد. ونیزدرسایه همین شناخت بایدیکدیگررابشناسندو به حقوق وحوائج یکدیگرآشناگردند وسپس دشمنان حوزه اسلام راشناخته وظیفه خودرا ازهرجهت انجام دهند.(خداکرمی زنجانی،۱۳۷۵،ص۳۲۴)
در هر صورت عرفات “جمع” است ومنحصر به معرفت شیء خاص نمی گردد، هرچه معرفت هابیشتر شود نتایج بهتری حاصل خواهد شد وجامعه اسلامی هم تشنه معادف بسیار است تا با اندوختن آن ها، بتواند راه سخت ودشوار خود را به خوبی تشخیص داده ودر آن قدم بگزارد. یکی ازمعرفت ها ومهم ترین آن ها معرفت پروردگار است.(حسینی کشکوئیه،۱۳۷۲،ص۲۸۰)
ب)پرورش خوف و رجا
آیات واخبار در فضیلت خوف ورجا بسیاراست، اما دراین محال به بازگویی چندمورد ازآن اکتفا می کنیم:
دربیان فضیلت صفت خوف ،خداوند می فرمایند:« ولِمَن خافَ مَقامَ رَبّه جنّتان»هرکه ازپروردگارخود بترسد،برای اودوبهشت است. امام علی دراین باره می فرمایند: ازخدابترس، هرچنداندک.
درباره فضیلت صفت رجا امام محمدباقر(ع) می فرمایند: قسم به خدایی که غیراز اوخدایی نیست، هیچ بنده ای ظن نیکو به خدانمی دارد، مگراین که خدابه ظن اوبا اورفتارمی کند. پس نیکو کنید گمان خودرا به خداوبه سوی او رغبت نمایید. پیامبر اکرم نیز می فرمایند: نبایدهیچ یک ازشما بمیردمگر به حسن ظن به خدا.
همان گونه که ازاین سخنان وتأکیدها برمی آید، همه این سفارش هابه این دلیل است که این دوصفت حمیده، نقش اساسی درتربیت انسان هادارند وبرای هرانسان کمال جولازم است که این دوصفت رادر خود ایجاد وتقویت کند. البته این امرمستلزم شناخت حدود ومرزهایی است که برای کسب صفات خوف ورجا دراین تبیین شده است.(جمعی از نویسندگان،۱۳۸۸،ص۳۷۸)
*دوپیش فرض اساسی درباره صفات حمیده خوف ورجا وجود دارد:
_ اول این که هردو صفت خوف ورجا باید دروجود انسان نهادینه شود وجزو صفات ثابت وجودی او گردد. زیرا صرف وجود یکی ازاین صفات درانسان ویا عدم وجود آن هامانع ازعمل درست آدمی می شود واو را به بیراهه یأس وناامیدی (ازتوبه کردن ورحمت پروردگار) می کشاند.
_دوم این که برابری خوف ورجا دروجود آدمی شایسته تراست وکسی که راه کمال رابه درستی طی کرده باشد، باید برای ایجاد این ارزش دروجود خودبکوشد. وجود پیش فرض اول درمباحث تربیتی ،مسؤولان امر رابه این هدف کلی سوق می دهد که نظام تعلیم وتربیت باید به پرورش همه ابعاد وجودی انسان ازجمله ابعاد روحی وجسمی ،فردی واجتماعی، عقلی واخلاقی اهتمام ورزد وبرای آن هابرنامه ریزی کند. گفتنی است بی توجهی به هریک ازاین ابعاد مانع ازعملکرد صحیح انسان شده ،اورا به جهتی نامناسب سوق می دهد. زیرا رشد وتعالی همه ابعاد آدمی به یکدیگر وابسته اند وهمه آن ها دربه کمال رسیدن انسان نقش تعیین کننده دارند. همان گونه که روح انسان برای رشد وبالندگی خود نیازمند جسم سالم است وفرد درارتباط با اجتماع تکامل می یابد وعقل اگر درمسیر خود محک اخلاق رادارا نباشد به بیراهه مادی گرایی کشیده خواهد شد.
وجود پیش فرض دوم نیز به این دلیل اهمیت دارد که توجه به اعتدال گرایی ورعایت حدوسط درهرعملی ازجمله اهداف واولویت های نظام آموزش وپرورش در راستای برنامه ریزی های آموزشی را الزام آور می کند. همچنین ایجاد این صفت درفراگیران به منظور دست یابی به جامعه ای متعادل ازمهم ترین وظایف آموزش وپرورش است.(همان،ص۳۹۳)
رابطه خداوند بابندگان خویش ،رابطه ربّ ومربوب است که درآن مفهوم تربیت نهفته است. ازاین روی چنین رابطه ای می تواند الهام بخش روابط مربی ومتربی دربعدی محدودترباشد. زیرا اساس رابطه مربی ومتربی نیز برپایه تربیت است. در رابطه رب ومربوب تقویت صفت رجا دربندگان ازطریق صفات جلال پروردگار که مهم ترین آن هارحمت می باشد، صورت می گیرد. خداوند کسی است که رحمت اوبر غضبش پیشی گرفته است واساسً اصل وجود نیز برمبنای رحمت است. درمرحله بعدصفات جلال خداوند است که وقتی دررابطه بانفس واعمال بندگان قرارمی گیرد، صفت خوف رادر آنان تقوت می کند.این مظاهر جلال وجمال الهی در رابطه مربی ومتربی تداعی کننده دو رویکرداقتدارومحبت است. وجود این دورویکرددرفرآیند تربیت برای ایجاد ترس وامید درمتربیان ضروری می باشد.(همان،ص۳۹۴)
هدف ازایجاد صفات خوف ورجادر انسان هاآن است که این دوصفت همانند گازو ترمز که برای حرکت ماشین ضروری می باشند. برای حرکت آدمی به سوی کمال ضروری هستند وبا توجه به این که افراد چگونه راه کمال رابپیمایند به میزان شخصی ازاین صفات نیازمندند. کسانی هستند که در راه کمال خود بیشتر ازدیگران درخطر آلوده شدن به گناه قرار دارند. بنابراین چنین افرادی نیازمند خوف بیشتراز عذاب وخشم خداوند هستند تاکسانی که پاکی رابرگزیده اند وبرای حرکت خود نیازمند شوق وعشق به پروردگارمی باشند.
امیدبیش ازاندازه فرد را گستاخ وبیم بیش ازاندازه فرد را متوقف می سازد. پس مربی باید درهر فعل تربیتی برمدار اعتدال سیرکند ومتربی رادر اعتدال بیم وامید سیر دهد.
ازامام صادق(ع) روایت شده است که فرمودند: پدرم می فرمود: «إنّه لَیسَ مِن عَبدٍ مؤمنٍ إلّا وفی قَلبه نوران نور خیفه ونور رَجاء لَو وُزِنَ هذا لَم یَزِد علی هذا ولو وُزِنَ هذا لم یزد عَلَی هذا» هیچ بنده مؤمنی نیست مگرآن که دردلش دونور است ،نور بیم ونور امید. که اگراین وزن شود ازآن بیشتر نباشد واگرآن وزن شود ازاین بیشتر نباشد.
بهترین زمینه برای رشد وتعالی اعتدال بیم وامید است چنان که درخبری ازامیر المؤمنین آمده است: «خیرُالاعمالِ اِعتِدال الرَّجا والخوف» بهترین کارها اعتدال بیم وامید است.
خدای تبارک وتعالی آدمیان را درچنین زمینه ای به سوی کمال سیر میدهد چنان که درکتاب الهی کنارآیات عذاب آیات تشویق(امید) قرار داد شأن فرستاده گمراهی اش بشارت وانذار است.:« إنّا أرسلناک بالحقّ بشیراً ونذیرا» ما تورا به راستی نوید رسان وبیم دهنده فرستادیم.(همان،ص۴۰۱)
در حج،این کاملترین برنامه ی تربیتی اسلام،صفت حمیده ی خوف و رجا بیش از هرجای دیگری جلوه و نمود پیدا می کند.یکی از مناسک حج و عمره،سعی بین صفاو مروه است.صفاو مروه نام دو کوه در نزدیکی کعبه است؛تردّد بین آن دو کوه به معنای بودن در حالت ممدوح بین خوف و رجاء است.مؤمن همواره بین خوف و رجا به سر می برد،اگرچه شدّت و ضعف آن دو در مقاطع مختلف زندگی او،متفاوت است و این سرّ در سعی بین صفاو مروه جلوه گر است.
باید حاجی میان این دوقله ترس وامید ودوگردنه ی خوف ورجاء ، توازن وتعادل واستقامت خویش را نگاهبانی کندو رکودی دراو به یکسو پدید نیاید، وبرقله این خوف ورجاء دست هوس را از فراز دل خویش سرنگون سازد وبت ترس را ازبلندای قلبش به زیر آورد ودراین رهگذر خدای رابیابد.که نه درباره وجودش ترس همه جانبه را برای اوپدید می آورد ونه امیدی بی مرز و کران، بلکه او رابر آن می دارد که درنوسان میان دو سوی خوف و رجاء با کوششی آمیخته به شادابی و نگرانی مطبوعی،مساعی خود را به کار گیرد.(حجتی،۱۳۸۰،ص۹۳)
به فرموده امام سجاد(ع)معنای سعی این است که انسان از معصیت به اطاعت فرار میکند و فرار الی الله درسعی بین صفا ومروه به طور بارز ظهور می کند. هروله ودویدن بین صفا ومروه ازگناه به سوی طاعت وازغیر به حق دویدن است. بعد فرمودند: آیا می دانی معنای تردد بین دو کوه صفا ومروه چیست؟ یعنی خدایا من بین خوف ورجاء به سرمی برم، نه هدف محض دارم ونه رجاء محض. نه آن چنان است که فقط بترسم وهیچ امیدنداشته باشم ونه آن چنان که همه امیدباشد وهیچ ترس نباشد. این تردد بین صفا ومروه ،همان تردد بین خوف ورجاء است.آن گاه که روی به جانب صفا دارد سعی می کندخود راتصفیه نماید و وقتی به سوی مروه می رود سعی می کند مروت ومردانگی به دست آورد، چراکه مروه یادآورمروت ومردانگی است وصفا یادآورتصفیه و تهذیب روح.(جوادی آملی،۱۳۸۰،ص۷۰)
مولی محسن فیض کاشانی نیز می گویند: سعی میان صفا ومروه درمحوطه ی خانه کعبه شبیه آمد وشدپیاپی بنده ای به دربار پادشاه است، تا اخلاص خود رادر خدمت اظهارکند، باشد که موردعنایت ورحمت قرارگیرد، چه اومانند کسی است که به پادشاه وارد وسپس ازنزد اوخارج شده در حالی که نمی داند، پادشاه درباره اش چه فرمانی صادر خواهدکرد. آیا موردقبول سلطان قرارخواهدگرفت یارانده ومردود خواهدشد؟ از این روپیوسته به درگاه پادشاه رفت وآمد می کند وامیدوار است که اگردرنوبت نخست موردترحم قرارنگرفته ،درنوبت دوم مشمول رحمت قرار گیرد.(حجتی،۱۳۸۰،ص۱۳۳)
۴-۶-۲- آثار تربیتی حج از حیث ارتباط انسان با خود
الف) پرورش نیروی تفکر
انسان تربیت نشده ،درچنگال شهوات وامیال طبیعی خودگرفتاراست. برای اینکه ازچنگال تسلط شهوانی که جسم وجان، عقل وایمان ودنیا آخرت اورا تباه می کند ،نجات یابد، بایدنیروی عقل وتفکرخودراتقویت کند وراه تقویت عقل وتفکر نیزهمانند همه فضایل دیگراخلاقی مستلزم تمرین وممارست ومجاهدت است.
می توان گفت قوام ودوام زندگی انسان برروی زمین برفکراستواراست .هرچه فکرصحیح تروتمام ترباشد، زندگی بهترومستحکم تر خواهدبود وارزش زندگی مبتنی برارزش فکراست.
مولا امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند: «نبّه بالتّفکرقلبک» (قلبت رابه وسیله تفکرواندیشیدن آگاه ومتنبه ساز.) وامام صادق(ع) فرموده اند: « أفضل العباده ادمان التّفکرفی الله وفی قدرته.» (بهترین عبادت همواره اندیشیدن درباره خداوند وقدرت اوست) وبدیهی است که منظور حضرت ازتفکر درباره خدا، تفکردرافعال بدیع وصنایع عجیب ونظم دستگاه آفرینش اوست تا ازآن جا به وجودش پی برد ومقصود ازاندیشیدن درقدرتش اندیشیدن درخلقت بشر ازمشتی خاک وروزی دادن همه افراد وامثال این هاست تا این نتیجه به دست آید که چنین قدرتی می تواند دوباره این بشر رازنده کند و ازآن ها حساب کشد ونیز مطابق آیه شریفه « ربّنا ما خلقت هذا باطلاً» بداند که خلقت این دستگاه عظیم جهان، یاوه وبیهوده نیست وبی منظور وبی هدف نمی باشد (ساعی،۱۳۷۹،صص۱۶۴-۱۶۱)
تفکر صحیح درعظمت خداوند آدمی رابه خشیت الهی واطاعت خدا وامی دارد واندیشیدن دروضع دنیا وفنای آن ولذّت های ناپایدارش انسان رابه پارسایی می کشاند وتفکر درسرانجام صالحان ونیکان انسان رابه پیروی ازآنان وامی دارد و اندیشه درسرانجام تباهکاران وبدکرداران موجب پرهیز کردن از کردارو رفتار ایشان می شود. اندیشیدن درعیب های نفس وآفات آن ،آدمی رابه اصلاح خود برمی انگیزد وتفکردر اسرار عبادات وهدف های آن سبب می شود که در راه به جا آوردن درست وکامل آن هاتلاش نماید وفکرکردن دردرجات والای آخرت ،انسان رابه تحصیل آن هاوا می دارد واندیشیدن دراحکام ومسائل شرعی آدمی را به عمل کردن به آن هامی خواند وتفکر دراخلاق نیکو وخوبی های پسندیده انسان رابه کسب آن هاتشویق می کند واندیشه دراخلاق زشت وخوی های ناپسند انسان رابه پرهیز ازآن هامی خواند وخلاصه آن که هیچ چیز چون تفکر راه سعادت این جهان وآن جهان را برانسان نمی گشاید.(شرفی،۱۳۸۳،ص۱۹۹)
امام رضا(ع) فرمودند: «لیس العباده کثره الصّلوه والصّوم ،إنّما العباده التّفکر فی امرالله عزّ وجلّ؛ عبادت به نمازو روزه بسیار نیست، بلکه عبادت کامل تفکر واندیشیدن درامر خدای عزّوجل است.»(ساعی،۱۳۸۹،ص۱۶۴)
_ حج وتمامی مناسک آن به خصوص عرفات ومشعر فضای مناسبی است به منظور رشد وپرورش تفکر وتعالی دادن آن درجهت اهداف عالیه اسلام. حاجی به صحرای عرفات وارد می شود وبه گذشته خود می نگرد وبه تمامی پستی وبلندی های زندگی خود وانتخاب هایی که درپیش روداشته است وتصمیماتی که اتخاذ کرده است ،تصمیماتی که گاه موجب افول اوشده است وگاه رشد او.به عهد فراموش شده خویش به پروردگار می اندیشد واینکه هرگز شیطان را اطاعت نکند…. واینکه چقدر وتا چه اندازه به عهد خود وفادار بوده است. به صفات خداوند می اندیشد وبه قدرت او ورحمانیت و رحیمیت او. به توانایی او در آقرینش فطرت انسان واینکه همواره خداوند درپی آن است که انسان رابه فطرت راستین خود بازگرداند.
_ وقوف درعرفات رانباید رکودی درادامه مراسم حج پنداشت. این وقوف گویا بدین منظور که مبدأ دو وقوف دیگر است لازم به نظر می رسد تا حاجیان درخود بیندیشند وفکرخود رادر اوضاع گذشته خویش به کار اندازند، گذشته ای که سرشار از تجارت ونتایج و بازدهی های مرغوب ویا نامرغوب بوده، پیشینه احوال خود را ازنظر بگذرانند ومحصول مساعی وتحرکهای پیشین خودرا از نظر بازدهی ارزیابی کنند که به چه ارمغانی برای انسانیت آنان بارور گردید، آیا درمبادله کالای عمرخویش، متاعی را برای کمال خویش دریافت کردند که دراین مبادله وسوداگری زیان دیدند ویا نفعی عاید خود ساختند؟ واز این رهگذر بتوانند آینده ای بهتر رابرای زندگانی خود برنامه ریزی کنند، وشناختی بهینه تر ازگذشته درباره خویشتن به هم رسانند، درهمین پایگاه همواره به یاد خدا باشند تا خدا درآینده آنها را از یاد نبرد. اگر درگذشته چون به یاد خدانبوده اند وتا حالا خویشتن را به دست فراموش سپردند هم اکنون به مدد یادکردن خدا، خویشتن را بازشناسند. بنابراین چنین وقوفی سرشار ازپویایی درتفکرواندیشه است که اگر درست انجام گیرد به تحرکی بس شگرف در زندگانی بارور می گردد که به خودسازی وبازسازی بناء شخصیت انسانی او می انجامد وتحرکی کارساز را درآینده برای حاجی می آفریند ونقشه پردازی شیطان را _ که درگذشته فرصت عمراو رادر کوشش های ویرانگر سوق می داد_ آن رابا تفکر ودرنگ های اندیشمندانه خویش از این پس خنثی می سازد. بنابراین چنین وقوفی را باید تحرکی درخور وجنبش وتلاش درمعماری ومهندسی ونقشه کشی برای بازسازی ویا تأسیس بناء شخصیت تلقی کرد تا سامانی دیگر دروجود او پدید آمده وآتیه عمر خود رادرمسیری راهبری کند که از والایی مقام ومنزلتش درپیشگاه خدا ومردم سربرآورد. ازطریق چنین وقوفی است که انسان ها می توانند گام های بلند وسریع درسوی خدا بردارند، خدای مهربان راشناسایی کنند ودرباره دوستان ودشمنان خود معرفتی به هم رسانند.(حجّتی،۱۳۸۰،ص۹۹)
_ عبدالله شبّردرکتاب الاخلاق گفته است: چون درآن لحظات تفکروارزیابی به آن سرزمین عرفان وآگاهی رسیدی وآن ازدحام خلق وسروصدارا دریافتی ومشاهده کردی که افرادمختلف بامعیّت ها ونژادهای گوناگون ازبزرگان وپیشوایان خودپیروی کرده وبه دستورآن هادرآن جاسلوک می کنند. به یادآن روزباش که قرآن کریم درباره اش می فرماید:« یوم ندعوا کلّ اُناس بإمامهم»هرگروهی رابه نام پیشوای خودصدامی زنیم.(سحاب،۱۳۵۸،ص۱۲۵)
منظور ازوقوف رکود ودرجازدن نیست ، وقوف دراین جا مقدمه تحرک ونشاط است. درنگ درمورد گذشته وتفکر پیرامون آینده است تا از تجارب گذشته استفاده ودرآینده بهتر ترسیم شود ونتایج وقوف دراین جابیشتروارزنده ترازبسیاری ازحرکت های ظاهری است ومنشأ تحولات فراوان است.(حسینی کشکوئیه،۱۳۷۲،ص۲۹۸)
ب)خود شناسی
در روایات اسلامی به شناخت نفس توصیه فراوان شده است وآن راسودمندترین معارف ،طریق خداشناسی ،نشانه کمال عقل ،بالاترین حکمت ونردبان صعودخوانده وجهل به خویش رابدترین نوع جهل ،خودفراموشی، خدافراموشی، گمراهی، تباهی ونادانی نسبت به هرچیز دانسته اند.
امام علی می فرمایند: «افضل الحِکمه مَعرِفه الانسان نفسه »ونیز می فرمایند: « من عَرَف نفسه فقد انتَهی اِلی غایه کل معرفه وعلم» ونیز :«عجبت لِمَن یَجهَل نفسَه کیف یعرف ربّه » و« مَن لَم یعرف نفسَه بعدَعَن سَبیل النَّجاه وخَبِطَ فی الضَّلال والجِهالات»(رهبر و رحیمیان،۱۳۷۸،ص۱۶)
[دوشنبه 1400-09-29] [ 03:22:00 ق.ظ ]
|