الف) روشن کردن مشخصات رشتههای تحصیلی و چگونگی و مقررات تحصیل در آن ها.
ب) ارتباط بین تحصیل و شغل و آگاه سازی دانش آموزان از چنین ارتباط.
ج) راهنمایی دانش آموزان در جهت درک صحیح استعداد ها و علایق شخصی.
د)توجه به هدف های تحصیلی بعدی و طرح نقشه و برنامه ریزی در جهت رسیدن به این مقاصد.
ه) آینده نگری در انتخاب رشته تحصیلی.
و) در نظر داشتن امکانات در انتخاب رشته تحصیلی. (www:http،۱۳۹۳).
۵- راهنمایی حرفه ای:
تعریف: راهنمایی حرفه ای عبارت است از تعیین یک شغل برای فرد که با استعداد، امکانات، ظرفیت و خصائص شخصیتی او سازگاری داشته باشد.محتوای این تعریف دو مورد را تداعی میکند. ابتدا این که خصوصیات جسمانی و اخلاقی و روانی فرد باید شناخته شود. دوم،شغل نیز همه جانبه مورد برسی قرار گیرد و در نهایت این دو باهم تلفیق و سازگاری داشته باشند.نظریات مختلفی در رابطه با راهنمایی شغلی به وسیله دانشمندان جامعه شناسی و مشاوره و راهنمایی و روانشناسی ابراز گردیده است. ابن سینا میگوید: لازم است انتخاب پیشه و هنر آینده هر کودکی مطابق ذوق و استعداد و طبیعتش باشد در این انتخاب هرگز نباید هوی و هوس را دخالت داد.پیه رون فرانسوی یکی از روانشناسان بزرگ معاصر، راهنمایی حرفه ای را یک وظیفه اجتماعی می شناسد. او که بنیان گذار راهنمایی شغلی در فرانسه است میگوید:لازم است حرفه ای برای فرد انتخاب شود که از دیگر حرف و مشاغل با استعداد، توان و امکانات شخص سازگار و هماهنگ باشد و نیز او از انجام این کار لذت ببرد و خشنودی او حاصل آید به علاوه توزیع مشاغل چنان مناسب و عادلانه باشد که امکانات جامعه و روند منطقی آن را ممکن ساخته و رضایت یک مجتمع را تامین نماید.در تجزیه و تحلیل نظریه پیه رون دو اصل موجود است. به این معنی کسی که در امور راهنمایی حرفه ای فعالیت دارد باید شخص را کامل و دقیق بشناسد ثانیاً:از مشاغل و حرف اطلاع لازم و کافی داشته باشد و در ضمن آینده نگری کرده و مطالعات دائمی در توسعه امورات را همواره تعقیب نماید.دو گونه روانشناسی در تعیین حرفه مناسب برای افراد نقش وسیعتری دارند. روانشناسی تشخیص که خصوصیات فرد را مطالعه میکند و “روانشناسی فنی” که از کیفیت مشاغل با معیارهای علمی بحث و گفتگو می کند(www:http،۱۳۹۳).
اهداف راهنمایی:
آن است که از طریق کمک به افراد ، رشد شخصی ،روانی و بلوغ اجتماعی را در آنان تسهیل کند. به نظر عده ای دیگر از متخصصان هدف راهنمایی آن است که به فرد کمک کند تا خود و محیط خویش را بشناسد و خود را با محیط خویش ربط دهد و سازگار کند. ولی بسیاری از صاحب نظران عقیده دارند که هدف های راهنمایی را در دو بخش آنی و غائی می توان مورد برسی قرار داد:
الف) اهداف آنی:
این گروه اهداف بیشتر جنبه پیشگیری داشته و غرض افزایش ، دانش و اطلاعات دانش آموزان در رویارویی با مسائلی است که در حال حاضر با آن مواجه هستند نظیر:انتخاب رشته ، انتخاب دوست و مسائل خانوادگی ، و در این موارد سعی می شود دانش آموزان با موقعیت های محیطی ، استعدادها ، توانایی ها،و محدودیت های خود آشنا شوند و برای خود راه مناسبی انتخاب کنند. و به صورت منطقی و در زمان اندک در رفع مشکلات اقدام می کند.
ب) اهداف غائی و نهایی:
این اهداف نیز جنبه پیشگیری دارد ولی در زمانی طولانی تر قابل دست یابی است و موارد ی از قبیل: رشد همه جانبه دانش آموز،پرورش اعتماد به نفس ،قادر ساختن فرد به حل مشکلات خویش ،خود شناسی فرد ، خود رهبری ، مسئولیت پذیری و سازگاری فرد با زندگی را شامل می شود.(البته جدا کردن این دو هدف از یکدیگر مشکل است و در غالب موارد نمی توان بین آن ها مرز مشخص قائل شد زیرا: ممکن است اقدام در جهت هدف های آنی،موجب دستیابی به هدف های آتی را باعث شود. یا بر عکس پیشرفت در جهت هدف های آتی ،موجب برآورده ساختن هدف های آنی شود چنانچه در برنامه راهنمایی تنها به هدف های آنی اکتفا شود. این برنامه به وظیفه خود عمل نکرده و کار نا تمام گذاشته است. به همین دلیل، مشاور باید هر دو هدف را مورد نظر قرار دهد و به هدف های غائی، توجه بخصوص مبذول دارد. در کشورهای مختلف هدف تعلیم و تربیت ، که راهنمایی نقش تقویت کننده آن را دارد متفاوت است در بیشتر کشورها سعی بر آن است که در فرد به طور فزاینده ای قدرت خلاقیت و خود رهبری به وجود آید. در این صورت راهنمایی نیز با این هدف و بر همین اساس پایه ریزی می شود بر عکس در بعضی کشورها به راهنمایی دانش آموزان در انتخاب رشتههای تحصیلی، شغلی، و رفع مشکلات آنی توجه می شود در ایران که شاید بتوان ادعا کرد که تعلیم و تربیت در زمینه ایجاد قدرت خلاقیت ، خود رهبری و اعتماد به نفس در دانش آموزان قصور کردهاست باید راهنمایی ضمن توجه به هدف های عمومی آموزش و پرورش ، برای رسیدن به این هدف ها نیز توجه بخصوص و کوشش لازم را به عمل آورد. (www:http،۱۳۹۳).
اصول اساسی راهنمایی:
اصل اول:راهنمایی را کمک به فرد (دانش آموز) در روند رشد تعریف میکنند. راهنما کسی است که از مفهوم راهنمایی و رشد فرد آگاه است . او از مسئولیت استقبال میکند و به ارزش های فردی احترام میگذارد .در راهنمایی فنون و روشهایی برای کمک نمودن به فرد وجود دارد . این کمک ها موجب تجارب فرد شده و فرصت فکر کردن و معنا دادن به رشد او را توسعه و تعالی می بخشد.
اصل دوم: خود پنداری و اظهارات درونی و شخصی مراجع و امور و مسائل اجتماعی و خارجی دو موردی هستند که راهنمایی این دو زمینه را در نظر میگیرد. به عبارت دیگر دنیای هر فرد و ادراکات شخصی او از یک سو،و حوادث و مسائل خارجی از سوی دیگر در هم دخالت کرده و بر یکدیگر تاثیر میگذارد.
اصل سوم: برای مراجع باید ارزش و قدر قائل گردید. بدون توجه به عقیده ،موقعیت اجتماعی، جنس،نژاد، ملیت و وضع مالی او پس اصل شناسایی منزلت و قدر فرد و احترام به انتخاب او باید در راهنمایی منظور باشد. فرد در مسیر زندگی با موقعیت ها و موارد متعددی مواجه می شود که با توجه به مسئولیتی که نسبت به خود و جامعه دارد میتواند و قادر است آنچه را که در راه آن تلاش میکند به دست می آورد.
اصل چهارم:در راهنمایی فرد را کمک میکنند تا به انتخاب عاقلانه اقدام نماید.طرح ریزی نماید و تفسیر کند و سازگاری های لازم را با محیط به دست آورد. سدها و موانعی که در مسیر نقشه ها و تدابیر او وجود دارد شناخته و از سر راه برداشته می شود.در راهنمایی کمک ، میکند تا در جریان زندگی و در موقعیت های متناسب فراگیر آزادانه دست به انتخاب زده و عمل کند و مسئول کار و عمل خود باشد.
اصل پنجم:راهنمایی نباید تحمیل گردد و به اجبار انجام گیرد یعنی: راهنمایی گرایشی به جانب همکاری دارد و اجبار و اکراه در آ ن وجود ندارد دانش آموزان را نباید به خدمات راهنمایی مجبور ساخت اگر بدین گونه رفتار شود و آنان به صورت غیر داوطلب به مسئولان راهنمایی ارجاع گردند. مقاومت و رنجشی در آن ها دیده می شود که این عمل اثرات نا مطلوبی خواهد داشت .راهنمایی به انگیزه درونی و اشتیاق به تغییر استوار است نه انگیزه خارجی . هر دانش آموز حق دارد که برای حل مشکل خود کمک طلب کند.
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 11:55:00 ق.ظ ]
|