نگارش پایان نامه درباره مطالعه مربوط بودن ارزش هزینه مالیات ... |
تحولات سریع در نظامهای اقتصادی باعث می شود ویژگیهای مادی فرهنگ مالیاتی شامل بهروز شدن قوانین مالیاتی و مدرنیزاسیون روشهای عملیاتی به دلیل رشد تکنولوژی و تعاملات تکنولوژیکی رشد کند. ولی بخش معنوی فرهنگ مالیاتی به آن دلیل که به موارد کیفی و تحولات جامعه شناختی باز میگردد، به کندی رشد می کند و در برخی اوقات رشد آن منفی است. در این حالت، با پدیده پس افتادگی در فرهنگ مالیاتی روبرو میشویم.
از جمله مواردی که در وضعیت پس افتادگی فرهنگی رخ میدهد، احساس تبعیض بین مالیات دهندگان است. این عامل را میتوان در توزیع ناعادلانه درآمد، تلاش برای استفاده بیشتر از ترفندهای قانونی و غیرقانونی مالیاتی و بی تفاوتی نخبگان جامعه نسبت به مسئله استراتژیک مالیات جستجو کرد. از عوامل مهم در ایجاد پس افتادگی فرهنگی، همانا بعد زمان است. به طور مثال، احساس تبعیض نسبت به اجرای قانون در یک فرایند زمانی به باور گروه های اجتماعی تبدیل می شود(محبوبی و شهبازی، ۱۳۹۰).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۲-۷- نظام مالیاتی ایران و عوامل پس افتادگی فرهنگی
عملکرد نظام مالیاتی ایران در بعد فرهنگی، بیش از هر عامل بهمیزان قدرت آن در نظام اقتصاد کشور برمیگردد. مالیات از جمله حلقههای زنجیر اقتصادی است که فاقد اثرگذاری قابل ملاحظه است. به طور مثال، قدرت مانور نظام بانکی به دلیل نقش مسلط آن در تخصیص منابع، انواع یارانهها بهواسطه تأثیر زیاد آن در تعیین خط مشی اقتصاد سیاسی دولت و درآمدهای نفتی بهعلت جایگاه حداکثری در درآمدهای دولت به مراتب از نظام مالیاتی بالاتر است.
با این حال مهمترین دلیل در بروز این وضع، چسبندگی اقتصاد ایران به درآمدهای حاصل از نفت است که هم به دلیل خاصیت جانشینی با درآمدهای مالیاتی آن در موضع ضعف قرار داده است و هم منجر به تولید رانت در اقتصاد شده است. همچنین اقتصاد دولت محور در ایران، اخذ مالیات را از نظر اقتصادی بیتأثیر می کند و جز تأثیر حسابداری فاقد آثار سیاستگذاری می شود. این وضع در بلندمدت به لایه های اجتماعی هم نفوذ می کند و آنان نیز به عنوان کارگزاران اقتصادی میآموزند که مالیات ندهند یا سعی کنند از معافیتهای مالیاتی بیشترین بهره را ببرند و سهم بیشتری از درآمدهای نفتی را از آن خود کنند. ادامه این وضع، بیش از هر چیز به فرهنگ مالیاتی آسیب میزند و پس افتادگی فرهنگی را سرعت میبخشد.
دلیل دیگر در پس افتادگی فرهنگ مالیاتی، نداشتن استراتژی مدون رفاهی است، اگرچه دولت در ایران به استناد اصل ۲۹ قانون اساسی یک دولت رفاهی شناخته شده و موظف است با برقراری نظام فراگیر رفاه اجتماعی فرصتهای برابر در اختیار شهروندان قرار دهد. علاوه بر آن، در قانون اساسی از آموزش رایگان یاد شده که خود بهمانند حق مردم و تکلیف دولتها است. با این حال، نوعی ناهماهنگی در سیاستهای اجتماعی ایران دیده می شود. پرداخت مستقیم به مردم در بخش درمان بیش از عرف جهانی است. نابسامانی زیادی بین انواع خدمات بیمهای دیده می شود و انتظار شهروندان را به ویژه در حوزه بهداشت و درمان رفع نمیکند.
در برنامه های خصوصیسازی، طرح خودگردانی بیمارستانها و خصوصیسازی در آموزش رخ داد غافل از اینکه این موارد جزئی از کالاهای عمومی هستند که در ابتدا دولت باید آنها را تأمین کند و انتظار مردم از آن اصل در قانون اساسی پوشش داده شود. باید قبول کنیم وقتی در تأمین هزینه های معمول زندگی مردم حضور مالیات کم رنگ می شود، فرهنگ مالیاتی رشد نمیکند.
مالیات نسبت به دیگر ارزشهای اجتماعی، جایگاه کمتری در فضای رسانهای و تبلیغات کشور دارد. بهجز سازمان امور مالیاتی بهعنوان متولی رسمی امور مالیاتی کشور، کمتر نهاد یا سازمان مردم نهادی است که خود را موظف به تشویق امر مالیات در کشور کند. به طور مثال در تیرماه که موعد خوداظهاری مالیاتی در ایران است، بهجز سازمان متولی هیچ رسانهای به طور مستقل نسبت به این موضوع توجهی نمیکند. این جریان حاکی از بی تفاوتی آشکار گروه های اجتماعی نسبت به مهمترین رکن زندگی در جوامع مدرن است. در کنار آن، میتوان به بیاهمیت دانستن مالیات در برنامه احزاب نیز اشاره کرد. تا کنون هیچ حزبی در ایران مانیفست خود را نسبت به مالیات مشخص نکرده و اصولاً با شعار و برنامه مالیاتی وارد گود انتخاباتی نشده است، ترس از نگاه منفی مردم با مقوله مالیات در پای صندوقهای رأی و نامشخص بودن جایگاه مالیات در اقتصاد سیاسی کشور، از دلایل این موضوع است(رضایی، ۱۳۸۶).
بخشهایی از جامعه نیز خمس و زکات را جایگزین مالیاتهای قانونی میدانند. در حالی که نظام مالیاتی جمهوری اسلامی در مورد مالیات، قانون مصوب مجلس دارد و هرگونه پرداختهای شرعی هم به شرط ارائه مدارک مثبته مورد پذیرش دستگاه مالیاتی قرار میگیرد. از این رو این امر نیز باعث پس افتادگی فرهنگ مالیاتی می شود که باید برای آن راهکار اساسی یافت(ثاقب فر، ۱۳۸۶).
موارد بالا، بیشتر جنبه برونی یا کلان پس افتادگی فرهنگی در نظام مالیاتی را منعکس میکردند. علاوه بر آن، برخی ویژگیها در نظام مالیاتی وجود دارد که در این روند تأثیرگذار است.
به طور مثال، قانون مالیاتها در ایران فاقد نظام مالیات بر جمع درآمد است. مالیات بر جمع درآمد مرحله ای از فرایند مالیاتی است که عملکرد مالی افراد بدون توجه به جایگاه شغلی و قدرت آنها مورد حسابرسی دستگاه مالیاتی قرار میگیرد. در این مکانیسم، مالیات به طور همه جانبه وارد زندگی همه ایرانیان می شود و این کار می تواند مبنایی برای توزیع درآمد و توزیع یارانههای دولتی هم واقع شود. مهمترین اثر آن، برقراری حس انصاف و مساوات بین مالیات پردازان است که از نظر فرهنگ مالیاتی بسیار ضروری میباشد(طاهرپور کلانتری و علیاری شورهدهی، ۱۳۸۶).
۲-۲-۸- علل فرار مالیاتی در ایران
برخی معتقدند که چون در گذشته عمده حکومت ظلم و جور بوده و پرداخت مالیات کمک به تحکیم آن حکومتها تلقی میشده انگیزۀ فرار از مالیات به صورت یک امر تاریخی درآمد و به شکل نوعی خصلت و طبیعت ثانوی یا عادت درآمده است.
بعضی بر این باورند که علت فرار از پرداخت مالیات را باید در عدم شناخت اهمیت و ضرورت مالیات و نقش آن در اقتصاد جستجو کرد. پس اگر شناخت کافی و وافی از مالیات داشته باشند، رفتاری بهتر و معقولتر نسبت به آن خواهند داشت(جامساز، ۱۳۸۳).
عدهای میگویند چون هنوز مکانیسمهای بایسته و درستی در اقتصاد کشور تعبیه نشده و امکان ردیابی و شناسایی و ثبت درآمدها در مقاطع ایجاد آنها وجود ندارد، بنابراین کتمان درآمد واقعی و به تبع آن فرار از پرداخت مالیات برای صاحبان درآمدهای سرشار بهراحتی میسر است.
تقابل و عدم تفاهم و اعتماد فی مابین مأموران تشخیص و مؤدیان مالیاتی را نیز میتوان یکی از علل اصلی فرار از مالیات دانست؛ مؤدیان مالیاتی بر این باورند که حتی اگر درآمدهای واقعی خود را در دفاتر قانونی ثبت و اسناد و مدارک مربوط به آن را مطابق با واقع تنظیم و تحریر نمایند و درآمد مشمول مالیات واقعی را در اظهارنامه مالیاتی ابراز دارند، باز هم مورد قبول مأموران تشخیص مالیات قرار نخواهد گرفت و آنان اصل را بر عدم صحت این اظهارات خواهند گذاشت. بنابراین سعی می کنند که دفاتر قانونی و اظهارنامه متکی به آن را طوری تنظیم کنند که مأموران تشخیص قادر به دستیابی به واقعیت امر نباشند و مالیات واقعی آنان را تشخیص ندهند. از طرف دیگر، مأموران تشخیص نیز عقیده دارند که مؤدیان مالیاتی اعتقادی به پرداخت مالیات ندارند و سعی در
کتمان درآمد واقعی خود دارند و برای این کار دست به هر حیلهای میزنند و حتی گاهی، برخی از آنان دفاتر مخصوصی برای ارائه به وزارت امور اقتصادی و دارایی تنظیم می کنند(ثاقب فر، ۱۳۸۶).
بهاین ترتیب، درآمد مشمول مالیات در هالهای از ابهام و تیرگی فرو میرود و تشخیص صحیح آن به سختی امکان پذیر میگردد. بههمین دلیل، بسیار اتفاق میافتد که مالیاتهای تشخیص شده توسط حوزه های مالیاتی بیش از میزان واقعی شود و فرایند به قطعیت رسیدن آن مدتها طول بکشد و چهبسا زیادی مالیات قطعی شده، کسب و کار افراد زیادی را با مشکل روبرو کرده و موجبات پریشانی آنان را فراهم کند و در بلندمدت ریشههای تولید و فعالیتهای اقتصادی را خشک کند و زیان جبرانناپذیری به رشد و توسعۀ اقتصادی وارد آورد.
وقتی این بینش مدتها در میان طرفین ادامه یابد، فرهنگ فرار از مالیات بجای فرهنگ پرداخت داوطلبانه مالیات، ریشه میگیرد و مدتهای زیادی وقت نیاز داریم تا بتوانیم دوباره آن فرهنگ را در جامعه ترویج دهیم.
۲-۲-۹- راهکارهای اصلاح فرهنگ مالیاتی
تأکید عالمان دینی بر شرعی بودن پرداخت مالیات
یکی از عوامل اصلی فقدان فرهنگ مالیاتی در کشور، عدم اعتقاد شرعی بودن مالیات میباشد.
از آنجا که در کشور جمهوری اسلامی ایران، مردم اعتقادی محکم به روحانیت دارند، مناسب است از این فرصت استفاده شود و از وجود روحانیون برای توجیه مردم نسبت به مالیات استفاده گردد. در این خصوص توجیه روحانیون و طلاب در خصوص آثار اقتصادی مالیات نیز لازم است.
توجیه آنان می تواند از طریق برپایی سمینارها در حوزه علمیه باشد(به ویژه قبل از ایام تبلیغ) و یا نوشتن مقالات مستدل و ارائه به آنان باشد (شبیه کاری که بهداشت و درمان انجام داده و کتابی با عنوان «بهداشت» در اختیار مبلغین قرار داده است).
عادلانه بودن سیستم مالیاتی و هزینه کرد آن
برای ایجاد یک فرهنگ مناسب مالیاتی یکی از مهمترین اصلاح در سیستم مالیاتی، رفع بی عدالتی و تبعیض میباشد. عدالت در کارکرد سازمان مالیات بهاین معناست که این سازمان توانایی پرداخت مالیات را در نظر گرفته و عدالت را در تشخیص و وصول مالیات، جزئی از بنیانهای انکار ناپذیر جامعه مالیاتی بداند.
چون مؤدیان اعتقاد دارند که میزان توان پرداخت نسبت به درخواست سازمان پایین است؛ بنابراین سازمان در صورت تأیید باور مؤدیان می تواند میزان مالیات را متناسب با توان پرداخت مؤدیان تعیین کند و درصورتی که اعتقاد دارد این باور مؤدیان اشتباه است، باید با بهره گرفتن از راهکارهایی برای آنها به طور شفاف و منطقی، آشکار کند که مالیات تعیین شده منطقی و متناسب با توان پرداختی آنهاست.
همچنین در نظام اقتصادی اسلام، توجه خاصی به هزینه کردن یا مصارف مالیات مبذول شده است. همچنین نوع هزینه یا مصارف درآمدهای مالیاتی می تواند در ایجاد فرهنگ مالیاتی و مشارکت مالیاتی مؤثر باشد.
از نظر هزینه کردن یا مصارف نیز نظام فعلی مالیاتی کشور دچار دو مشکل اساسی است. اول این که عدالت توزیعی در آن اعمال نشده است؛ یعنی آنها که کمتر مالیات میپردازند، بیشتر از منافع و خدمات حاصل از مخارج آن استفاده می کنند. دوم اینکه نوع مصارف منابع جمعآوری شده برای مالیاتدهندگان روشن نیست. عبارات کلی مانند «مخارج لازم جهت ادارۀ کشور» برای مالیاتدهندگان کفایت نمیکند، مسائل و مشکلاتی از این نوع، سطح اعتماد افراد به نظام مالیاتی را میکاهد(جامساز، ۱۳۸۳).
گسترش تبلیغات سراسری در این خصوص به ویژه از طرف رسانه ملی و آموزش و پرورش
برای فرهنگسازی و نهادینه کردن ارزشها و باورهای مناسب و مطلوب مالیاتی، باید از آموزش و پرورش نیز کمک گرفت و موضوع مالیات را در متون درسی مقطع ابتدایی(فارسی، ریاضی، اجتماعی)؛ راهنمایی؛ متوسطه و نیز در دوره های دانشگاهی وارد کرد.
گسترش سازمانهای مردم نهاد در زمینه کنترل و رصد کردن درآمدهای مالیاتی
ایجاد سازمانی مردم نهاد برای کنترل درآمدهای مالیاتی و رصد نمودن آن در زمینه نحوه دریافت و خرج کرد آن به صورت عادلانه، می تواند در جهت جلب اعتماد مؤدیان مالیاتی مؤثر باشد.
همچنین از آنجا که مؤدیان نسبت به نحوه خرج کرد مالیات حساسیت خاص دارند و با دقت آن را پیگیری مینمایند و همواره این پرسش مطرح است که این پرداختها در کجا هزینه می شود، این سازمان می تواند با اقدامات دقیق و مؤثر نسبت به نحوۀ خرج کرد مالیات، اطلاعرسانی کرده و آن را به اطلاع همگان برساند(محبوبی و شهبازی، ۱۳۹۰).
۲-۲-۱۰- الزام دولت به حرکت در مسیر کاهش از سهم درآمدهای نفتی در بودجه
بررسی سابقه تاریخی درآمدهای دولت در ایران حاکی از آن است که اولاً دولت به درآمدهای مالیاتی، به صورت منبعی برای تأمین بخشی از هزینه های خود مینگریسته؛ بدین جهت از آن کمتر به صورت یک ابزار مهم سیاستگذاری در جهت عدالت اجتماعی، رشد اقتصادی، ایجاد اشتغال و … استفاده کرده است. ثانیاً با افزایش درآمدهای نفتی که درآمدهای سرشار بدون دردسری را از فروش ثروت ملی در اختیار دولت قرار میدهد، اهمیت مالیات و نظام مالیاتی در تأمین درآمدهای دولت کاهش و در درجه دوم قرار گرفته است.
بنابراین حرکت به سمت کاهش سهم درآمد نفتی در بودجه کشور، می تواند در سرمایه گذاری دولت روی مالیات و قرار گرفتن آن در سیاستگذاری ها کمک کند.
پیگیری بیشتر بر ادامه اجرای طرحهای مالیاتی چون برقراری مالیات بر ارزش افزوده و دولت الکترونیک در زمینه مالیاتها
مالیات بر ارزش افزوده روش و تفکری است که چندین دهه از تجربه مثبت آن در سایر کشورها گذشته و مورد تأکید اکثر صاحبنظران و کارشناسان اقتصادی و مالیاتی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول میباشد. این مالیات در بسیاری از کشورها ضمن تأمین بیشتر عدالت اجتماعی نسبت به سایر مالیاتها، و بدون از بین بردن انگیزه سرمایه گذاری و تولید، بهعنوان منبع درآمد جدیدی در جهت افزایش درآمدهای دولت بهکار برده شده است(جعفری صمیمی و صالح نژاد، ۱۳۷۸).
همچنین با توجه به این که در این مالیات، مؤدیان برای استفاده از اعتبار مالیاتی ملزم به ارائه فاکتور خواهند بود، زمینه برای شناسایی خودبهخود میزان معاملات مؤدیان فراهم می شود. در نتیجه، یک سیستم اطلاعاتی کامل از معاملات و مبادلات تجاری ایجاد می شود که علاوه بر شفافسازی مبادلات و فعالیتهای اقتصادی موجب سهولت اعمال مالیاتهای دیگر از قبیل مالیات بر درآمد و مالیات بر مشاغل میگردد.
این نوع مالیات، بیش از این مزایا، به بهبود روابط اجتماعی(به صورت عام) و اجتماعی اقتصاد(به صورت خاص) کمک می کند. سالها بود که عدم بهره گیری از دفاتر قانونی و فرهنگ استفاده نکردن از فاکتور در مبادلات اقتصادی، نوعی از اقتصادی غیر علمی را در ایران رواج داده بود که از بنگاههای کوچک اقتصادی و کسبه خردهپا تا شرکتهای صنعتی، خدماتی و بازرگانی بزرگ را به آن عادت داده و همه قبول کرده بودند تا در فضایی غیر شفاف و سایه، به فعالیت اقتصادی بپردازند که به تبع آن موجب بروز پدیده پولشویی و اقتصاد قاچاق گردید. در سیستم مالیات بر ارزش افزوده اصولاً خبری از تشخیص علیالرأس نیست و مؤدیان مالیاتی باید دارای اسناد رسمی و صورتحساب باشند که خودکنترلی برای سالمسازی فضای اقتصادی کشور است.
بکارگیری نظام مناسب جریمه و پاداش برای مؤدیان
مؤدیان مالیاتی، عموماً به دو دسته تقسیم میشوند: مؤدیان قانونمدار و مؤدیان خلافکار. مؤدیان قانونمدار آنهایی هستند که مطابق قانون و بهنسبت سهم خود، مالیات را پرداخت می کنند و عموماً مشکلی را برای سازمان امور مالیاتی ایجاد نمیکنند. این نوع مؤدیان اغلب تمکین می کنند و از ایجاد هزینه و مشکل برای سازمان پرهیز می کنند، بههمین علت سازمان مالیاتی نیز از این نوع مؤدیان اظهار رضایت کرده و غالباً سعی می شود این نوع مؤدیان باقی بمانند و یا بر تعداد آنها افزوده شود. اما در مورد دیگر مؤدیان خلافکار بحث و سخن بسیار است و سازمان امور مالیاتی سعی می کند با انواع سیاستها، آنها را وادار به پرداخت مالیات کند. مؤدیانی خلافکار محسوب می شوند که مالیاتهای معوق را به دستگاه مالیاتی تحمیل می کنند که همین موضوع یکی از گلوگاههای نظام مالیاتی ایران است. به نظر میرسد در اینگونه مواقع، سنجش میزان مالیاتهای معوق و برنامه ریزی در جهت وصول آنها، بهترین گزینه موجود باشد.
مالیاتهای معوق به مالیاتهایی اطلاق می شود که از نظر تشخیص مالیات، به مرحله فعلیت رسیده اند اما به هر دلیل به حیطه وصول در نیامده و امکان وصول آنها وجود دارد. بدیهی است اگر ثابت شود که حجم ذخایر مالیاتی معوق قابل وصول، به حدی معنادار است که قادر به تأمین اهداف درآمد مورد نظر خواهد بود، در آن صورت برنامه ریزی عملیاتی برای وصول این مالیاتها منطقی و موجه است. اگر دستگاه مالیاتی ناگزیر از اعمال فشار مالیاتی بیشتری باشد چه بهتر که این فشار بر مؤدیان خلافکاری وارد شود که بعضاً سالها از زیر مسئولیت پرداخت دیون مالیاتی خود شانه خالی کرده اند و اعمال خلاف قانون آنها گاهی مصداق تقلب مالیاتی بوده است.
بدیهی است که مطالبه دیون معوق دولت از عدهای متقلب، تنشهای احتمالی ناشی از فشارهای مالیاتی را نیز به حداقل خواهد رساند و این با اهداف مورد نظر در خروجی سازمان از جمله رضایتمندی مؤدیان خوش حساب و ارتقای سطح عدالت مالیاتی نیز سازگار خواهد بود. یکی از راههای کاهش خطای مؤدیان در اظهار و پرداخت مالیات بهکارگیری مناسب نظام جریمه و پاداش است. نظام جریمه باید بهنحوی اجرا شود که به طور متوسط رفتار مؤدی مالیاتی را عوض کند.
با این حال با مؤدیانی که بینظم هستند و قانون را رعایت نمیکنند، باید به شدت برخورد کرد. همچنین باید توجه کرد که جرائم افراطی وضع نشود و مؤدیان ناامید نشوند. تجربه نشان داده است که تغییر ایجاد کردن در رفتار و نگرش مؤدیان مالیاتی یک هنر بزرگ است. عموماً اقدامات سریع و فشارهای سنگین، تنها مسکنی است که در کوتاه مدت مؤثر است و اثرات جاودان ندارد(محبوبی و شهبازی، ۱۳۹۰).
۲-۲-۱۱- لغو معافیتهای غیرضرور نهادی و الزام همه صاحبان درآمد به ارائه اطلاعات به دستگاه مالیاتی
یکی از آسیبهای نظام مالیاتی را میتوان معافیتهای مالیاتی گوناگون دانست. دولت به منظور ایجاد زمینه برای توسعه سرمایه گذاری در بخشهای مورد نظر، حمایت از صنایع داخلی و صنایع نوپا و نیز حمایت از اقشار آسیبپذیر، برخی معافیتها را در نظر میگیرد.
انتخاب هدف و موارد بخشودگی و معافیت مالیاتی، امر سادهای نیست و پیچیدگی خاصی دارد که حتی با تحقیقات گسترده نیز نمی توان از درستی تشخیص برای اعطای معافیت اطمینان یافت؛ زیرا قانونی که برای معافیتها در زمانی خاص برای کشور برگزیده می شود، لزوماً برای دیگر کشورها یا دیگر زمانها اعتبار ندارد. با اعطای معافیتهای مالیاتی، گروهی از پرداخت مالیات، معاف میشوند و این امر به کاهش درآمدهای مالیاتی دولت میانجامد.
بنابراین، اگر اعطای معافیتها با دقت لازم صورت نگیرد، دولت برای کسب درآمد مالیاتی مورد نظر، فشار مالیاتی سنگینی را بر گروه های دیگر جامعه وارد می کند. درواقع، برای جبران کاهش درآمد مالیاتی، نرخهای مالیاتی بیشتری بر گروههایی که از معافیتهای سالیانه بهرهمند نیستند، تحمیل خواهد شد.
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1400-09-29] [ 04:14:00 ق.ظ ]
|