مقاله های علمی- دانشگاهی | گفتار پنجم: عملیات نظامی برای حفظ صلح و امنیت بین المللی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
در جامعه بینالمللی، هژمونی (قدرت برتر) تثبیت شده از راه های گوناگون به تحقق صلح و امنیت بینالمللی هم متعرض می شود و هم کمک میکند. در نگاه خوشبینانه، اول اینکه یک هژمون، دیگران را از احیای مجدد رقابت نظامی بازداشته و امنیت کلی را با توسل به قدرت غالب خود تأمین میکند. دوم اینکه یک هژمون میتواند با تنبیه و مجازات خاطیان، هنجارهای بینالمللی را بیش از پیش مورد تقویت قرار دهد. سوم اینکه قدرت اقتصادی هژمون به عنوان فضا و بستر سیستم و وامدهی جهانی و نظام تجارت آزاد به کار آمده و برای کشورها در همکاری و صرف نظر کردن از جنگ برای منابع و بازارها، انگیزه های اقتصادی ایجاد میکند. این همان نقشی است که انگلستان به عنوان یک هژمون در قرن نوزدهم ایفا می کرد و پس از جنگ جهانی دوم تاکنون عمدتاًً در ید ایالت متحده قرار گرفته است.(ساعد وکیل،۱۳۹۱،۱۴۲)
گفتار پنجم: عملیات نظامی برای حفظ صلح و امنیت بینالمللی
منشور ملل متحد بر اثر شکستهای پی در پی جامعه ملل که عمدتاًً ناشی از عدم پیشبینی ضمانت اجرا، یعنی مجازات کشورهایی که به جنگ تجاوزکارانه مبادرت می ورزیدند بود، ضمانت اجراهای واقعی را از پیش مقرر ساخت و به این نحو توانست تا حدودی نقائص میثاق جامعه ملل را رفع کند. ضمانت اجراهای مؤثر که در اختیار ارکان سازمان ملل متحد، مخصوصاً شورای امنیت، قرار دارد سه نوع است: ضمانت اجرای دیپلماتیک، ضمانت اجرای اقتصادی و بالاخره ضمانت اجرای نظامی. در صورتی که ضمانت اجراهای دیپلماتیک و اقتصادی بر اساس ماده ۴۱ منشور مؤثر واقع نشود، ضمانت اجرای نظامی پیش میآید.(ضیائی بیگدلی،۱۳۸۰،۳۹) به نظر میرسد کسانی که منشور سازمان ملل را به نگارش درآورده اند در ضمن ظاهر صلح جویانه عبارات منشور، به سیاق عبارات منشور مبنی بر تجاوزات در آینده، یا ناآگاهانه توجهی نکرده اند یا آگاهانه و با علم به وقوع تجاوزات در آینده، عبارات و اقدامات مجازات کننده را در منشور گنجانده اند. که برای تجاوزات، مجازات انتخاب کردهاند. ورای این اقدامات به هر ترتیب و کیفیت و به هر طریق، می بینیم میل به تعرض وجود دارد چرا که به نظر، می شد جهت تمام تلاشها برای تصویب قوانین مجازات کننده متجاوزان را با تلاش برای انجام اقدامات جلوگیری کننده از جنگ و ایجاد ترفندهای صلح جویانه برای سمت دهی به افکار و خواسته ها در جهت پرورش فرهنگ صلح و دور شدن از مسلح کردن کشورها، عوض نمود.
فصل سوم
اقدامات عملی در زمان صلح (صلح مسلح)
پدیده ی غالب و پرشتاب جهانی شدن، روندی است کیفی که فراسوی مرزها و محدودیتهای ناشی از آن عمل میکند و آثار خود را به منصه ی ظهور می رساند. هنجارهای مقبول وجدانهای بشری و معطوف به نیازهای مشترک که مستلزم حیات معقول و شرافتمندانه بشری است، بشریتی که حرمتی ذاتی دارد و مافوق فرهنگ، قوم، نژاد، مذهب و… اقتضائات خاص خود را طلب میکند. به عبارتی در این راستا ارتباطات نشأت گرفته خاص و دولت محورانه متجلی در قواعد بازی واقع گرایانه سیاسی که نظم بینالمللی با صبغه ی خودمداری و رفتار امپراتور مآبانه در چارچوب مرزهای جغرافیایی- سیاسی به مثابه نماد «هویت ملی» را توصیه و توجیه می نمود، جای خود را به ارتباطات جدید مادی- معنوی ویژه ای میان شهروندان جوامع مختلف با صبغه ی اخلاقی فضیلت مندانه معطوف به وجدانیات در چهارچوب مرز وسیع «جامعه ی بشری» میدهد. (طرازکوهی،۱۳۹۲،۷)
نوعی جهان شهر اخلاقی مبتنی بر فهمی از انسان و برداشتی از طریق مجموعه ای از علائق مشترک تعیین و تبیین میگردد، که در بیان کانت همه انسانها اعضای یک جامعه ی مدنی تحت قواعد مشتر ک اند که در آن اهداف، غایات و مقاصد مشترکشان باید رعایت شود و محدودیتهای روانی- اخلاقی بر اعمال نا صحیح قدرت، برقرار و تحمیل گردد.
بخش اول: اقدامات بینالمللی
مساعی بشریت در مسیر دستیابی به ترتیبی کارآمد، جهت به نظم کشاندن حیات جمعی، عمری به قدمت ظهور اولین صورتبندی اجتماعات انسانی دارد که پس از آن در طول تاریخ، اندیشمندان را بر آن داشته تا برای نیل به آرمان صلح، درصدد یافتن راهکارها و رویکردهای جدیدی باشند. در عهد قدیم، جنگ، یگانه وسیله ی ارتباط میان ملتها و فرصتی برای خروج از انزوا و غلبه بر یکدیگر بود. شاید بتوان استنباط کرد و بهتدریج به یاری قواعد بشر دوستانه، روابط جنگی جوامع سازمان یافته، نهادینه شد.(ساعدوکیل،۱۳۹۱،۳۱۳) برگه ی سیاه تاریخ فجایع انسانی، بخصوص جنگ جهانی دوم، تولد سازمان ملل متحد، تصویب اسناد مهم بینالمللی حقوق بشری، آب شدن یخهای جنگ سرد و بر پایی کنفرانس جهانی حقوق بشر وین، نقاط عطف تاریخی در تقویت ایده ی ارتباط حقوق بشر با صلح و امنیت بینالمللی هستند. بدیهی است که یافته های بشر در مقوله های حقوق بشر و اهمیت دادن به انسان و حیات وی میتواند تأثیری ژرف بر رعایت اصل صلح و آرامش در جامعه جهانی داشته باشد و از این رهگذر است که حقوق بشر و رعایت آن پیوندی با صلح و امنیت بینالمللی پیدا میکند و شاید هم به عنوان زیر بنای ساختار صلح و امنیت جهانی رعایت دقیق حقوق بشر در تمامی ابعاد و بدون رویکردی تبعیض آمیز میتواند عنصر اصلی آن تلقی گردد.
گفتار اول: بحرانهای جهان امروز
جهانی بودن مسائل اصولاً بدان معنا است که هر مسأله نه تنها از جهت اقتصادی، که از جهات دیگر نیز با سایر مسائل مرتبط است. حتی هر واقعه ای که در جهان رخ میدهد، مثل سونامی آسیایی، توفان نیوارلئان آمریکایی، از خود آثار و نتایجی به جا میگذارد و قبل از هر چیز بر امنیت گیتی سایه می افکند. همان گونه که خود نیز شاهد بوده ایم، «حادثه ی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱» یا «جنگ عراق» بر همه ی جزئیات زندگی جهانیان تأثیر ژرف داشته است. «بحران» وضعیتی نیست که بتواند باقی بماند. باید آن را اداره یا حل کرد. در چنین مفهومی «بحران» پیامدی مثبت دارد، و آن متوجه ساختن افکار عمومی به وضعیتی است که باید برای آن چاره اندیشی شود.(فلسفی،۱۳۹۰،۹۵)
گذشته را به کنار گذاشتن و «صلح» را بر پا داشتن، برنامه ی جدید جهان بود. اما مشکلی که در این میان خودنمایی می کرد آن بود که هیچ برنامه ی ساخته و پرداخته شده ای، مثل برنامه هایی که بعد از جنگ جهانی دوم برای برپایی سازمان ملل متحد یا نهادهای اروپایی پیشبینی شده بود، وجود نداشت.
به هر حال، نتیجه ی این خوشبینی آن بود که جهان، بی آنکه ابزارهای موروثی و کهنه ی دوره های بعد از ۱۹۴۵ را به کنار گذارد، برای ساختن محیطی سرشار از «صلح» و «همنوایی» بسیج شده؛ غافل از اینکه از نظر عقلی و سیاسی هنوز میراث خوار جنگ جهانی دوم است، و از خود سرمایه ای عرضه نکرده است.
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 11:32:00 ق.ظ ]
|