2-1-3- سایتوکاین
واژه­ی سایتوکاین از کلمات یونانی سیتو به معنی سلول و کاین به معنی حرکت گرفته شده است. سایتوکاین­ها پپتید­ها یا پروتئین­هایی هستند که به عنوان مولکول­هایی معرفی شده ­اند که توسط سلول­های دستگاه ایمنی تولید و رها می­شوند. به بیان دقیق تر، سایتوکاین­ها مولکول­های ترشحی هستند که می­توانند اثرات ویژه­ای را بر سلولی که از آن ترشح می شوند ( اثرات اتوکرینی) و بر سلول­های دیگر (اثرات پاراکراینی) اعمال کنند (مک درموت، 2001).
تفاوت مهم بین این دو تعریف در این است که اگر چه سایتوکاین­ها در ابتدا به عنوان مولکول­هایی شناخته شده ­اند که توسط دستگاه ایمنی رها می­شوند، اما در حال حاضر محل تولید و گستره تاثیرات آن فراتر از دستگاه ایمنی است. با وجود این که پژوهش­های جدید نشان می­ دهند که سایتوکاین­ها از سلول­های مختلف نیز ترشح می­شوند و بر آنان تاثیر می­گذارند. با این حال به عنوان مولکول­های تنظیمی دستگاه ایمنی در نظر گرفته می­شوند (مک درموت، 2001).
تا کنون حدود 100 نوع سایتوکاین شناسایی شده است و انواع جدیدتری از آنها نیز در راه کشف هستند. در حالت عادی این مولکول­ها در غلظت­های بسیار پایین در بدن وجود دارند اما به محض روبرو شدن با بیماری و آسیب به سرعت، کلید آنها روشن می­ شود. بسیاری از این مولکول­ها در همان محل آسیب تولید می­شوند و بر سلول­های مجاور اثر می­گذارند. اما تعداد دیگر وارد جریان خون شده و از این راه پیام­هایی به اندام­های دوردست مغز منتقل می­ شود.
آنچه تولید سایتوکاین­ها را سبب می شود محصولات باکتریایی، ویروس و آسیب­هایی مانند سموم هستند که بقایای سلولی را تهدید می­ کنند. کنترل کننده مهم دیگر در این بین، مغز می­باشد که از طریق پیام­های عصبی که به بافت­ها ارسال می­ کند و یا هورمون­ها، کلید سایتوکاین­ها را خاموش و روشن می­نماید (عباس و همکاران، 2007).
سایتوکاین­ها جزء آن دسته از مولکول­هایی هستند که نقش­های متعددی را ایفا می­ کنند و بخصوص بسیاری از آنها اجزای سیستم ایمنی مانند التهاب، تغییرات موضعی، جریان خون و راه اندازی موج دوم واکنش­های التهابی را فعال می­ کنند.
مشخص شده است که سایتوکاین­ها تقریباً روی همه ساختارهای فیزیولوژی اثر می­گذارند و حتی با اثر بر کبد موجب ساخته شدن پروتئین­های فاز حاد می­شوند. با وجود تشابهات زیاد عملکردی، این مولکول­ها تفاوت­های چشمگیری با یکدیگر دارند و برخی اثرات ضد التهابی دارند. گروهی به طور موضعی بر روی سلول­های مجاور خود اثر می­گذارند و دسته­ای دیگر همچون هورمون­ها به گردش خون رها می­شوند (ورلنگیا و همکاران، 2003). سایتوکاین­ها به عنوان گروهی از عوامل محلول، پیام­­بر­های پلی پپتیدی هستند که موجب رشد، تمایز و گسترش عملکرد لکوسیت­ها از راه گیرنده­های ویژه­ی سطح سلول­های ترشحی (عمل اتوکرین) و یا از راه لکوسیت­های همسایه (عمل پاراکرین) می­شوند (مک درموت، 2001). فعالیت سایتوکاین­ها محدود به دستگاه ایمنی نیست؛ سایتوکاین­ها در دستگاه غدد درون ریز و دستگاه عصبی نیز نقش دارند (گیلسون، 2006).
همان طور که گفته شد سایتوکاین­ها به عنوان یک پیامبر شیمیایی عمل می­ کنند. با این حال، در مقایسه با هورمون­هایی که بافت­های اندوکراین ویژه، آنها را سنتز می­ کنند، سایتوکاین­ها از سلول­هایی همچون سلول­های ایمنی، سلول­های اندوتلیال و سلول­های ذخیره کننده چربی ترشح می­شوند. به علاوه سنتز آنها به کمک دسته بزرگی از محرک­ها شامل رادیکال­های آزاد، صدمات بافتی و عامل­های عفونی فعال می­ شود. سایتوکاین­ها بر اساس ساختار و عملشان به انواع وسیعی گروه بندی می­شوند که شامل: اینترلوکین­ها، اینترفرون­ها، عامل نکروز دهنده تومور، فاکتور­های رشد و شیموکاین­ها هستند (اسمیت و همکاران، 2000).
سایتوکاین­ها به وسیله سلول­های ایمنی و سلول­های غیر ایمنی ترشح می­شوند که رابطه بین سلول­ها، ارگان­ها و سیستم­های مختلف بدن را تعدیل می­ کنند. سایتوکاین­ها در نگهداری و حفظ وضعیت هموستاز فیزیولوژیکی مهم بوده و تولید بالای سایتوکاین­های التهابی با بیماری­های قلب و عروق و همچنین دیابت نوع 2 مرتبط می­باشد (پیترسون و پیدرسون، 2005).
در حالی که بیشتر سلول­های بدن قادر به ترشح یک یا تعداد بیشتری از سایتوکاین­ها می­باشند (مولدووینو و همکاران، 2001)، سایتوکاین­ها عمدتاً به وسیله سول­های سیستم ایمنی ترشح می­شوند و واسطه اعمال این سلول­ها هستند. این مواد در پاسخ به میکروب­ها و سایر آنتی ژن­ها تولید می­شوند و هر کدام اثرات متفاوتی بر سلول­های درگیر در ایمنی و التهاب دارند. سایتوکاین­ها در مرحله فعال شدن پاسخ­های ایمنی باعث تحریک رشد و تمایز لنفوسیت­ها می­شوند و در مرحله اجرایی ایمنی ذاتی و اکتسابی، سلول­های اجرایی مختلفی را فعال می­ کنند تا میکروب­ها و سایر آنتی­ژنها را از بین ببرند.
در مورد سایتوکاین­ها اینطور می­توان بیان کرد که این عوامل به چندین روش عمل می­ کنند (گیلسون، 2006):
الف) فعال کننده لکوسیت­ها می­باشند
ب) باعث خنثی سازی و یا کشتن عوامل بیگانه می­شوند
ج) تنظیم کننده دستگاه ایمنی می­باشند
از اینرو، سایتوکاین­ها قابلیت این را دارند که به صورت اتوکراین و پاراکراین بر روی سلول­ها و بافت­ها اثر بگذارند. علاوه بر این، یک سایتوکاین ممکن است روی سیستم­های مختلف بدن عمل کند و پاسخ­های متنوعی را از قبیل تحریک سایتوکاین­های دیگر یا اثرات مهاری روی پاسخ­های بافت­ها داشته باشد. سایتوکاین­ها دارای اجزای مختلفی می­باشند که اینترلوکین­ها و اینترفرون­ها از جمله آنها می­باشند (اسمیت، 2000).
2-1-4- اینترفرون(IFN)
اینترفرون­ها(IFN) ، مولکول­ها یا پروتئین­های هستند که می­توانند بدن میزبان را در مقابل عفونت ویروسی محافظت کنند. لذا در محدود ساختن عفونت در محدوده زمانی که سیستم ایمنی هومورال و سلولی در حال کسب آمادگی برای دفاع در مقابل ویروس­ها هستند، اهمیت حیاتی دارند. اینترفرون­ها نه تنها در تکثیر و ازدیاد ویروس­ها، مداخله و ایجاد مزاحمت می­ کنند، بلکه به عنوان مولکول­های رابط، نقش پیام رسانی بین سلول­ها را بر عهده دارند. بسیاری از سلول­های بدن قادر به ساخت آنها هستند. اینترفرون­های یاد شده از طریق ممانعت از ترجمه mRNAو نسخه برداری از DNAدر سلول­های آلوده به ویروس در روند تکثیر و ازدیاد ویروس­ها ایجاد مزاحمت کرده و سنتز پروتئین در سلول­های آلوده به ویروس را مهار می­ کنند. همچنین از همانند سازی ویروس­ها در سلول­های آلوده نشده جلوگیری کرده، تکثیر سلول را مهار نموده، فعالیت کشندگی سلول­های NK را افزایش داده و عرضه مولکول­های MHC[59] (مولکول­های مجموعه سازگاری بافت اصلی) توسط سلول­ها را تنظیم می­ کند (ا ویلان و همکاران، 2003). اینترفرون­ها به انواع آلفا، بتا و گاما تقسیم می­شوند. درحالی که اینترفرون آلفا و اینترفرون بتا به وسیله همه سلول­ها تولید می­شوند، اینترفرون گاما توسط سول­هایT کمکی، سلول­های T سایتوکسیک، سلول­های دندریتیک و سلول­های کشنده طبیعی در پاسخ ایمنی اختصاصی دخالت کرده و دارای خواص ضد توموری، ضد ویروسی و تنظیم کننده ایمنی می­باشد (اسشودر و همکاران، 2004).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

اینترفرون گاما سایتوکاین اصلی فعال­کننده ماکروفاژ بوده و در ایمنی ذاتی و اکتسابی با واسطه سلولی بر علیه میکروب­های داخل سلولی، نقش اساسی بر عهده دارد. اینترفرون گاما دارای اعمال متعددی می­باشد ازجمله اینکه ماکروفاژ­ها را برای کشتن میکروب­های بلعیده شده، فعال می­ کند (عباس و همکاران، 2007). نکته دیگر اینکه، اینترفرون گاما یا اینترفرون نوع 2، یک سایتوکاین مهم و شاخص برای ایمنی ذاتی و اکتسابی بر علیه عفونت باکتریایی درون سلولی، عفونت ویروسی و کنترل تومور می­باشد (عباس و همکاران، 2007).
اینترفرون­ها در ابتدا با توجه به سلول­های ترشح کننده آنها طبقه ­بندی می­شدند اما در حال حاضر با توجه به گیرنده­های اختصاصی و مراحل همسانی به نوع 1 و 2 طبقه بندی می­شوند. اینترفرون گاما، اینترفرون انحصاری اینترفرون نوع 2 می­باشد (اسشودر و همکاران، 2004). ساخت اینترفرون گاما به وسیله سایتوکاین­های ترشح شده IL-12 , IL-18) ( توسط سلول­های عرضه کننده آنتی ژن کنترل می­ شود (گلاب و همکاران،2000).
2-1-5- اینترلوکین-4
IL-4 یک سیتوکین پلیوتروپیک می­باشد که توسط سلول­های T فعال شده، ماست­سل­ها، و بازوفیل­ها ساخته می­ شود. در ابتدا اینترلوکین-4 به عنوان عامل متمایز کننده­ سلول B، همچنین عامل تحریک کننده­ سلول B شناخته شده بود (کیمورا[60] 2011).
اینترلوکین-4 توسط سلول­های T کمکی نوع دو ترشح شده باعث رشد سلول­های B فعال شده می­ شود. به این خاطر آن راسلول 1 عامل رشد B [61]نیز می­نامند. این ویژگی اینترلوکین-4 به طور سینرژیسمی با اینترلوکین-2 اعمال می­ شود. همچنین اینترلوکین-4 باعث افزایش عرضه آنتی ژن­های اصلی سیستم سازگاری بافتی2[62] و گیرنده Fc برای ایموگلوبین E [63] بر سطح لنفوسیت­های B فعال شده می­گردد. به علاوه این ماده یـکی از مهمترین عوامـل تعویض ایزوتیپی سلول­های B برای تولید ایموگلوبین E و ایموگلوبین G1[64] است. با توجه به این تأثیر، به نظر می­رسد میزان اینترلوکین-4 با اتوپی[65] در ارتباط باشد (وجگانی، 1391).
اینترلوکین-4 برای لنفوسیت­های T خاصیت میتوژنیک داشته و با اینترلوکین-3 در تحرک تکثیر ماست­سل­ها اثر سینرژیسمی دارد. علاوه بر این، اینترلوکین-4 به همراه عوامل محرک کلنی باعث تقویت رشد سلول­های پیش ساز هماتوپویتیک و تمایز بیشتر تیره­های سلولی میلوئید نیز می­گردد. این ماده به طور چشمگیری فعالیت کشندگی ماکروفاژها را تشدید نموده، عرضه آنتی ژن­های اصلی سیستم سازگاری بافتی2 توسط ماکروفاژها و لنفوسیت­های B را افزایش می­دهد. در موش، اینترلوکین-4 توسط سلول­های T کمکی نوع دو ترشح شده و به عنوان یک عامل رشد اتوکراین برای سلول­های T کمکی نوع دو تمایز یافته عمل می­ کند. به طور کلی به نظر می­رسد که اینترلوکین-4 و اینترفرون گاما دارای اثرات متضاد در تولید آنتی بادی هستند. به طوریکه اینترلوکین-4 تولید ایموگلوبین E و ایموگلوبین G-1 را تقویت می­ کند ولی اینترفرون گاما باعث تولید ایموگلوبینG-3 می­ شود. این در حالیست که اینترفرون گاما توسط سلول­های T کمکی نوع یک ترشح می­ شود (وجگانی، 1391).
2-1-6- الگوی سایتوکاینی
پاسخ­های ایمنی اکتسابی را می­توان به دو دسته تقسیم ­بندی کرد: پاسخ­های همورال که توسط موادی مثل آنتی­بادی­ها ایجاد می­ شود و پاسخ­های سلولی که باعث فعال شدن سایر سلول­های ایمنی یا کشتن مستقیم سلول­های بیگانه و آلوده می­گردند. اهمیت توسعه ایمونولوژی شناختن ایمنی اختصاصی در انسان­ها است که پاسخ­های ایمنی سلولی و هورمونی را ایجاد می­ کند. پاسخ­های ایمنی سلولی بر علیه پاتوژن­های داخل سلولی مانند ویروس افزایش می­یابد و توسط زیر مجموعه ­ای از لنفوسیت­های کمک کننده T که سلول­های Th1 نامیده می­شوند هماهنگ می­شوند. در پاسخ Th1، سلول کمک کننده T سایتوکاین­هایی مانند IL-2 و اینترفرون گاما را تولید می­ کند. این سایتوکاین­ها به طور انتخابی سلول­های T کشنده همچنین سلول­های کشنده طبیعی را فعال می­ کنند. پاسخ­های ایمنی هورمونی بر علیه پاتوژن­های خارج سلولی مانند انگل­ها و باکتری­ ها (آنها توسط زیر مجموعه ­ای از لنفوسیت­های T کمک کننده که سلول­های Th2 خوانده می­شوند) هماهنگ می­شوند. در پاسخ Th2، سلول T کمک کننده سایتوکاین­های متفاوتی مانند IL-4 و IL-10 را تولید می­ کند، که به طور انتخابی سلول­های B و ماست­سل­ها را فعال می­ کند تا با پاتوژن­های خارج سلولی مبارزه کنند. اینترلوکین -4 یک سایتوکاین پلیوتروپیک می­باشد که توسط سلول­های T فعال شده، ماست­سل­ها و بازوفیل­ها ساخته می­ شود. در ابتدا اینترلوکین-4 به عنوان عامل متمایز­کننده­ سلول B، همچنین عامل تحریک کننده­ سلول B شناخته شده بود. نشان داده شده است که IL-4 اثرات بیولوژیکی متعددی روی سلول­های هماتوپویتیک و غیر هماتوپویتیک دارد، از جمله سلول­های B و T، مونوسیت­ها، ماکروفاژها، ماست­سل­ها، تولید کننده­ های میلوئید و اریتروئید، فیبروبلاست­ها، و سلول­های اندوتلیال. اینترلوکین-4 توسط سلول­های Th2 ترشح شده باعث رشد سلول­هایB فعال شده می­ شود. این ویژگی IL-4 به طور سینرژیسمی با IL-2 اعمال می­گردد. به علاوه این ماده یکی از مهمترین فاکتور­های تعویض ایزوتیپی سلول­های B برای تولید IgE و IgG1 است (کیمورا، سوزوی، ناگاو، ماتسوموتو و روبرت[66]، 2011). اینترلوکین-4 برای لنفوسیت­های T خاصیت میتوژنیک داشته و با IL-3 در تحریک تکثیر ماست­سل­ها اثر سینرژیسمی دارد. در موش، IL-4 توسط سلول­های Th2 ترشح شده و به عنوان یک فاکتور رشد اتوکراین برای سلول­های Th2 تمایز یافته عمل می­ کند. به طور کلی به نظر می­رسد که IL-4 و IFN-γ دارای اثرات متضاد در تولید آنتی­بادی هستند. به طوری که IL-4 تولید IgE و IgG1 را تقویت می­ کند ولی IFN-γ باعث تولید IgG3 می­ شود. این در حالیست که IFN-γ توسط سلول­های Th1 ترشح می­ شود.
IL-4 یک سایتوکاین می­باشد که توسط سلول­های T فعال شده، ماست­سل­ها و بازوفیل­ها ساخته می­ شود. در ابتدا اینترلوکین-4 به عنوان عامل متمایز کننده­ سلول B، همچنین عامل تحریک کننده­ سلول B شناخته شده بود (کیمورا و همکاران، 2011) و اما در مورد اینترفرون گاما می­توان گفت که، اینترفرون گاما که یکی از مهمترین سایتوکاین­ها بوده و عمدتاً به وسیله لنفوسیت­ها ترشح می­ شود. این سایتوکاین، اصولاً به وسیله لنفوسیت­های T و سلول­های کشنده طبیعی[67] (NK cell) به دنبال فعال شدن سیستم ایمنی و تحریکات التهابی ساخته می­ شود ( اسچریبر و همکاران[68]، 2003).
اهمیت توسعه ایمونولوژی شناختن ایمنی اختصاصی در انسان­ها است که پاسخ­های ایمنی سلولی و هورمونی را ایجاد می­ کند. پاسخ­های ایمنی سلولی بر علیه پاتوژن­های داخل سلولی مانند ویروس افزایش می­یابد و توسط زیر مجموعه ­ای از لنفوسیت­های کمک کننده T که سلول­هایTh1 نامیده می­شوند هماهنگ می­شوند. در پاسخ Th1، سلول کمک کننده T سایتوکاین­هایی مانند IL-2 و اینترفرون گاما (IFN-ϒ) را تولید می­ کند. این سایتوکاین­ها به طور انتخابی سلول­ها­ی سیتوتوکسیک T همچنین سلول­های کشنده طبیعی را فعال می­ کنند. پاسخ­های ایمنی هورمونی بر علیه پاتوژن­ها­ی خارج سلولی مانند انگل­ها و باکتری­ ها؛ آنها توسط زیر مجموعه ­ای از لنفوسیت­های کمک کننده T که سلول­های Th2 خوانده می­شوند، هماهنگ می­شوند. در پاسخ Th2، سلول کمک کننده T سایتوکاین­های متفاوتی مانند IL-4 و IL-10 را تولید می­ کند، که به طور انتخابی سلول­ها­ی B و ماست­سل­ها را فعال می­ کند تا با پاتوژن­های خارج سلولی مبارزه کنند (سگرستروم و میلر [69]، 2003).
سلول­هاي T کمکی نوع یک توليد و ترشح سایتوکاین­هاي اينترلوكين 15، اينترلوكين 2 و اينترفرون گاما[70] و نيز لنفوتوكسين را بر عهده دارند. سلو­ل­هاي T کمکی نوع یک باعث فعال شدن ايمني سلولي در محيط تومور مي­شوند. نشان داده شده است كه سلول­هاي T کمکی نوع یک براي مهار رشد تومور لازم و ضروري هستند (دیسیس[71] و پارک[72]، 2009). ايمني ضد تومور اغلب به واسطه­ سلول­هاي T سیتوتوکسیک TCD8+ فعال، كه به وسیله­ سايتوكاين­هاي T کمکی نوع یک حمايت مي­شوند، صورت مي­گيرد. سایتوکاین­هاي T کمکی نوع یک باعث تحريك و تقويت فعاليت سلول­هايT سیتوتوکسیک[73] شده، مي­توانند مرگ برنامه­ريزي شده را در سلول هدف القا كنند. اینترفرون گاما، سایتوکاین فعال كننده­ی ماكروفاژها است و شرايطي را فراهم مي­كند كه لنفوسيت­هاي T و سلول­هاي کشنده­ی طبیعی و ماكروفاژها فعال شوند (آلوارز[74]، 2011). اثرات مستقیم اینترفرون گاما بر سلول­هاي توموري باعث كاهش رشد سلول توموري مي­شود. به عنوان مثال در موش­هايي كه ژن توليد كننده­ی اینترفرون گاما آنان از كار انداخته شده است، ميزان بروز و رشد تومورها بسيار بيشتر از موش­هايي است كه اين سایتوکاین را توليد مي­كنند. اثرات غیرمستقیم اینترفرون گاما باعث افزايش شناسايي سلول­ها­ی توموري توسط ساير مكانيسم­هاي سيستم ايمني مي­شود. به علاوه كاربرد­هاي باليني درمان سرطان به وسيله­ی اینترفرون گاما گزارش شده است (نام و همکاران[75]، 2008).
سلول­هاي T کمکی نوع دو سایتوکاین­هايي شامل اينترلوكين-13، اينترلوكين-6، اينترلوكين-5 و اينترلوكين-4 را توليد مي­كنند. اين سایتوکاین­ها باعث پيشرفت پاسخ ايمني به سمت واكنش­هاي آلرژيك و يا توليد ايمني هومورال مي­گردد ( اوبله و همکاران، 2009). بر خلاف سایتوکاین­هاي T کمکی نوع یک افزايش سایتوکاین­هاي T کمکی نوع دو باعث افزايش استعداد ابتلا به تومور از طريق سركوب ايمني سلولي در محل تومور مي­شوند. گزارش شده است كاهش نسبت سلول­هاي T کمکی نوع یک به سلول­های T کمکی نوع دو در جمعيت سلول­هاي لنفوسیت­های بافت تومور باعث نقص در فعاليت سيتوتوكسيسيتي عليه سلول­ها­ی توموری مي­شود (شورین و همکاران[76]، 1999). مشخص شده است كه كاهش سایتوکاین­هاي T کمکی یک و يا افزايش سایتوکاین­هاي T کمکی نوع دو باعث افزايش رشد تومورهاي آدنوكارسينوما[77] در حيوانات آزمايشگاهي مي­شود ( اوبله و همکاران، 2009).
پاسخ­های ایمنی سلولی بر علیه پاتوژن­های داخل سلولی مانند ویروس افزایش می­یابد و توسط زیر مجموعه ­ای از لنفوسیت­های T کمک کننده که سلول­های Th1 نامیده می­شوند هماهنگ می­شوند. در پاسخ Th1، سلول T کمک کننده سایتوکاین­هایی مانند IL-2 و اینترفرون گاما (IFN-γ) را تولید می­ کند. این سایتوکاین­ها به طور انتخابی سلول­ها­ی سیتوتوکسیک T همچنین سلول­های کشنده طبیعی را فعال می­ کنند. پاسخ­های ایمنی هورمونی بر علیه پاتوژن­ها­ی خارج سلولی مانند انگل­ها و باکتری­ ها؛ آنها توسط زیر مجموعه ­ای از لنفوسیت­های T کمک کننده که سلول­های Th2 خوانده می­شوند، هماهنگ می­شوند. در پاسخ Th2، سلول T کمک­کننده سیاتوکاین­های متفاوتی مانند IL-4 و IL-10 را تولید می­ کند، که به طور انتخابی سلول­ها­یB و ماست سل­ها را فعال می­ کند تا با پاتوژن­های خارج سلولی مبارزه کنند (سگرستروم[78] و میلر[79]، 2004).
2-1-7- لکوسیت
سلول­هاي ايمني عبارتند از لكوسيت­ها يا گلبول­هاي سفيد كه در اعضاء و بافت­هاي لنفاوي متعددي در سرتاسر بدن و خون يافت مي­شوند. لكوسيت­ها از سلول­هاي جوانه‌­ی مغز استخوان سرچشمه گرفته و مراحل بعدي بلوغ و تمايز خود را در بافت­هاي لنفاوي اوليه مثل تيموس (سلول­هاي T) و مغز استخوان (سلول­هاي B) مي‌گذرانند. اين سلول­ها در بافت­هاي لنفاوي ثانويه مثل غدد لنفاوي، طحال و روده با ساير سلول­ها و همين طور با مواد بيگانه واكنش مي‌دهند (گیلسون، 2006).
گلبول­هاي سفيد از طريق جريان خون و سيستم لنف در ميان بافت­هاي مختلف لنفاوي مهاجرت مي‌كنند. لنفوسيت­ها از راه وريدهاي مخصوصي مي‌توانند از گردش خون خارج و به داخل بافت­هاي لنفاوي وارد شوند. سلول­هاي بيگانه­خوار (نوتروفيل­ها و ماكروفاژها) نيز از طريق اتصال انتخابي به مولكول­هاي چسبان خاصي كه روي سلول­هاي پوششي وجود دارند، از جريان خون خارج شده و به بافت­هاي مختلف بدن وارد مي‌گردند. در هر لحظه 1-2 % از كل ذخيره لنفوسيتي بدن در حال گردش بوده و اغلب آنها در بافت­هاي لنفاوي باقي مي‌مانند. تعداد اين سلول­ها ممكن است در هنگام ورزش كردن به شدت افزايش پيدا كند (گیلسون، 2006).
2-2- پژوهش هاي پيشين:
با وجود پژوهشات زیاد درباره اثرات ورزش بر سیستم ایمنی، توافق کلی وجود ندارد که این خود مربوط به تفاوت در انواع فعالیت­های ورزشی، شدت و مدت متفاوت تمرینات ورزشی، تفاوت­های فردی و تجربه ورزشی افراد و اندازه ­گیری­های متفاوت عوامل سیستم ایمنی می­باشد و این مسئله انجام پژوهشات بیشتری در این زمینه را آشکار می­سازد. پاسخ سایتوکاین­ها به ورزش ظاهراً پیچیده بوده و به پارامتر­های ورزشی، تمرین قبلی، محل اندازه ­گیری سایتوکاین (بافت، خون، ادرار) و احتمالاً روش اندازه ­گیری بستگی دارد. در ادامه نمونه­هایی از مطالعات انجام شده در این زمینه ارائه شده است.
توفیقی و همکاران (1388) در مطالعه خود به بررسی تاثیر تمرین استقامتی بر میزان اینترلوکین 4 و اینترفرون گاما موش­های مبتلا به تومور سرطان پرداختند. بدین منظور 80 سر موش ماده انتخاب و به طور تصادفی در 4 گروه 20 تایی تقسیم شدند. برنامه استقامتی شامل 8 هفته دویدن با شدت کم تا متوسط روی تردمیل مخصوص موش انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که میزان اینترلوکین 4 در گروه تومور بعد از ورزش به طور معنی­داری کاهش یافت در حالی که تغییرات اینترفرون گاما تغییر معنی­داری را نشان نداد.
در پژوهشی که به منظور بررسی تاثیر تمرین استقامتی بر میزان اینترلوکین 4 و اینترفرون گاما در موش­های مبتلا به تومور سرطان سینه انجام شد، 80 سر موش ماده در مطالعه شرکت داده شد. برنامه تمرین به مدت 8 هفته دویدن روی نوارگردان انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که میزان اینترلوکین 4 به شکل معنی­داری در گروه موش­های توموری به دنبال انجام ورزش استقامتی پیوسته کاهش یافت. با این حال میزان تغییرات اینترفرون گاما به دنبال انجام ورزش استقامتی معنی­دار نبود (توفیقی و همکاران، 1388).
پژوهشی تحت عنوان اثر 10 هفته تمرین هوازی شدید بر غلظت سایتوکاین­های ضد التهابی و تستسترون در مردان غیر فعال انجام شد، آزمودنی­های این پژوهش را 20 مرد غیر فعال با دامنه سنی 20 تا 30 سال تشکیل می­دادند. برنامه تمرینی هوازی شامل 30 دقیقه کار روی دوچرخه کارسنج با شدت 70 درصد ضربان قلب بیشینه بود که به صورت فزاینده به 50 دقیقه با شدت 80 درصد ضربان قلب بیشینه رسید. نتایج پژوهش نشان داد که غلظت پلاسمایی اینتر لوکین 4 و اینترلوکین 10 بعد از 10 هفته تمرین تغییری نکرد ( طاهری کلانی و نیک سرشت، 1389).
زر و همکاران (1390) در پژوهش خود، تأثير 8 هفته فعاليت استقامتي بر بيان اينترفرون گاما و زير رد­ه­هاي لكوسيتي را بررسی کردند. نتایج پژوهش نشان داد که ميزان اينترفرون گاما بعد از فعاليت استقامتي و همچنين 24 و 48 ساعت بعد از آخرين جلسه تمرين نسبت به سطوح قبل از تمرين كاهش يافت، ولي اين كاهش معنی­دار نبود. علاوه بر اين، نتايج تحقيق كاهش سطوح لكوسيت را قبل از تمرين تا 24 ساعت بعد از دور­ه­ی تمريني نشان داد.
مقصودی و همکاران (1390) در پژوهش خود به بررسی اثر یک دوره تمرین منتخب (هوازی و قدرتی) بر برخی سایتوکاین­ها در بیماران مبتلا به MS پرداختند. 35 زن و مرد مبتلا به MS در این مطالعه شرکت کردند. برنامه تمرینی به مدت 8 هفته (تمرین مقاومتی، هوازی و کشششی) انجام شد. یافته­های پژوهش نشان داد که میزان اینترفرون گاما در هر دو گروه مرد و زن کاهش یافت.
ستاری­فرد و همکاران (1391) در پژوهشی به بررسی تاثیر فعالیت ورزشی در شرایط دمایی سرد بر مقادیر اینترلوکین17، اینترفرون گاما سرم ورزشکاران استقامتی پرداختند. آزمودنی­های این پژوهش را 10 ورزشکار مرد جوان استقامتی تشکیل می­دادند. آزمودنی­ها به مدت 1 ساعت با 60 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی روی تردمیل دویدند. نتایج پژوهش نشان که متغییر­های مورد نظر بعد از فعالیت و دو ساعت بعد از فعالیت تغییری نکرد.
در پژوهشی که توسط برات پور و همکاران (1392) انجام شد به بررسی تاثیر مکمل­دهی کوتاه مدت زنجبیل بر تغییرات برخی از شاخص­ های مرتبط با التهاب سیستمیک در بلافاصله و 24 ساعت بعد از تمرین مقاومتی در مردان والیبالیست پرداختند. نتایج پژوهش، افزایش معنی­داری را در میزان اینترفرون گاما در هر دو گروه تمرین و دارونما نشان داد.
نتایج پژوهش استینسبرگ و همکاران (2001) نشان داد که میزان اینترلوکین 4 بعد از 2ساعت و نیم دویدن روی تردمیل با شدت 75 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی در دوندگان مرد تغییری نکرد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که درصد سلول­های Th1 در گردش بعد از تمرین طولانی مدت کاهش می­یابد، در حالی که درصد سلول­های Th2 در گردش تغییری نکرد و همزمان با این تغییرات ، میزان کلی سلول­های T در گردش کاهش یافت.
در پژوهشی که توسط باسورو و همکاران[80] (2002) انجام گرفت، 12 مرد ورزشکار دوچرخه سوار در مطالعه شرکت کردند. آزمودنی­ها 20 دقیقه با شدت 90 درصد آستانه غیر هوازی فعالیت کردند و سپس 20 دقیقه استراحت داشتند. آزمودنی­ها، این پروتکل تمرینی را 6 بار انجام دادند. نمونه­ها از نمونه­های خون محیطی تحریک شده جمع آوری شد. نتایج پژوهش نشان داد که بلافاصله بعد از تمرین اینترفرون گاما به میزان 16% و اینترلوکین 4 به میزان 35% نسبت به میزان قبل از تمرین کاهش یافت.
در پژوهشی که توسط اگاوا و همکاران[81] (2003) انجام شد، 9 زن سالمند با میانگین سنی 63 سال به عنوان گروه آزمایش و 12 زن سالمند با همین دامنه سنی به عنوان گروه کنترل انتخاب و در مطالعه شرکت کردند. نوع برنامه تمرین ورزشی، راه رفتن با شدت متوسط بود. برنامه تمرین به مدت 30 دقیقه در هر روز با شدت تقریبا 75 درصد Vo2 peak به میزان 3 تا 5 کیلومتر در روز و یک 10 کیلومتر در هفته بود. نمونه­های مورد نظر از خون محیطی مورد آنالیز قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که Th1 افزایش معنی­دار و Th2 افزایشی را نسبت به میزان قبل از تمرین نشان داد. علاوه بر این یافته­ ها نشان دادند که نسبت Th1/ Th2 افزیش دو برابری را نسبت به میزان قبل از تمرین نشان داد. همچنین اینترفرون گاما افزایش معنی­دار و اینترلوکین 4 افزایشی را نشان دادند.
در پژوهشی که توسط درالا و همکاران[82] (2004) انجام شد، 30 زن سالمند با دامنه سنی 62 تا 86 سال در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنی­ها در یک برنامه فعالیت­بدنی 2 ساله با شدت متوسط شرکت کردند. برنامه تمرینی به مدت 50 دقیقه با شدت کمتر از 80 درصد ضربان قلب بیشینه و 2 بار در هفته بود که به مدت 10 ماه در سال و کلاً 2 سال به طول انجامید. متغییر­های مورد بررسی در این مطالعه سایتوکاین­های مختلفی از قبیل اینترلوکین2، اینترلوکین 4 و اینترفرون گاما بودند که از لنفوسیت­های تحریک شده خون محیطی برای اندازه ­گیری آنها استفاده شد. برای اندازه ­گیری سایتوکاین­ها از روش فلوسایتومتری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که میزان سایتوکاین­های مورد نظر یعنی اینترلوکین 4 و اینترفرون گاما نسبت به میزان قبل از تمرین در هر دو گروه اختلافی وجود نداشت، علاوه بر این یافته­ ها نشان داد که میزان اینترلوکین 2 نسبت به میزان قبل از تمرین افزایش معنی­داری را نشان داد.
لانکستر و همکارانش[83] (2005) پژوهش خود را روی مردان تمرین کرده استقامتی انجام دادند، آزمودنی­ها 2 و نیم ساعت ورزش دوچرخه سواری با شدت 65 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی را انجام دادند. از خون محیطی برای گرفتن فاکتور­های مورد نظر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که میزان Th1 و Th2بلافاصله بعد از تمرین نسبت به میزان قبل از تمرین تغییری نکرد، این عدم تغییر در حالی بود که 1 تا 2 ساعت بعد از تمرین میزان Th1 نسبت به قبل از تمرین افزایش معنی­داری پیدا کرد اما میزان Th2 همچنان نسبت به میزان قبل از تمرین تغییری نکرد.
آلبرتی و همکاران[84] (2006)، در پژوهش خود، تغییرات وابسته به سن سایتوکاین­های نوع Th1 و Th2 در انسان را مطالعه کردند. در این مطالعه تغییرات سایتوکاین­های اینترفرون گاما و اینترلوکین 4 همراه با افزایش سن مورد بررسی قرار گرفت. که تعداد 47 نفر بین سنین 99 و 21 سال انتخاب شدند. نتایج نشان داد که سایتوکاین­های نوع Th1 و Th2 هر کدام به طور متفاوتی از روند افزایش سن تاثیر می­پذیرند. همچنین مشخص شد که نسبت INF-ϒ/IL-4 در افراد سالمند نسبت به افراد جوان به طور چشمگیری کاهش می­یابد و IL-4 همراه با افزایش سن در افراد افزایش می­یابد.
در پژوهشی که توسط کاستلانو[85] (2006) انجام شد، به بررسی پاسخ سایتوکاین­ها به تمرینات هوازی کوتاه مدت و بلند مدت بر روی 27 بیمار MS پرداختند. آزمودنی­ها به مدت هشت هفته، هفته­ای سه جلسه 30 دقیقه­ای بر روی دوچرخه کارسنج با شدت VO2peak 60٪ به فعالیت پرداختند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در میزان استراحتی IL-6 کاهش و در میزان استراحتی TNF-α و IFN-ϒ بعد از هشت هفته تمرین منظم هوازی افزایش مشاهده شد. غلظت پلاسمایی TNF-α و IFN-ϒ در 30 دقیقه بعد از تمرین (30 دقیقه تمرین دوچرخه کارسنج با شدت VO2peak60٪) مشابه با میزان پایه قبل از تمرین بود اما در 2 و 3 ساعت بعد از تمرین کاهش یافت. بنابراین پاسخ این دو سایتوکاین یعنی IFN-ϒ , TNF-α به ورزش کوتاه مدت هیچ تغییری نکرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...