کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب



جستجو


 



رژیم خاص فشارشی در منطقه و نیز شرایط آب و هوایی آنجا می باشد (آقانباتی، ۱۳۸۳) (شکل۱-۳).
شکل(۱-۳) نقشه زمین شناسی منطقه گل توت اقتباس از نقشه زمین شناسی راور
(Aghanabati & Haj Mola Ali ,1995)
شکل(۱- ۴) عکس ماهواره ای برش گل توت (اقتباس ازGoogel Earth )
فصل دوم
چینه شناسی ژوراسیک در ایران
۲-۱-مقدمه
سیستم ژوراسیک، به سن حدود ۶۰ میلیون سال، نام خود را از کوه‎های ژورا در مرز فرانسه و سویس گرفته و شامل سه زیر سیستم ژوراسیک پایینی (لیاس)، ژوراسیک میانی (دوگر) و ژوراسیک بالایی (مالم) است. سنگ‎های لیاس و اوایل دوگر ایران، پیوند نزدیکی با نهشته‎های تریاس بالا دارند. از سوی دیگر، سنگ‎های ژوراسیک بالایی ایران نیز به نوعی با نهشته‎های کرتاسه آغازی در ارتباط هستند. بررسی‎های دیرینه جغرافیای ژوراسیک ایران، گویای این است که در این زمان، سرزمین ایران شامل دو گستره مستقل بوده که در امتداد محل تقریبی راندگی اصلی زاگرس از یکدیگر جدا بوده‎اند (شکل۲- ۱) (آقانباتی ،۱۳۸۳) .
نوع سنگ‎ها و زیستواران این دو گستره تفاوت آشکار دارد و لذا بررسی ژوراسیک ایران در دو صفحه ایران (البرز، ایران مرکزی، کپه‎داغ) و صفحه زاگرس، می‎تواند بیانگر ویژگی‎های چینه‎شناسی این سیستم باشد. بخشی از سنگ‎های ژوراسیک ایران خاستگاه ماگمایی دارد. سنگ‎های آتشفشانی ژوراسیک جایگاه چینه‎شناسی ثابتی ندارد و به نظر می‎رسد که بسیاری از گدازه‎های آتشفشانی منسوب به ژوراسیک، در واقع سن تریاس پسین د‎ارند. برخی از توده‎های نفوذی ایران مانند گرانیت‎های شیرکوه یزد، آیرکان انارک، کلاه قاضی اصفهان، شاه‎کوه لوت و …به سن ژوراسیک بالا دانسته شده‎اند ولی به تقریب در همه جا، این نفوذی ها تنها در سنگ‎های ژوراسیک پایینی – میانی تزریق شده‎اند و تاکنون نفوذ آنها در سنگ‎های ژوراسیک بالا گزارش نشده است (آقانباتی ،۱۳۸۳) .
جدا از جایگاه چینه‎شناسی، داده‎های پرتوسنجی نیز نشانگر سن ژوراسیک میانی است و نه ژوراسیک پسین. در پاره‎ای نقاط، به ویژه در زون سنندج – سیرجان و بلوک لوت، سنگ‎های ژوراسیک در رخساره شیست‎ سبز و به ندرت آمفیبولیت دگرگون شده‎اند. به طور عموم، فرایند دگرگونی به سن ژوراسیک پسین و نتیجه رخداد سیمرین پسین دانسته شده، ولی داده‎های گوناگون، مانند محدود بودن پدیده دگرگونی به سنگ‎های ژوراسیک پایینی – میانی، پوشیده شدن این دگرگونی‎ها با ردیف‎های دگرگون نشده ژوراسیک بالا و …بیشتر بر زمان ژوراسیک میانی و عملکرد سیمرین میانی تأکید دارد (آقانباتی،۱۳۸۳).
سنگ‎های ژوراسیک ایران دارای ذخایر غنی زغالسنگ، هیدروکربن و نشانه‎هایی از بوکسیت و لاتریت ‎است در ضمن بخشی از سنگ‎های این زمان، در صنایع ساختمانی و سیمان کاربرد دارند. تأثیر دو رویداد زمین‎ساختی بر حوضه‎های رسوبی ژوراسیک ایران درخور توجه است. به نخستین رویداد که تاکنون ناشناخته بوده و در اواسط دوگر (باژوسین – باتونین) روی داده ، سیمرین میانی نام داده شده است. پیامد تحولات زمین‎ساختی این رویداد، چین‎خوردگی، ماگماتیسم و دگرگونی است و به نوعی می‎توان آن را کوهزایی دانست که اثرات آن به ویژه در زون سنندج – سیرجان و بلوک لوت بیشترین مقدار است. دومین رویداد زمین‎ساختی ژوراسیک ایران، رویداد سیمرین پسین است. اگرچه زمان این رویداد را مرز ژوراسیک – کرتاسه و آن را نوعی کوهزایی همراه با چین‎خوردگی ماگماتیسم دانسته‎اند، ولی با تکیه بر داده‎های زمین‎شناسی جدید ژوراسیک ایران، می‎توان گفت که بر خلاف باور عموم این رویداد نه در مرز ژوراسیک – کرتاسه، که در زمان کرتاسه پیشین (پیش از بارمین) رخ داده است. در ضمن، این رویداد ماهیت خشکی‎زا داشته و بسیاری از تحولات زمین‎ساختی منسوب به زمان ژوراسیک پسین و رویداد سیمرین پسین، در واقع حاصل چین‎خوردگی و ماگمازایی سیمرین میانی است که تاکنون ناشناخته بوده است. جدا از دو رخداد گفته شده در سنگ‎های ژوراسیک بالای ایران شواهدی از یک ناپیوستگی رسوبی وجود دارد که به آن رخداد طبسین گفته شده است (آقاانباتی،۱۳۸۳).
شکل(۲- ۱) انتشار وهم ارزی واحدهای سنگ جینه ای ژوراسیک در دوسوی برامدگی شتری (اقتباس از؛ زمین شناسی ایران – آقانباتی، ۱۳۸۳)
۲-۲-ژوراسیک در زاگرس
سنگ‎های ژوراسیک صفحه زاگرس، به عنوان بخشی از نهشته‎های دریای تتیس جوان، در مقایسه با دیگر نواحی ایران، در شرایط رسوبی به طورکامل متفاوت بر جای گذاشته شده‎اند. به همین رو، رخساره سنگی – زیستی آنها متفاوت از سایر نواحی ایران است. با وجود این، در گستره وسیع زاگرس، سنگ‎های ژوراسیک در همه جا هم رخساره نیستند، به طوری که می‎توان این سنگ‎ها را به سه گروه مجزا با سه رخساره متفاوت زیر تقسیم کرد :
* رخساره‎های کم ژرفای تبخیری که به ویژه در لرستان و نزدیک مرز عراق نهشته شده‎اند، ولی رخنمون سطحی ندارند.
* رخساره‎های ژرف کربناتی که در زاگرس چین‎خورده به ویژه سکوی فارس بر جای گذاشته شده‎اند.
*رخساره‎های ژرف کربناتی – رادیولاریتی که معرف بخش‎های ژرف زاگرس رورانده است که به ویژه در دو ناحیه نیریز و کرمانشاه، به صورت فلس‎های رانده شده نا برجا رخنمون دارند. با توجه به سه رخساره گفته شده، سنگ‎های ژوراسیک زاگرس در سه ناحیه لرستان، فارس و زاگرس مرتفع قابل شناسایی است (آقانباتی ،۱۳۸۳) .
۲-۳-ژوراسیک در ناحیه لرستان
در لرستان و شمال فروافتادگی دزفول، سنگ‎های ژوراسیک پایین رخساره کم ژرفا و تبخیری دارند که با رسوب‎های ژوراسیک دیگر نواحی زاگرس تفاوت کلی دارند و بیشتر به رسوب‎های هم زمان در عراق شبیه هستند. به همین رو برای واحدهای سنگ‎چینه‎ای این زمان (ژوراسیک پایینی) از نام‎های معرفی شده در عراق استفاده شده است (آقانباتی ،۱۳۸۳) .

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

نهشته‎های تبخیری – کلوییدی ژوراسیک پایین لرستان که در چاه شماره یک تاقدیس امام حسن (خاور قصرشیرین) شناسایی شده‎اند، شامل سه سازند « عدایــه Adaiyah »، « مـوس Mus » و « علنAlan » است. رسوب‎های ژوراسیک میانی لرستان بیشتر از نوع شیل و سنگ‎آهک‎های رُسی متعلق به حوضه‎های رسوبی با ژرفای متوسط است که « سازند سرگَلو » نام دارد. همبری نهشته‎های ژوراسیک میانی (سازند سرگلو) با سنگ‎های ژوراسیک بالا، از نوع دگرشیبی زاویه‎دار است که نشانگر یک فاز فرسایش قاره‎ای است. در لرستان، با پیشروی دوباره دریای ژوراسیک بالا، ردیفی از سنگ‎های متورق جلبک ‎دار به نام « سازند نَجمه » بر جای گذاشته شده است. آخرین واحد سنگ‎چینــه‎ای ناحیه لرستان، نهشته‎های گچــی همراه با لایه‎هــای ناچیز از شیل خاکستـری به نام « سازند گوتنیا » است که برقراری حوضه‎های تبخیری و پسروی دریای ژوراسیک را نشان می‎دهد (شکل ۲-۲) (آقانباتی ،۱۳۸۳) .
۲-۴-ژوراسیک در ناحیه فارس
در نواحی فارس و جنوب فروبار دزفول، رسوب‎های لیاس از نوع شیل‎های سیلتی – سنگ‎آهک و دولومیت به نام « سازند نیریز » است. وجود موج نقش، ترک‎های گلی، استروماتولیت‎های آهکی و انیدریت نشانگر محیط‎های رسوبی از نوع کم‎ژرفا و یا محیط‎های پهنه کشندی است. در ناحیه فارس، از اواخر لیاس و در زمان ژوراسیک میانی، نهشت ردیف‎های کربنـات دریایی به نــام « سازند سورمه » آغاز شده که به ظاهر، بدون هیچ‎گونه ایست رسوبی تا اوایل آشکوب تیتونین ادامه یافته است. در ژوراسیک پسین، ژرفای حوضه فارس به شدت کاهش یافته به سانی که رخساره‎های کربناتی سازند سورمه، با « انیدریت‎های هیث » پوشیده می‎شود. در اواخر ژوراسیک، یک چرخه خروج از آب با ظهور دگرشیبی در جنوب فارس مشخص است. ولی، در حوالی شیراز، رسوبگذاری کربناتی از منشأ دریایی ژرف، بدون انقطاع از ژوراسیک تا کرتاسه ادامه داشته است. سنگواره‎های این لایه گذر، به ویژه انواع کالپیونلیده، شباهت کامل به بخش جنوب خاوری پهنه سنندج – سیرجان حتی شمال البرز و پهنه کپه‎داغ دارد (آقانباتی،۱۳۸۳).
۲-۵-ژوراسیک در زاگرس مرتفع
در زاگرس مرتفع، سنگ‎های ژوراسیک، بخشی از یک مجموعه رسوبی ژرف با تغییرات سنی از تریاس تا کرتاسه پسین هستند. در ناحیه نیریز به این سنگ‎ها سازند پیچاکون (پیچَلون) گفته شده که مجموعه‎ای از رسوب‎های مارنی سیاه رنگ، سنگ‎آهک سیلیسی ائولیتی و رادیولاریت است. در ناحیه کرمانشاه، سنگ‎های موردنظر شامل رادیولاریت‎های کرمانشاه، سنگ‎آهک بیستون و افیولیت‎های صحنه – هرسین است. در هر دو ناحیه، سنگ‎های یاد شده به صورت فلس‎های رو رانده هستند. اگرچه تشکیل این سنگ‎ها، به احتمال در ژرفنای حاشیه شمال خاوری زاگرس (بلند زاگرس) بوده ولی تشکیل آنها در زون سنندج – سیرجان و رانده شدن آنها بر روی لبه صفحه زاگرس همچنان امکان‎پذیر است (آقانباتی ،۱۳۸۳) .
شکل(۲- ۲)هم ارزی جانبی بین سنگ های ژوراسیک پهنه ی زاگرس در نواحی فارس و خوزستان و لرستان (اقتباس ازآقانباتی،۱۳۸۳).
۲-۶-ژوراسیک در البرز
ژوراسیک در ناحیه البرز شامل دو سیکل رسوبی میباشدگروه شمشک که نشان گر حوضه مردابی و رودخانه ای و دریایی کم عمق میباشد رسوبات زغال دار البرز را شامل میشود داده های زمین شناسی نشان میدهد که شرایط کولابی تریاس پسین تا اوایل ژوراسیک ادامه یافته است .درزمان لیاس با بالا آمدن سطح زمین و در نتیجه فرسایش آن ها ردیف های آواری وتورب ها به وجود آمد. درکل میتوان گفت سنگ های لیاس و دوگر البرز چند رخساره ای و از نوع قاره ای – دریاکناری هستند (خسروتهرانی ،۱۳۸۲).
سازند شمشک شاخص ترین سازند ایران است که دارای زغال سنگ و سنگواره های جانوری وگیاهی فراوان است که در برش الگو شامل چهار زون سنگی به ترتیب از پایین به بالا ماسه سنگ پایینی _ زغال دار پایینی_ماسه سنگ بالایی _ زغالدار بالایی میباشد (خسروتهرانی ،۱۳۸۲) .
سیکل دوم چرخه رسوبات دریایی است که شامل ردیف های مارنی- اهکی دریایی هستند که در همه جای البرز پراکندگی جغرافیایی یکسان ندارد و شامل دو بخش البرز شمالی و البرز جنوبی میباشد (آقانباتی، ۱۳۸۳) .
۲-۷-ژوراسیک در ایران مرکزی
با نظری بر روابط زمین‎ساختی، چینه‎شناسی، نوع رخساره‎ها و نیز شرایط محیطی، سنگ‎های ژوراسیک ایران مرکزی تاریخچه سنگی و زیستی مشابه با کوه‎های البرز دارد، به گونه‎ای که به جز موارد استثنایی، تفکیک واحدهای سنگ‎چینه‎ای ژوراسیک در این دو پهنه (البرز و ایران مرکزی) چندان ضروری نبوده است. به سخن دیگر، همانند البرز، در ایران مرکزی هم می‎توان سنگ‎های زمان ژوراسیک را در دو چرخه رسوبی زغالدار (گروه شمشک) و چرخه رسوب‎های دریایی (گروه مگو) جای داد که مرزهای زیرین و بالایی آن منطبق بر رویدادهای زمین‎ساختی است (آقانباتی، ۱۳۸۳) .
سازند آب‎حاجی : تا پیش از سال ۱۳۵۴، در ایران مرکزی، به کلیه رسوب‎های شیلی ماسه‎سنگی، گاهی زغالدار زیر سنگ‎آهک بادامو (سازند بادامو)، سازند شمشک گفته می‎شد. با این وجود، در بعضی نقاط، به کمک سنگواره‎های موجود، بخش تریاس پسین (سازند نایبند) از رسوب‎های لیاس جدا می‎شد، ولی در بیشتر موارد چنین کاری نیز صورت نمی‎گرفت (آقانباتی، ۱۳۸۳) .
رسوب‎های شیلی و ماسه‎سنگی زغالدار زیر سازند بادامو، از نگاه رخساره‎ای و سنی، تنها با بخش پایینی سازند شمشک (ماسه‎سنگ پایینی و سری زغالدار پایینی) همخوان است و نه با همه آن. از سال ۱۳۵۴، برای نهشته‎های میان دو سازند نایبند (تریاس پسین)، و سازند بادامو (توآرسین – باژوسین) نام « سازند آب‎حاجی » انتخاب شد که بیشتر از نوع نهشته‎های ماسه‎ سنگی و شیلی است و یک بخش ماسه‎ سنگ کوارتزی در پایه آن وجود دارد (آقانباتی، ۱۳۸۳) .
بخش ماسه‎سنگ کوارتزی پایه، ردیف شاخصی به ستبرای ۲۰ تا ۱۸۰ متر از نوع ماسه‎ سنگ‎های کوارتزی و ماسه ‎سنگ‎های سفید با لایه‎بندی ستبر است که به طور معمول، بخش میانی آن کنگلومرایی است. رنگ عمومی این بخش، سفید است و در میان نهشته‎های سبز رنگ جای دارد و از این رو شناسایی آن حتی از فاصله‎های دور به سادگی امکان‎پذیر است. در بلوک کلمرد (اطراف رباط خان) افق‎های نسوز این بخش قابل استخراج و اقتصادی است (آقانباتی، ۱۳۸۳) .
بخش شیل بالایی، ۵۰ تا ۱۴۰ متر شیل و شیل‎های ماسه‎ای مایل به سبز با میان لایه‎هایی از ماسه‎سنگ آهکی، گاهی صدف سنگی است. هاگ‎های موجود در لایه‎های زغالی این بخش، سن لیاس (سینه‎مورین – آآلنین) دارد. سازند آب‎حاجی را می‎توان دست کم با سری زغالدار پایینی بُرش الگــوی شمشک در البرز درخور قیاس دانست. در ناحیه کرمان، واحد سنگی « طُغراجه » شامل دو بخش است. بخش پایینی طُغراجه، ضخامت متغیری از ماسه‎سنگ چندزادی روشن رنگ است که پس از یک ایست رسوبی، روی سنگ‎های رتین (واحد دره گُر) جای دارد. این آواری‎ها هم‎ارز ماسه‎سنگ‎های کوارتزی پایه سازند آب‎حاجی است. بخش بالایی طُغراجه از نوع آرژیلیت و سیلت سنگ‎های سبز رنگ با تناوب‎های ناچیز از ماسه‎سنگ سنگواره‎دار است که با توجه به شباهت‎های سنگی و سنی، معادل بخش شیلی سازند آب‎حاجی می‎باشد (آقانباتی ،۱۳۸۳) .
جدا از ناحیه کرمان، ردیف‎های هم‎ارز سازند آب‎حاجی را با تغییرات ناچیز سنگ‎شناسی می‎توان در نواحی مزینو، جنوب کفه طبس و بلوک لوت دید (آقانباتی ،۱۳۸۳) .
سازند آهکی بادامو : در نقاط بسیاری از ایران مرکزی، همانند البرز، در اواخر لیاس – اوایل دوگر، با پیشروی گسترده دریا، محیط‎های رسوبی دریایی حاکم شده است.
در ناحیه کرمان، به نهشته‎های کربناتی این دریای پیشرونده، « سازند بادامو » نام داده شده که به طور عمده، سنگ‎آهک‎های خاکستری تیره، ماسه‎ای، ائولیتی است که به داشتن آمونیت فراوان شاخص است. نام سازند بادامو از کوه و آبادی بادامو، در ۲۴ کیلومتری باختر کرمان، گرفته شده، ولی بُرش مطالعه شده در این محل، گسترش و ستبرای کافی ندارد. به همین‎رو برش اندازه‎گیری شده در کنارآبادی تیتو (۱۷ کیلومتری شمال خاوری زرند) به عنوان برش الگو دانسته شده است که دارای زون‎های زیستی توآرسین تا باژوسین میانی است. در این محل، سازند بادامو ۱۶۳ متر ستبرا دارد، ولی این ستبرا ثابت نیست. در ناودیس زرند، ۹۰ متر، در ناحیه هُجدک ۱۲ متر، در شمال ناودیس زرند ۲۰ تا ۵۰ متر است و گاهی نیز وجود ندارد (Seyed Emami ,1971).
سنگواره‎های جانوری سازند بادامو آشکارا نشانگر آن است که این سازند معمولا دریایی است. درصد بالای ماسه، برخی لایه‎های کنگلومرایی ولایه‎بندی چلیپایی نشانه محیط‎های رسوبی نزدیک به ساحل است. ائولیت‎های فراوان به تحرک و انرژی زیاد حوضه اشاره دارند و سرانجام وجود بریوزوآ و لوله‎های کرم موجود در روی صدف‎ها، همچنان به پایین بودن میزان رسوبگذاری نسبت داده شده است . (Seyed Emami ,1971)
مطالعات سید امامی (Seyed Emami ,1971)نشان می‎دهد که زون‎های زیستی این سازند بسیار فشرده و نزدیک به هم است، به گونه‎ای که تعداد زیادی آمونیت در واحدهای کم ستبرا جای دارند. در ضمن، آمونیت‎های سازند بادامو از هر جهت با انواع موجود در قفقاز و اروپای باختری تطابق دارند که گویای ارتباط همیشگی حوضه توآرسین- باژوسین صفحه ایران با دریای تتیس در شمال است. در بسیاری از نقاط کرمان، سازند آهکی بادامو، واحد سنگی مشخصی با نقش کلیدی است که توالی شیلی – ماسه‎ای ژوراسیک پایین – میانی ناحیه کرمان را از یکدیگر جدا می‎کند. در شمال کرمان، رخساره چیره آهک‎های ائولیتی سازند بادامو به انواع ماسه‎سنگی و شیلی تبدیل می‎شود. در چنین حالتی، سه سازند آب‎حاجی (در زیر) بادامو (در وسط) و هُجدک (در بالا) هم رخساره می‎شوند و تفکیک آنها از یکدیگر دشوار و ناممکن است. در این‎گونه نواحی است که کاربری گروه شمشک مفهوم بیشتری پیدا می‎کند.در نواحی طبس، شیرگشت، جام، لکرکوه و نایبندان، یک لایه راهنما از سنگ‎آهک را به عنوان سازند بادامو دانسته‎اند، در حالی که لایه منسوب به سازند بادامو در نواحی مذکور، واحد سنگی جوان‎تری به سن باتونین است که ارتباطی به سازند بادامو ندارد و بنا به تصویب کمیته ملی چینه‎شناسی، « سازند پروده » نامیده شده است .(Seyed Emami ,1971)
گفتنی است در نواحی زغال‎خیز کرمان، کارشناسان شرکت زغالسنگ کرمان به ردیف‎های توآرسین سازند بادامو، واحد « نیزار » و به واحدهای باژوسین آن، واحد « باب نیزو » نام داده‎اند. تغییرات سنی سازند بادامو، از توآرسین تا باژوسین میانی، نشان می‎دهد که دریای پیشرونده لیاس پایانی – دوگر پیشین ناحیه کرمان در مقایسه با البرز، پایدارتر بوده و است، به گونه‎ای که ماسه‎سنگ‎های بالایی (توآرسین – آآلنین) گروه شمشک البرز فقط با بخش زیرین سازند بادامو قابل قیاس است و بخش‎های انتهایی آهک بادامو، فاقد معادل دریایی در البرز است
.(Seyed Emami ,1971)
سازند آواری هُجدک : در بیشتر نقاط ایران مرکزی ، بر روی ردیف‎های دریایی سازند بادامو، توالی به نسبت ستبری از رسوب‎های آواری زغالدار وجود دارد که نشانگر برقراری دوباره شرایط کم ژرفای رسوبی است که یکی از مهم‎ترین نهشته‎های زغالسنگی ناحیه کرمان را در بر دارند. سری ماسه‎سنگ‎های سبز، سری گیاهدار ژوراسیک، ماسه‎سنگ‎های بالایی، سری زغالدار نام‎های قدیمی این نهشته‎هاست. در سال ۱۹۶۴، با اقتباس از دهکده و معادن زغال هُجدک، نام « سازند هُجــدک » به تصویب کمیته ملی چینه‎شناسی رسیده، هرچند کارشناسان شرکت فولاد از اسامی « خُمرود » و « دشت خاک » استفاده می‎کند. با وجود گستردگی و ستبرای زیاد، سازند هُجدک برش الگو ندارد (آقانباتی، ۱۳۸۳) .
از نگاه سنگ‎شناسی سازند هُجدک تناوبی از ماسه‎سنگ‎های آرکوزی – کوارتزی و شیل‎های سبز و خاکستری تا قهوه‎ای است که به داشتن سنگال‎های رُسی – هماتیتی سُرخ‎رنگ لایه‎ها و عدسی‎های متعدد (حدود ۳۰ لایه) زغالسنگ شاخص است که در بین آنها لایه زغالی « D »، در فاصله ۱۵۰ تا ۲۰۰ متر بالاتر از پایه این نهشته‎ها، از همه باارزش‎تر است. از ویژگی‎های دیگر سازند هُجدک، فراوانی سنگواره‎های دریایی است که تنها در تناوب‎های آهکی دیده می‎شود و نشانگر چیرگی محیط‎های دریایی کم ژرفاست . مرز پایینی سازند هُجدک، به سازند بادامو است که ظاهر تدریجی دارد. مرز بالایی این سازند در همه جا فرسایشی و نشانگر عملکرد رویداد سیمرین میانی است. سازند هُجدک دارای مجموعه‎ای غنی از سنگواره‎های جانوری، به ویژه دوکفه‎ای‎ها، و سنگواره‎های گیاهی است که به طور عموم سن باژوسین پسین – باتونین پیشین دارند. اگرچه به سن کالووین هم اشاره شده است، ولی جایگاه چینه‎شناسی هُجدک بین سازند بادامو (توآرسین – باژوسین میانی) و سنگ‎آهک پروده (باتونین پسین) سن کالووین سازند هُجدک را پرسش‎آمیز می‎سازد (آقانباتی، ۱۳۸۳) .
یکی از ویژگی‎های بارز سازند هُجدک، داشتن شیل‎های زغالدار و به ویژه افق‎های زغالسنگی است. در ناحیه کرمان، افق زغالدار موسوم به زون « D » دارای حدود ۳۰ لایه زغالی است که از میان آنها ۶ – ۴ لایه ارزش اقتصادی دارند. زون دوم زغالدار سازند هُجدک، افق زغالی « E » است که شامل ۱۳ لایه زغالی با ۳ تا ۵ لایه اقتصادی است. ضخامت افق زغالی E ثابت نیست و پس از نازک شدن، به آرژیلیت زغالی تبدیل می‎شود. ذخایر زغالسنگی هُجدک، محدود به ناحیه کرمان نیست. در بلوک کلمرد، زغال‎های حرارتی از این سازند استخراج می‎شوند. نیروگاه حرارتی طبس – مزینو (در حال مطالعه) بر اساس ذخایر زغالسنگی هُجدک در بلوک کلمرد طراحی شده است (آقانباتی،۱۳۸۳) .
چرخه رسوب‎های دریایی ژوراسیک در ایران مرکزی : در ایران مرکزی، همانند البرز و کپه‎داغ، سنگ‎های ژوراسیک میانی – بالایی، ردیف‎های مارنی و سنگ‎آهک‎های دریایی هستند که با ردیف‎های آواری گاه ضخیم و یا نهشته‎های تبخیری ژوراسیک پسین – کرتاسه پیشین سرانجام می‎گیرند. در مرز پایینی این مجموعه به نسبت ستبر، شواهد وابسته به رویداد سیمرین میانی و در مرز بالایی آن نیز نشانه‎های آشکار رویداد سیمرین پسین را می‎توان دید. لذا، سنگ‎های موردنظر چرخه رسوبی بزرگی به نام « گروه مَگو » است که به دو رویداد زمین‎ساختی بزرگ محدود هستند. بیشتر سنگ‎های گروه مَگو از نوع مارن، سنگ‎آهک، ماسه‎سنگ‎های آهکی دریای باز هستند ولی پایان بخش این چرخه رسوبی، ردیف‎های آواری – تبخیری است. تغییرات زمانی و مکانی رخساره‎ها سبب می‎شود تا همه سنگ‎های این گروه به چند واحد سنگی تقسیم شوند (آقانباتی، ۱۳۸۳) .
نخستین واحد سنگی گروه مَگو، ردیفی از سنگ‎آهک خاکستری رنگ است که با داشتن ترکیب سنگی و ستبرای کم و بیش پایدار، سیمای کلیدی دارد. اگر چه در پاره‎ای از گزارش‎های زمین‎شناسی ایران مرکزی (شیرگشت، شتری، نایبندان و لکرکوه) به این واحد سنگی «سنگ‎آهک بادامو» گفته شده ولی یافته‎های جدید ناحیـــه‎ای نشان می‎دهد که چنیـــن مقایسه‎ای نادرست بوده و از این رو به این واحد سنگی راهنمــا « سازند آهکی پروده » نام داده شده است (آقانباتی ،۱۳۸۳) .
واحد سنگی دوم گروه مَگو، بیشتر از نوع شیل، مارن‎های کمی سیلتی تا ماسه‎ای ریزدانه است که رنگ متمایل به سبز روشن دارد و به لحاظ زودفرسا بودن، بیشتر سیمای تپه ماهورهــای پشتـــه مانند و نـــام « سازند بَغَمشاه » دارد. در همه جای ایران مرکزی، مرز بالای سازند بَغَمشاه با یک ایست رسوبـــی و چـرخه‎های فرسایشی مشخص است که رویداد عامل، می‎تواند با رخـــداد جهانی « نوادین » درخور قیاس باشد که در این نوشتار به آن « رویداد طبسین » گفته شده است (آقانباتی ،۱۳۸۳) .
سنگ‎های ژوراسیک بالای ایران مرکزی در شرایط رسوبی متفاوت نهشته شده‎اند و به همین دلیل، رخساره همانند ندارند. در خاور کوه‎های شتری تا شمال خاوری بلوک لوت، رسوب‎های ژوراسیک بالا از نوع ماسه‎سنگ، شیل و سنگ‎آهک ائولیتــی – آواری نازک لایه است که رخساره جلـوی ریف و نام « سازند قلعه‎دختر‌» دارد. در کوه‎های شتری، سنگ‎های ژوراسیک بالا از نوع سنگ‎آهک‎های ریفـــی، توده‎ای روشن رنگ است که سیمــای کـــوه‎ساز، رخساره ریفـــی و نام « سنگ‎آهک اسفندیار » دارد. در باختر کوه‎های شتری (ناحیه کلمرد – کرمان)، سنگ‎های ژوراسیک بالا بیشتر سنگ‎آهک‎های لایه‎لایه با میان‎لایه‎هایی از مارن‎های آهکی است که به داشتن پکتن فراوان شاخص است و نشانگر رخساره‎های پشت ریف (ریف‎هـای اسفنـدیار) است. به دلیل فراوانی پکتـن، به این رخساره ژوراسیک بالایی ایران مرکـزی، « سنگ‎آهک پکتن‎دار » گفته شده است (آقانباتی ،۱۳۸۳) .
بین کلمرد و بهاباد، بر روی سنگ‎آهک پکتن‎دار، دو افق سنگ‎آهک میکریتی وجود داردکه با افقی از مارن‎های آهک‎دار از یکدیگر جدا شده‎اند. این واحد سنگی، « سازند آهکی نـار » خوانده می‎شود. از اواخر آشکوب کیمریجین، با آغاز حرکت‎های سیمرین پسین، شرایط تبخیری – قاره‎ای حاکم شد که با رسوب انباشته‎هـای گچـی به نام « گـچ مَگــو » و یا ردیف‎ آواری سُرخ‎رنگ به نام « لایه‎های سُرخ گَره‎دو » همراه است (آقانباتی ،۱۳۸۳) .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-29] [ 05:53:00 ق.ظ ]




در این بخش یک قسمت ضرب کننده ولتاژ را به یک مبدل SEPIC ساده به منظور افزایش بهره جهت عملکرد بهتر با ولتاژ ورودی پایین، متصل می کنیم. مبدل پیشنهادی با ولتاژ سوئیچ کمتری نسبت به ولتاژ خروجی و ریپل جریان کمتر، نسبت به مبدل بوست عمل می کند.
در مبدل SEPIC ساده، ولتاژ سوئیچ برابر مجموع ولتا ژهای ورودی و خروجی می باشد. می توان از تکنیک ضرب کننده ولتاژ به منظور افزایش بهره مبدل های DC به DC افزاینده تکفاز یا چند فاز استفاده کرد. یک ترکیب ضرب کننده ولتاژ با مبدل SEPIC در شکل (۳-۱۵) نشان داده شده است.

:افزایش بهره با افزودن قسمت ضرب کننده به مبدل SEPIC ساده
بهبود مبدل SEPIC ساده به­وسیله­ اضافه کردن دیود Dm و خازن Cm در مدار حاصل می­ شود. خازن Cm به وسیله­­ی ولتاژ ورودی مبدل افزاینده شارژ می­ شود. بنابراین ولتاژی که به سلف Lدر طول انتقال اعمال می­ شود بزرگتر از ولتاژ اعمالی مبدل SEPIC معمولی می­باشد که این موضوع منجر به افزابش بهره مدار می­گردد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

عملکرد مبدل بهبود یافته را می توان در دو مرحله تشریح کرد:

    1. مرحله­­­ی اول ([t0 , t1] شکل ۳-۱۶) : در لحظه­­ی tسوئیچ S خاموش شده و انرژی ذخیره شده در سلف L1 ، از طریق خازن Cو دیود Dبه خروجی و همچنین از طریق دیود Dm به خازن Cm انتقال می­یابد. بنابراین ولتاژ سوئیچ برابر ولتاژ خازن Cm می­ شود. انرژی ذخیره شده در سلف L2 نیز از طریق دیود Do به خروجی انتقال می­یابد.
    1. مرحله­­­ی دوم ([t1 , t2] شکل ۳-۱۷) : در لحظه­ t1 سوئیچ S روشن شده و دیودهای D­m و Do خاموش می­شوند و سلف­های L1 و L2 شروع به ذخیره انرژی می­ کنند. ولتاژ ورودی به سلف L1 اعمال می­ شود و ولتاز Vcs و Vcs نیز به سلف Lاعمال می­شوند. ضمن این­که ولتاژ Vcm بزرگتر از ولتاژ Vcs می­باشد.[۲۷]

مرحله کاری اول مبدل SEPIC بهبود یافته

مرحله کاری دوم مبدل SEPIC بهبود یافته

        1. محاسبه بهره مبدل

       

بهره مبدل SEPIC بهبود یافته با توجه به اینکه میانگین ولتاژ سلف در حالت پایدار صفر است، تعیین می‌شود. بنابراین معادله(۳-۷) در حالت پایداری برای سلف L1 رخ می‌دهد.

(۳-۷)  
(۳-۸)  

بنابراین ولتاژ خازن Cبوسیله معادله (۳-۹) تعیین می‌شود که مشابه معادله بهره مبدل بوست ساده می‌باشد.

(۳-۹)  

در طول یک پریود، هنگامی که سوئیچ قدرت خاموش است دیود‌های Dm و Dدر حالت انتقال هستند و روابط زیر می‌تواند تعیین شود.

(۳-۱۰)  

در حالت پایدار، میانگین ولتاژ سلف L2 برابر صفر است. بنابراین روابط زیر حاصل می‌شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:52:00 ق.ظ ]




خداوند سبحان اهل توسعه و تمکن را امر فرموده که بر زنان شیردهی که فرزندان خود را شیر می‌دهند به اندازه‌ی وسعتشان توسعه بدهند. «وَ مَن قَدَّرَ عَلَیهِ» یعنی کسی که برایش توسعه نباشد[۱۰].

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

«رِزقَهُ فَلیَنفِقُ مِمّا آتاهُ الله» روزیش پس باید از آنچه خدا او را رحمت فرموده انفاق کند و کسی که روزیش به مقدار قوتش باشد پس هر آینه به قدر آن و به قدر امکان و طاقتش انفاق کند (طبرسی، ۱۴۰۶، ج ۲۵، ص۱۱۲).
بر طبق آیه، مرد ثروتمند باید مطابق وسعتش انفاق کند و تنگدست به قدر کفایت رزق و روزی همسرش را بدهد و اگر از این تکلیف سر باز زند، حکم بین آن‌ها جدایی است. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «چنان چه مرد به همسرش انفاق نکند و خوراک و پوشاک لازم و مورد احتیاج وی را فراهم نگرداند، بین آن‌ها جدایی انداخته می‌شود.» (حر عاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۵، ص۲۲۶).
ح) آیه‌ی ۲۲۹ سوره‌ی بقره
در این آیه‌ خداوند دو راه حل برای مردان پیش نهاد می‌کند: یا زنان را به نیکی نگاه دارند یا به خوشی رها سازند[۱۱]. نگاه داشتن به نیکی مستلزم پرداختن هزینه‌های زندگی آنان است و رها کردن به خوشی نیز مستلزم حمایت مادی از آنان در موارد خاصی می‌باشد.
امام صادق (ع) می‌فرماید «إمساکٌ بِمَعروفٍ» به معنای اذیت نکردن زنان و پرداخت نفقه‌ی ایشان می‌باشد. (حر عاملی، ۱۴۱۶ق، ج۱۵، ص۲۲۶).
۲-۲-۳-۲- ارکان نفقه‌ی زوجه از دیدگاه قرآن
نفقه‌ای که مرد باید به همسرش بپردازد شامل چه چیزهایی می‌شود؟ آیا برطرف نمودن احتیاجات ضروری زن کافی است یا مرد باید وسایل غیر ضروری، مانند عطر و لوازم آرایش را نیز برای همسرش فراهم آورد؟
در آیاتی از قرآن مجید، تهیه‌ی خوراک وپوشاک و مسکن به عنوان نفقه یاد شده است. در آیه‌ی ۲۳۳ سوره مبارکه‌ی «بقره» خداوند می‌فرماید: «بر آن کس که فرزند برای او متولد شده (پدر) لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شایسته [در مدت شیر دادن] بپردازد[حتی اگر طلاق گرفته باشد] ».
در این آیه «عَلی» به وسیله واو عطف به «وَ الوالِدِاتُ» (مادران) در ابتدای آیه عطف شده و دلالت بر وجوب نفقه دارد (فاضل مقداد، ۱۴۱۹ ق، ج۲، ص ۲۳۳).
اکنون این سؤال مطرح می‌شود که آیا منظور از این آیه، حصر نفقه در خوراک و پوشاک است یا نیازمندی‌های دیگر زن از قبیل مسکن و دارو… را هم شامل می‌شود؟
برای یافتن پاسخ مناسب برای این پرسش به آیات دیگر قرآن کریم مراجعه می‌نماییم. در آیه‌ی اول سوره‌ی مبارکه‌ی «نساء» آمده است: «آنهارا از خانه‌هایشان بیرون نکنید.» و در آیه ششم همین سوره خداوند می‌فرماید: «آنها (زنان مطلقه) را هر جا خودتان سکونت دارید و در توانایی شماست، سکونت دهید.»
این دو آیه دلالت بر تهیه‌ی مسکن برای هر زوجه‌ی مطلقه‌ای دارد؛ پس زنی که هنوز در علقه‌ی زناشویی به سر می‌برد و عضو خانواده محسوب می‌شود به طریق اولی مستحق تهیه‌ی مسکن خواهد بود.
البته این آیه به نکات ریز و مهم دیگری نیز اشاره دار:
۱- «أسکُنُوهِنَّ» نشان می‌دهدکه اصل سکنی دادن به زوجه مهم است نه تملیک منزل به او.
۲- اکثر مفسران «مِن» را در أسکُنوهُنَّ مِن حَیثِ سَکَنتُم» تبعیضیه دانسته‌اند. این امر نشان می‌دهد اولاٌٌ: قسمتی از محل زندگی مرد باید در اختیار زوجه قرار گیرد نه همه‌ی آن (کاشانی، ۱۴۲۴، ج۷، ص۹۸) و ثانیاٌ: به دلیل آنکه الشیء در نوع و جنس با آن «برابر است» باید مسکن زن و مرد در این امور (نوع وجنس) با هم برابر باشد (مدرسی، ۱۴۱۹ق، ج۱۶، ص ۷۴).
در تفسیر کشاف (زمحشری، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص ۵۵۸) آمده است: «أسکُنوُهُنَّ» جواب از سؤال مقدار است. در آیات قبل، خداوند به رعایت تقوا امر نموده بود. حال کسی در مورد رعایت تقوا در مورد زنان مطلقه می‌پرسد و جواب داده می‌شود: «آنها (زنان مطلقه) را هر جا خودتان سکونت دارید و در توانایی شماست، سکونت دهید »؛ یعنی اگر می‌خواهید تقوای الهی را رعایت کنید مکانی را برای سکونت زوجه‌ی مطلقه در منزلتان در نظر بگیرید بدون آنکه اجرتی دریافت نمایید، (راغب اصفهانی، ۱۳۶۲، ص ۴۱۷).
۳- بعضی گفته‌اند: عبارت «مِن حَیثِ سَکَنتُهُم» یعنی: مسکن زوجه نباید دور از مسکن مرد باشد، حتی اگر آن قدر منزل کوچک است که نمی‌توان قسمتی از آن را به زن اختصاص داد، باید در نزدیکی منزل زوج برای او منزلی در نظر گرفت.
۴- در ادامه‌ی آیه آمده است به آنها زیان نرسانید تا کار را بر آنان تنگ کنید (و مجبور به ترک منزل شوند).
این عبارت بیانگر آن است که مرد در دادن نفقه نباید بر زن منتی گذاشته و یا او را اذیت نماید؛ زیرا اضرار گاهی در اصل نفقه واقع می‌شود و آن هنگامی است که مرد از لحاظ مالی و اقتصادی همسر خود را در مضیقه نگه دارد. گاهی نیز مرد فشارهای روحی ،روانی بر زن وارد کرده و به وسیله‌ی زخم زبان و حتی نگاه های تحقیر آمیز طوری زن را اذیت می‌کند که مجبور به ترک منزل شود. با این عبارت خداوند مرد را از هر دو مورد منع فرموده است (طباطبایی ۱۳۷۱: ج ۱۹: ۶۳۹).
به این ترتیب خوراک، پوشاک و مسکن طبق نص صریح قرآن از ارکان نفقه شمرده شده‌اند و دقیقاً به همین دلیل این امور از موضوعاتی هستند که مورد اتفاق فقهای عامه، خاصه و حقوق‌دانان واقع گردیده‌اند(امامی، ۱۳۶۸، ج ۴، ص۴۳۵). البته در مقدار و نوع آنها، اختلافاتی وجود دارد که به نظر می‌رسد دلیل این اختلافات، تفاوت عرف هر منطقه با منطقه‌ی دیگر باشد.
اما موضوعات دیگری مانند «اثاث منزل، خادم، هزینه‌ی دارو و درمان، هزینه‌ی حمام و نظافت و آرایش و … که صراحتاً در قرآن کریم به آنها اشاره نشده مورد اختلافات علماء واقع گردیده است. گروهی آنها را جزء نفقه‌ی زوجه قرار نمی‌دهند و گروه دیگری مانند صاحب جواهر تمام هزینه‌های متعارف زوج را بر عهده‌ی مرد می‌گذارند. (نجفی، ۱۳۹۲ق، ج ۳۱، ص ۳۳۶). بعضی از مفسران حذف مفعول «بِما أنفِقُوا» را در آیه‌ی ۳۴ سوره نساء دلیلی بر عموم نفقه می‌دانند (طباطبائی،۱۳۷۱، ج۴، ص ۳۴۳).
در آیه‌ی پنجم سوره‌ی مبارکه‌ی «نساء» خداوند می‌فرماید: «رزق و مخارج آنان را از درآمد آن بدهید و آنان را بپوشانید و با آنان سخن شایسته و نیکو بگویید.» در تفسیر المیزان (همان ج۳، ص۱۳۷) دو معنا برای رزق بیان شده است:
یکی: معنای لغوی که همانند متداول رزق، یعنی غذا است؛ مانند عبارتی که در آیه ۲۳۳ سوره‌ی «بقره» به کار رفته است: «رِزقَهُنَّ وَ کِسوَتِهُنَّ» در این آیه ذکر «کِسوَتِهُنَّ» بعد از «رِزقَهُنَّ» نشان می‌دهد منظور خداوند از رزق، غذاست و چون این کلمه شامل لباس نمی‌باشد از این رو خداوند «کِسوَتِهُنَّ» را جداگانه ذکر نموده است.
معنای دوم رزق، همان معنای اول است که توسعه داده شده و شامل هر سودی می‌شود که به انسان برسد.
به احتمال زیاد رزق در آیه‌ی ۵ سوره‌ی «نساء» همین معنای دوم را دارد؛ یعنی مرد موظف است تمام آنچه را مورد استفاده قرار می‌گیرد تهیه نماید. نویسنده‌ی تفسیر المیزان معتقد است در عرف قرآن، وقتی این دو کلمه با هم استعمال می‌شوند، به غیر از معنای لغوی خود، یعنی غذایی که انسان می‌خورد و لباسی که می‌پوشد کنایه از مجموع هزینه‌های زندگی و بودجه‌ی لازم برای حوایج مادی هستند. برای مثال، مسکن و….را هم شامل می‌شوند همانند کلمه «أکل» که یک معنای لغوی دارد (خوردن) و یک معنای کنایی (مطلق تصرفات) (طباطبائی، ۱۳۷۱، ج۳،ص ۱۳۷).
عده‌ای نیز احتیاجات و نیازهای زن را به دو قسمت عمده‌ی «نیازهای ضروری» و «نیازهای غیر ضروری» تقسیم نموده اند:
الف. نیازهای ضروری، مانند: خوراک، پوشاک، مسکن، دارو و درمان و …
منظور از خوراک در این بخش، فقط مواد غذایی نیست، بلکه وسایل پخت و پز و چیزهایی را که برای تهیه‌ی غذا لازم است نیز شامل می‌شود. منظور از مسکن نیز مسکن همراه با تمام اثاث و وسایل آن مانند (فرش و رختخواب و….) بنا بر عرف و آب و هوای هر منطقه است؛ زیرا در غیر این صورت مسکن برای زن قابل استفاده نمی‌باشد. همان گونه که ذکر شد، در این موارد، به دلیل تصریح قرآن اختلافی بین علماء وجود ندارد.
اما در مورد هزینه‌های دارو و درمان، به نظر می‌رسد اگر خوراک وپوشاک برای ادامه‌ی زندگی لازم هستند و تهیه آنها بر مرد واجب می‌باشد، به طریق اولی هزینه‌های درمانی زن نیز به خصوص اگر مبتلا به بیماری های قابل علاج باشد جزء نفقه‌ی او قرار دارد (خویی، ۱۴۱۰ق، ص ۳۹۳؛ حکیم، ۱۳۷۷،ج ۲، ص۲۱۳).
ب. نیازهای غیر ضروری زن که برای بقای زندگی او لازم نیستند. مانند: وسایل آرایش، حمام، عطریات و وسایل زینتی و …
برخی از فقهای امامیه، شوهر را تا حدی که عرف و عادت اقتضا کند موظف به تأمین این موارد می‌دانند (حکیم، ۱۳۷۷ق، ج۲، ص ۲۱۳).
استناد ایشان، آیه‌ی ۱۹ سوره‌ی مبارکه‌ی «نساء» می‌باشد که می‌فرماید:« با آنان (زنان) به طور شایسته رفتار کنید .»
در این آیه عبارت «بِالمَعروفٍ» کیفیت و کمّیت نفقه را بیان می‌دارد. البته از آن رو که قرآن کتاب هدایت برای تمام اعصار است حرف از درهم و دینار نمی‌زند، بلکه می‌فرماید: «بِالمَعروف» تا نشان دهد این نفقه بنا به تفاوت زمان و مکان متفاوت می‌شود.
برای «مَعرُوفٍ» در تفاسیر، تعاریف متعددی بیان شده است؛ از جمله:
-امری شناخته شده در نزد افراد یک جامعه، که مردم آن را انکار نمی کنند و قبول دارند (طباطبائی، ۱۳۷۱، ش،ج۴، ص ۴۰۴).
-خوش خلقی؛ مانند اخلاق پیامبر اکرم(ص) که در صورت اشتباه همسرانش با آنها به تندی رفتار نمی‌کرد و با درشتی سخن نمی‌گفت(طالقانی، ۱۳۶۲، ج ۶، ص ۴۱) و نفقه آنها را با روی خوش می‌داد.
-به نیکی با زنان معاشرت کردن به نحوی که در نفقه، رفتار و گفتار انصاف را از دست ندهد (طبرسی، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۵۷۰).
-گروهی نیز معروف را با توجه به قسمت بعدی آیه (لاتُکَلِفُ نَفسٍ إلا وُسعِها) در حد طاقت (طبرسی، ۱۴۰۶ق ج۱، ص۳۰۱) و در حد وسع (طبرسی، ۱۴۰۶ق،ج۲،ص ۵۸۷) و گاهی اعتدال (کاشانی، ۱۳۳۶ش، ج۲،ص ۳۰) معنا کرده‌اند.
به نظر می‌رسد برای درک بهتر معنای «مَعروفٍ» در نفقه‌ی زوجه، نیازمند رجوع به آیات دیگر قرآن هستیم.
در آیه‌ی ۱۹ سوره‌ی مبارکه‌ی «نساء» خداوند می‌فرماید: بر مردان واجب است برای ادای حقوق زنان در مخالطه و مصاحبه، به نیکویی رفتار کنند و حقوق (مادی و معنوی) آنها را ادا نمایند .
بعضی از مفسران این عبارت را حسن معاشرت به گونه‌ای که عقل و شرع آن را نیکو پندارند و مدح کنند، تفسیر کرده‌اند (خانی و ریاضی، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸). بعضی دیگر مانند صاحب المنیر آن را به معنای چیزی که با طبع انسان سلیم مألوف باشد و شرع و عرف و جوانمردی از آن اکراه نداشته باشد، معنا کرده و موارد آن را در گفتار نفقه خلاصه نموده‌اند.
معروف در آیه ی۲ سوره ی«طلاق» نیز تکرار شده است. خداوند در این آیه می‌فرماید:
هنگامی که عده‌ی زنان تمام شد، یا به نیکی آنان را نگه داشته و یا به خوشی رها کنید .
شیخ طوسی در جلد ده تفسیر تبیان «فَأمسِکُوهُنَّ بِمَعروف» را رجوع همراه با ادای واجبات آنان از نفقه و پوشاک و مسکن و خوش رفتاری می‌داند.
بنابراین، «معروف در زندگی زناشویی یعنی: به نیکی رفتار کردن و این نیکی مستلزم آن است که در تمام جنبه‌های زندگی، حقوق مادی ومعنوی زوجه رعایت شود.
در نتیجه، تأمین نیازمندی‌های زن بر مرد واجب و لازم است؛ اما برحسب عرف جامعه و عادت زن و در حدی که زن بتواند حقوق مرد را ادا نماید. برای مثال اگر حق مرد این است که همسری تمیز و نظیف داشته باشد، پیش از هر چیز لازم است وسایل نظافت را برای او فراهم آورد چرا که در مقابل هر حقی تکلیفی است؛ نیز اگر مرد توقع آرایش از زن خود دارد، لازم است وسایل مورد نیاز و یا بهای آن را به زن پرداخت کند تا زن بتواند حقوق شوهر را به طور کامل رعایت نماید.
۲-۲-۳-۳- نفقه از دیدگاه روایات
روایات متعددی در باب نفقه وارد شده که به بعضی از آنها اشاره می‌شود:
الف- روایاتی که دلالت بر وجوب نفقه دارد:
۱- پیامبر (ص) در خطبه‌ی حجه الوداع راجع به حق زن بر شوهر فرمودند : پس بر شما باد خوراک و پوشاک زنانتان با نیکی و شایستگی …» (عاملی ۱۴۱۶ق، ج ۱۵: ۲۳۰).
در روایت فوق علاوه بر وجوب اصل نفقه (پوشاک و خوراک) به خوب بودن و شایسته بودن آنها نیز تکلیف شده است.
۲- هند همسر ابی سفیان خدمت پیامبر (ص) رسید و عرض کرد: ابی سفیان مرد خسیسی است و خرجی کافی نمی‌دهد که من و فرزندم را کفایت کند، مگر اینکه خودم مخفیانه بردارم و او نفهمد، آیا بدین سبب مرتکب گناهی می‌شوم؟ پیامبر (ص) فرمودند: به مقداری که تو و فرزندت را کفایت کند به شایستگی از اموال او بگیر(نجفی، ۱۳۹۲ق، ج. ۳۱، ص۳۰۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:52:00 ق.ظ ]




قانون نمایندگی: حالتی که نیازها، ارزش ها و چشم اندازهای همه بخش های متاثر، توسط فرایند تخصیص بایستی در نظر گرفته شود.
قانون اخلاقی : مطابق با این قانون فرایند تخصیص بایستی با ارزش های اخلاقی و وجدانی سازگار باشد. رویه های سازمانی و روشی که سازمان منابع را تخصیص می دهد، را نشان می‌دهند.
به عبارت ساده تر تئوری لونتال عدالت رویه ای را برای فرض یک فرایند منصفانه و عادلانه بر شش معیار متمرکز می داند:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

فرآیندها بایستی دائماً در بین مردم و در دل زمان استفاده شوند.
دوری فرآیندها از تعصب
اطمینان از اعتبار و صحت اطلاعات گردآوری شده برای تصمیم گیری.
ایجاد مکانیزم هایی برای اصلاح تصمیمات نادرست.
مطابقت فرآیندها با استانداردهای رایج اخلاقی
اطمینان ازبکارگیری عقاید گروه های مختلف ذی نفع در تصمیم گیری (کولکویت و جرومو[۶۱]، ۲۰۰۲).
همچنین گرین برگ (۱۹۸۷) علاوه بر موارد فوق به دو مورد دیگر نیز اشاره می نماید:
رویه ها باید به افراد فرصت هایی برای انتخاب عامل تصمیم گیرنده بدهند
رویه ها باید ساختار قدرت تصمیم گیری را مشخص نمایند. (گرنبرگ[۶۲]، ۱۹۸۷).
عدالت تعاملی[۶۳]
نوع سوم از عدالت در سازمان ها، عدالت تعاملی نامیده می شود. عدالت تعاملی شامل روشی است که عدالت سازمانی توسط سرپرستان به زیردستان منتقل می شود (اسکاندورا[۶۴]، ۱۹۹۹، ۳۹)
بحث های عدالت مراوده ای (تعاملی)، به دنبال مباحث مرتبط با عدالت رویه ای مطرح گشتند و جنبه انسانی اعمال سازمانی را در بر می گیرند بدین معنا که این جنبه از عدالت بر نحوه رفتار مدیریت یا سایر افراد کنترل کننده پاداش ها و منابع سازمانی با کارکنان تمرکز می نماید. عدالت مراوده‌ای بر رفتار سرپرستان و نقش آن ها در رعایت عدالت سازمانی متمرکز است و به طور مفهومی مشابه با کیفیت غیر رسمی رفتار است؛ در حالی که عدالت رویه ای به طور مفهومی مشابه با تصمیم گیری رسمی است. (سیتر[۶۵]، ۲۰۰۳).
بنابراین عدالت مراوده ای (تعاملی)، جنبه هایی از فرایند ارتباطات از قبیل ادب، صداقت و احترام بین منبع و دریافت کننده را در بر می گیرد. (چارارش و اسپکتور،[۶۶] ۲۰۰۱).
به دیگر سخن عدالت تعاملی به جنبه میان فردی تصمیم گیری به خصوص به رفتار عادلانه فرد تصمیم گیرنده در فرایند تصمیم گیری اشاره می کند. افراد تصمیم گیرنده در برخورد با افرادی که به گونه ای مناسب در تصمیم گیری تاثیر می گذارند و یا فرایند مناسبی را برای سیاست تصمیم گیری وضع می کنند، از لحاظ تعاملی به شیوه عادلانه رفتار می کنند. آنطورکه فولگر و کروپانزانو نقل می نماید، عدالت تعاملی به کیفیت رفتارهای بین فردی که یک فرد، قبل و بعد از اتخاذ تصمیم در معرض آنها قرار می گیرد، اشاره دارد. (وندی[۶۷]، ۲۰۰۷).
رفتارعادلانه میان فردی مستلزم این است که مدیران به درستی با افراد ارتباط برقرار کنند و با احترام وادب با آن ها برخورد نمایند. قانون گذاری منصفانه در خصوص روند ها مستلزم آن است که مدیران به درستی با افراد ارتباط برقرار کنند و با احترام و ادب با آنها برخورد نمایند.
قانون گذاری منصفانه در خصوص روندها مستلزم آن است که مدیران از تعصبات فردی پرهیز کنند، به طور مداوم از معیارهای تصمیم گیری استفاده کنند، بازخورد به هنگامی را به کارکنان ارائه نمایند و برای تخصص خود دلایل موجه داشته باشند. (کرینتر و کینیچی[۶۸]، ۲۰۰۱، ۲۵۷).
بنابراین زمانیکه کارمندی احساس بی عدالتی تعاملی می کند به احتمال زیاد این کارمند واکنش منفی به سرپرستش به جای سازمان نشان می دهد از این رو پیش بینی می شود که کارمند از سرپرست مستقیمش در عوض سازمان درکل ناراضی باشد و کارمند تعهد کمتری نسبت به سرپرست تا سازمان درخود احساس کند همچنین نگرش های منفی وی عمدتاً نسبت به سرپرست است و قسمت کمی از این نگرشهای منفی به سازمان بر می گردد. (یعقوبی و همکاران، ۱۳۸۸) .
عدالت مراوده ای بر ادراکات افراد از کیفیت رفتارهای بین شخصی در طول اجرای رویه ها تمرکز دارد دو عامل مهم که در ادراک عدالت مراوده ای نقش کلیدی بر عهده دارند عبارتند از:
تشریح دلایل اصلی تصمیمات مربوط به تخصیص منابع به طور واضح و روشن و به میزان کافی برای افراد .
رفتاراحترام آمیز افراد مسئول اجرای تصمیمات با افراد تحت تاثیر تصمیمات. (جاواهار[۶۹]، ۲۰۰۲).
در واقع رفتار مثبت با افراد سازمان می تواند اطاعت از رویه های سازمان را بدون هرگونه تغییر در تصمیمات رسمی یا فراگردهای زیر بنایی تقویت نماید. به نظر مرومن عدالت توزیعی، رویه ای و عدالت تعاملی، همبسته است و هرکدام جنبه های متمایزی از عدالت سازمانی اند. به نظر وی عدالت سازمانی به صورت مجموع عدالت توزیعی رویه ای و تعاملی تعریف می شود. (اسکاندورا[۷۰]، ۱۹۹۹، ۳۹).
کانون های عدالت سازمانی
تحقیقات جدید در این حوزه نشان می دهد که کارکنان حداقل با دو منبع در مورد اجرای عدالت در سازمان یا نقض آن مواجه هستند. واضح ترین این منابع سرپرست یا مدیر مستقیم فرد است. این سرپرست نسبت به زیر دست اختیار تام دارد او می تواند در پیامدهای مهمی از قبیل افزایش پرداخت ها یا فرصت های ترفیع زیر دست اثر بگذارد.
منبع دومی که کارکنان ممکن است این عدالت یا بی عدالتی را به آن منسوب کنند، خود سازمان به عنوان یک کل است. اگرچه این منبع نامحسوس تر است، ولی توجه به آن نیز مهم است. اغلب اوقات افراد سازمانهایشان را به عنوان عاملان اجتماعی مستقلی در نظر می گیرند که قادر به اجرای عدالت یا نقض آن هستند.
برای مثال زمانی که کارفرمایان (سازمان ها) قراردادها را نقض کنند، کارکنان نیز به این عمل واکنش نشان می دهند. بدین ترتیب طبق تحقیقات مربوط به تبعیض در سازمانها، کارکنان بین تبعیض از سوی سرپرست و تبعیض از سوی سازمان تمایز قائل می شوند. (روپ و کوپانزانو[۷۱]، ۲۰۰۲).
پیامدهای سازمانی عدالت
درک عدالت می تواند مبتنی بر پیروی سازمان از قوانین عدالت توزیعی (مثل برابری، مساوات یا نیاز) و همچنین توسط ارزش پیامدها باشد. بنابراین عدالت حداقل تا اندازه ای توسط ادراک مثبت یا منفی پیامدها از سوی ادراک کننده تعیین می شود.
رویه های سازمانی :
درک عدالت همچنین وابسته به پیروی سازمان از قوانین عدالت رویه ای است برای مثال رویه ای که به مشارکت کنندگان اجازه می دهد تا مطالب خود را بیان کنند، عادلانه تر از یک رویه ای در نظر گرفته می شود که مانع از این عمل می شود.
خصوصیات ادراک کننده:
درک عدالت ممکن است همچنین تحت تاثیر خصوصیات ادراک کننده باشد. این خصوصیات
میتواند خصوصیات جمعیت شناختی (مثل سن، جنسیت، نژاد) و سابقه کار و خصوصیات شخصیتی (مانند احساسات منفی و عزت نفس) باشد.
عملکرد کاری:
نظریه برابری، فرضیات خاصی را با توجه به اثر عدالت توزیعی درک شده بر عملکرد ارائه کرد، یعنی زمانی که کارمندی بی عدالتی توزیعی را درک می کند، این کارمند ممکن است، کیفیت و کمیت کار را برای بازگرداندن عدالت تغییر دهد.
در مورد عدالت رویه ای رابطه بین این نوع عدالت و عملکرد قطعی نیست، بلکه درعوض، این عدالت بر نگرش ها و کیفیت زندگی کاری اثر داشته است.
عدالت رویه ای ممکن است از طریق اثر بر نگرش ها، بر عملکرد تاثیر بگذارد. برای مثال زمانی که بی عدالتی رویه ای بر نگرش های کلی نسبت به سازمان و مسئولانش اثر منفی می گذارد، به احتمال زیاد این نگرشهای منفی بر عملکرد تاثیر خواهند گذارد.
در حقیقت ادعا شده است که عدالت رویه ای زمانی برجسته است که هدف نظم گروهی (هماهنگی گروهی) است، در حالی که عدالت توزیعی زمانی که بهره وری و کارایی کانون توجه هستند، برجسته است. در مورد عدالت تعاملی ممکن است، این نوع عدالت از طریق رابطه اش با نگرش هایی در مورد سرپرست، یا عملکرد مرتبط است، یعنی نارضایتی از سرپرست مستقیم می تواند به عملکرد ضعیف منجر شود.
رفتار خلاف انتظار و ترک شغل:
رفتارهای خلاف انتظار و ترک شغل بایستی با هر سه شکل عدالت توزیعی، رویه ای و تعاملی مرتبط باشند. از دیدگاه عدالت توزیعی این رفتارها می تواند به عنوان واکنش هایی در مقال بی عدالتی درک شده، نگریسته شوند. (زمانی که کارمند ورودیهایش را برای برقراری عدالت تغییر می دهد). بنابراین زمانی که کارکنان بی عدالتی توزیعی را درک می کنند، ممکن است به سازمان صدمه بزنند تا بدین ترتیب نسبت خروجی به رودی را در دیدگاهشان مثبت تر جلوه دهند.
همچنین مشخص شده است که عدالت توزیعی با تمایل به ترک شغل مرتبط است که این موضوع از طریق تاثیر نهادن بر نگرشهایی همچون رضایت درونی و بیرونی صورت می گیرد از دیدگاه عدالت رویه ای، بی عدالتی درک شده از سوی کارکنان منجر به ادراک منفی از سازمان و رفتارهای خلاف انتظار در سطح جزئی، همچون تعارض با سرپرست می شود.
واکنش های نگرشی و احساسی نسبت به پیامدهای خاص، سازمان و سرپرست:
واکنش های نگرشی و احساسی نسبت به سازمان عمدتاً توسط الگوهای عدالت رویه ای پیش بینی شده اند برای مثال لیند و تیلر اثر مثبت قوی عدالت رویه ای بر تعهد سازمانی و بر کاهش تعارض درون سازمان ها را پیش بینی کرده اند.
تحقیقات همچنین روابط قوی تری را بین عدالت رویه ای و نگرش ها در مقایسه با عدالت توزیعی و نگرش ها نشان داده اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:52:00 ق.ظ ]




نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که
گروه های افسرده و وسواسی در آزمون تکلیف جملات
ناتمام، مقیاس نگرش های ناکارآمد تأییدخواهی تفاوت
معنی داری نداشتند. ولی تفاوت آن ها در مقیاس
نگرش های ناکارآمد کمال گرایی معنی دار بود . همچنین
تفاوت گروه های وسواسی و بهنجار در آزمون تکلیف
جملات ناتمام و مقیاس نگرش های ناکارآمد
تأییدخواهی معنی دار نبود، اما دو گروه اخیر در مقیاس
نگرش های ناکارآمد کمال گرایی تفاوت معنی دار
داشتند.
جدول ۱ میانگین، انحراف معیار و دامنه سنی
آزمودنی ها را نشان می دهد. که از این نظر سه گروه
تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند.
میانگین و انحراف معیار آزمو دنی های سه گروه
افسرده، وسواس ی و بهنجار در تکلیف جملات ناتمام،
مقیاس نگرش ناکارآمد کمال گرایی و تأییدخواهی
در جدول ۲ نشان داده شده است.
تفاوت نمرات سه گروه در زمینه ی جملات ناتمام به
کمک تحل یل واریانس یک طرفه مورد بررسی قرار گرفتند.
را (df= 51 و ۲ , F=6/71 ,P<0/ این بررسی تفاوت معنی داری( ۰۱
.( میان گروه ها نشان داد (جدول ۳
آزمون پیگیری توکی نشان داد که گروه افسرده و
بهنجار تفاوت معنی داری در زمینه ی تکلیف جملات
تفاوت گروه های .(Q=4/86 ،P<0/ ناتمام دارند ( ۰۱
افسرده و وسواس ی معنی دار نبود . گروه های وسواس ی و
،P<0/ بهنجار د ر این زمینه تفاوت معنی دار داشتند ( ۰۱
.(Q=4/32
کمال گرایی از راه تحلیل DAS تفاوت سه گروه در
واریانس یک طرفه (جدول ۴) معنی دار نشان داده شد
.(df= 51 و ۲ ,F=12/46 ،P<0/01)
آزمون پیگیری توکی نشان داد که گروه افسرده و
بهنجار تفاوت معنی داری در این زمینه دارند
گروه های افسرده و وسواسی .(Q=3/56 ،P<0/05)
و گروه های وسواسی و بهنجار (Q=4/69 ،P<0/01)
،P<0/ تفاوت معنی داری در این زمینه داشتند ( ۰۱
.(Q=7/06
تأییدخواهی DAS داده های به دست آمده از اجرای
از راه تحلیل واریانس یک طرفه در جدول ۵ نشان داده
شده است . سه گروه تفاوت معنی داری با یکدیگر نشان
.(df= 51 و ۲ ، F=4/79، P<0/ دادند ( ۰
آزمون پیگیری توکی نشان داد که گروه افسرده با
.(Q=3/98 ، P< 0/ بهنجار تفاوت معنی دار دارد ( ۰۵
گروه افسرده و وسواسی تفاوت معنی داری نداشتند ، اما
گروه های وسواس ی و بهنجار تفاوت معن ی داری داشتند
.(Q=3/58 ،P<0/05)
ضریب همبستگی برای تکلیف جملات ناتمام و

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۰ بود و برای تکلیف / کمال گرایی برابر ۵۷ DAS
۰ به دست / تأییدخواهی برابر با ۶۰ DAS جملات ناتمام و
آمد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:51:00 ق.ظ ]