کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



به طور کل می توان نتیجه گرفت که سه عنصر بنیادی در تعریف مفهوم اخلاق دورکیم موجود است. اول اینکه ، واقعیت اخلاقی یک مفهوم خنثی و بی طرف است، یعنی بیشتر توسط نگرانی ها و دغدغه ها سمت و سو می‌گیرد تا منافع شخصی، به عبارتی، اخلاق، در شرایطی که بی طرفی و تعلق خاطر شکل گرفته است به وجود می‌آید. دوم اینکه ، بی طرفی اخلاقی همیشه دارای اصالت و پایگاهی اجتماعی است. رفتار و اعمال ما توسط استانداردهای ایجاد شده در جامعه – همانکه دورکیم وجدان جمعی می نامد – اخلاقی، خوانده می شود. در نهایت اینکه آنچه از آن به جامعه یا اجتماع یاد می شود، یک مفهوم پویا است.گستره ی آن می‌تواند به اندازه ی یک خانواده ی هسته ای باشد یا فراتر از آن و شامل تمامی مردم یک کشور- ملت- شود. با این حال دورکیم شکی ندارد که هرچند زندگی اخلاقی ما دارای منابع زیادی است، اما آخرین آن، یعنی جامعه دارای بیشترین نقش در شکل دادن به اخلاق مدرن است. این اخلاق دورکیم، علی رغم اینکه مختص یک کلیت واحد است و قواعد مشخصی را در کل جامعه اعمال می‌کند، دارای قواعدی است که تحت تأثیر اخلاق فرا ملی و نظام جهانی قرار دارد.

مبحث دوم- اخلاق حرفه ای:

از میان قواعد رفتاری مجاز، بخشی از آن ها برای یک گروه و نظام، مدون شده، بصورتی که حرفه ای خاص، اخلاقی را برای سامان دادن اعضای خود و تنظیم روابط درون آن حرفه و کارکرد های خود حرفه، مشخص ساخته و مختص به همان گروه می‌باشد. بر اساس تفاوت های بنیادین آن حرفه با دیگر حرف، اخلاق متفاوتی هم متبلور می شود که آن را تحت عنوان اخلاق حرفه ای می شناسیم. اما در ادامه به توضیح بیشتر این تقسیم بندی در نظر دورکیم می پردازیم تا ضمن شناسایی ویژگی و خصلت عمومی اخلاق حرفه ای شرایط لازم کارکرد آن را هم، بازشناسی کنیم.

وجه ممیز اخلاق حرفه ای از دیگر بخش های علم اخلاق چنان که دورکیم می‌گوید: « نوعی بی اعتنایی است که وجدان عمومی نسبت به آن دارد»[۸۷]. توضیح آنکه قواعد اخلاقی درون یک گروه یا حرفه، ناظر بر رفتارها و کارکرد های همان است و با معاییر و ضوابط جامعه هم بیگانه است. در نتیجه ی این بیگانگی و تفاوت، از قضاوت جامعه و وجدان عمومی هم مصون می‌باشد. اشتباهات و تخلفات درون یک حرفه، بیرون از آن عیب نیست و سرزنشی به دنبال ندارد. اگرچه از درون خود آن ممکن است حتی جرم دانسته شده و مؤاخده گردد. رعایت نکردن اصول حرفه ای از جانب یک صنعتگر میان صنعتگران، تقبیح و سرزنش به دنبال دارد اما چه بسا برای جامعه محسوس نباشد چون وجدان عمومی را جریحه دار نکرده، از آن رو که بین همه ی اعضای جامعه مشترک نیست و چندان مورد توجه وجدان عمومی قرار نمی گیرد. اما این بدان معنا نیست که اخلاق حرفه ای مورد حمایت نمی باشد چه که پاسداری گروه از آن موجب بقا و استحکام آن می‌باشد. پاسداری گروه شرط اساسی اخلاق حرفه ای است، چنان که بدون آن نمی تواند وجود داشته باشد. «یک اخلاق، همواره دستاورد یک گروه است و به عمل در نمی آید مگر در صورتی که گروه از آن پاسداری کند»[۸۸].

بعبارتی همان‌ طور که اخلاق عمومی از دل جامعه بر می خیزد و قواعد واقعیت اخلاقی همان رسوم و آداب جامعه بوده و از حمایت وجدان عمومی برخوردار است. اینجا هم ‌در مورد قواعد اخلاق حرفه ای باید گفت، از دل جامعه بر می خیزند، منتهی جامعه ی محدود و مختص به خود، که همان گروه یا حرفه می‌باشد. تنها گستردگی و شمول جامعه متفاوت است. بر همین اساس می توان گفت در خصوص این دسته از قواعد اخلاقی هم به نوعی یک وجدان و آگاهی جمعی موجود است اما نه آن وجدان عمومی که در بستر کل جامعه ی انسانی برقرار است بلکه وجدان حرفه ای _ وجدان عمومی مختص به همان حرفه _ چیزی که بر اساس اهداف و غایات و مقتضیات آن حرفه و تشکل به وجود آمده که بمراتب از اخلاق حرفه ی خود هم حمایت می‌کند.

اخلاق حرفه ای در گروه، قواعدی دارد که افراد را به پیروی از یک قدرت اخلاقی مشترک، برتر و مشروع، نسبت به جمعی که برای آن ها قانون وضع کرده، ملزم می‌سازد. در واقع چون جامعه نسبت به اخلاق حرفه ای بی اعتناست باید گروهی باشد که آن را پایه گذاری کند و مراقب و پاسدار آن باشد. این گروه پاسدار اخلاق حرفه ای، متشکل از افرادی است که آن گروه را به وجود آورده اند.

در مقایسه ی اخلاق عمومی با اخلاق حرفه ای، اخلاق عمومی تنها در مواجه با توده ی جامعه می‌باشد اما در اخلاق حرفه ای به میزان فراوانی حرف ‌تشکل‌های اخلاق حرفه ای هم متفاوت است. مخاطب اخلاق عمومی کل جامعه می‌باشد ولی مخاطب اخلاق حرفه ای تنها، گروه آفریننده ی آن حرفه است. بعبارتی دیگر اعضای یک گروه هم مقید به اخلاق عمومی هستند به ‌عنوان عضوی از اعضای جامعه و هم در مقام صاحب و عضو آن حرفه مقید به اخلاق حرفه ای خود می‌باشند. هر تشکل نسبت به بقیه و کل جامعه استقلال نسبی دارد و تنها همان است که در تنظیم و تدوین روابط پیشنهاد شده صلاحیت دارد.[۸۹]

از آنجا که هر اخلاق حرفه ای دستاورد همان گروه حرفه ای است آن اخلاق هم متناظر همان گروه است. در شرایط مساوی، هرچه گروه انسجام ( روابط بیشتر، صمیمانه تر، افکار بیشتر، انضباط اخلاقی بیشتر ، پاسداری و….) بیشتری داشته باشد قواعد اخلاقی خاص آن متعدد تر و حاکمیت شان بر وجدان ها بیشتر است. هر چه گروه حرفه ای استحکام وسازماندهی بیشتری داشته باشد اخلاق حرفه ای شان هم رشد یافته تر و کارکرد شان پیشرفته تر خواهد بود. این شرط بویژه در حرفی بیشتر رعایت می شود و صادق است که به دولت وابسته اند مثل حرف آموزشی، قضایی، اداری و نظامی. نوعی از حرفه ها هست که از این شرط چندان برخوردار نیستند، مثل حرف اقتصادی اعم از صنعتی یا بازرگانی[۹۰].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 12:42:00 ب.ظ ]




۲-۲-۳-۳-۲ بازجویی ضد تراست

هزینه های قوانین ضد تراست نامساعد ممکن است بسیار زیاد باشد و در نتیجه مدیران را تشویق به کمتر از واقع نشان دادن سود کند.

۲-۲-۳-۳-۳ تخفیف واردات

شرکت ها در طول دوره ای که تخفیف وارداتی اعطا می شود مزایای مالی به دست می آورند. از این رو آن ها انگیزه دارند که در طول این دوره ها سود خود را کاهش دهند و به علت واردات کالای خارجی از سوی دولت و ناتوانی در رقابت با شرکت های خارجی، از دولت ادعای جبران غرامت کنند.

۲-۲-۳-۳-۴ مقررات بانکی

تدوین کنندکان مقررات بانکی از اعداد حسابداری برای تعین نسبت کفایت سرمایه استفاده می‌کنند. از این رو، مدیران بانک ها انگیزه دارند در زمانی که این نسبت کمتر از حد قانونی ان است، اعداد حسابداری را دستکاری و بدین وسیله هزینه های سیاسی خود را کاهش دهند. آن ها عمدتاًٌ این کار را از طریق کاهش اندوخته زیان وامها انجام می‌دهند.

۲-۲-۴ الگو های مدیریت سود

۲-۲-۴-۱ آب ازسر گذشتن(استقبال از زیان)

زمان‌های که شرکت داری بحران مالی سازمانی یا تجدید ساختار می شود(مانند استخدام یک مدیر عامل جدید)احتمالا بدین گونه عمل نماید.اگر شرکتی زیان گزارش کند، احتمالا مدیریت چنین احساس می‌کند که ناگزیر است زیان سنگین گزارش کند زیرا در این مورد چیز زیادی از دست نخواهد داد در نتیجه مدیر درصدد بر می‌آید اقلام بزرگی از داراییها را حذف کند، هزینه های مورد انتظار آینده را تعیین نماید و به طور کلی همه حساب ها را تسویه نماید، چنین اقداماتی باعث می شود که احتمال سود گزارش شده آینده افزایش یابد. در واقع حذف اقلام بزرگی از داراییها باعث می شود که، پیشاپیش سود خالص آینده «به حساب بانک» منظور گردد.

۲-۲-۴-۲ به حداقل رساندن سود

این کار مشابه اقدامی است که آن را «آب از سر گذشتن» می‌نامند، ولی در عمل دارای چنان شدتی نمی باشد. امکان دارد شرکتی که، از دیدگاه سیاسی، در دوره هایی که سودهای زیاد گزارش می‌کند در معرض دید قرار می‌گیرد دست به یک چنین اقدامی بزند. رویه های حسابداری که موجب می‌شوند سود خالص به حداقل برسد عبارت اند از: حذف مبالغ سنگینی از دارایی های سرمایه ای و نامشهود، منظور کردن هزینه های سنگین برای تبلیغات و تحقیق و توسعه،کاربرد روش های حسابداری مبتنی بر(تلاش های موفقیت آمیز)به وسیله شرکت های نفت و گاز از بابت هزینه های اکتشاف و ازین قبیل کارها. محاسبه مالیات بر سود بر اساس سقف موجودی ها به روش LIFO نیز می‌تواند الگوی دیگری باشد که موجب ایجاد انگیزه در مدیر می شود تا بدین گونه عمل نماید. دیدگاه مذبور این بحث را تقویت می‌کند که شرکت ها با چنین اقداماتی در صدد بر می‌آیند خود را از دست رقابت شرکت های خارجی برهانند.

۲-۲-۴-۳ به حداکثر رساندن سود

امکان دارد مدیران برای تامین هدف های مندرج در قرارداد حقوق و پاداش اقدام به حداکثر رساندن سود خالص گزارش شده نمایند مشروط بر اینکه نوع اقدام به گونه ای نباشد که از سقف تعیین شده فراتر روند. همچنین احتمال دارد شرکتهایی که به مرحله نقض مفاد قرارداد وام نزدیک می‌شوند درصدد برآیند سود را به حداکثر برسانند.

۲-۲-۴-۴ هموارسازی سود

شاید این جذاب ترین الگوی مدیریت بر سود باشد. در تحقیق «هیلی» مشاهده می شود که مدیران دارای انگیزه اند، تا به حد کافی، سود را هموار سازند و آن را در فاصله بین «کف و سقف» قرار دهند. همچنین امکان دارد مدیران سود خالص را هموار سازند تا احتمال اخراج از شرکت را کاهش دهند.

این موضوع آشکار است که چنین الگوهایی از مدیریت بر سود می‌توانند با یکدیگر در تضاد باشند. با گذشت زمان، الگویی که شرکت انتخاب ‌کرده‌است به سبب عوامل زیر تغییر خواهد کرد: تغییر در مفاد قراردادها، تغییر در سطح سودآوری، تغییر مدیرعامل، نیاز به سرمایه و تغییر در میزانی که شرکت، از دیدگاه سیاسی، در معرض مردم قرار می گیرند. حتی در یک نقطه از زمان امکان دارد شرکت احساس نماید که با نیازهای ضد و نقیض روبرو شده است. از یک سو، باید به دلیل های سیاسی سود خالص گزارش شده را کاهش دهد و از سوی دیگر برای گرفتن وام سود خالص دوره های مختلف را هموار سازد.

۲-۲-۵ علت تداوم یافتن مدیریت بر سود

‌در مورد علت تداوم یافتن مدیریت بر سود یک پرسش مطرح می شود: چرا هیئت مدیره، وام دهندگان، نهادهای دولتی و سرمایه گذاران، مدیریت بر سود را منع نمی کنند؟

بنا به گفته آقای چیپر، یک دلیل وجود دارد، یعنی دست یافتن به اطلاعات محرمانه و درون سازمانی در دسترس مدیران برای دیگران بسیار پر هزینه است. برای مثال، کشف مقدار اقلام تعهدی اختیاری، حتی به وسیله هیئت مدیره بسیار مشکل است.

حال با توجه به اینکه مدیریت بر سود تداوم می‌یابد، اینک این پرسش را مطرح می‌کنیم که آیا در مجموع مدیریت بر سود خوب یا بد است؟

۲-۲-۵-۱ جنبه خوب مدیریت بر سود

می توان از مدیریت بر سود به عنوان نوعی ابزار استفاده کرد، بدان وسیله اطلاعات محرمانه را به بازار رسانید تا قیمت سهام بتواند آینده شرکت را به شیوه بهتری منعکس نماید.

«سوبرامانیام» با بهره گرفتن از الگوی «جونز» اقلام تعهدی را به دو بخش اختیاری و غیر اختیاری تقسیم کرد او پس از کنترل کردن اثر جریان های نقدی عملیاتی و اقلام تعهدی غیر اختیاری بر بازده سهام، مشاهده کرد که بازار سهام در برابر اقلام تعهدی اختیاری واکنش مثبت نشان می‌دهد و نتیجه تحقیق با این دیدگاه تطبیق می کند که، به طور متوسط، مدیران بااستفاده ازمدیریت برسود، به روشی مسئولانه، می کوشند درباره قدرت سودآوری آینده شرکت اطلاعات محرمانه افشا نمایند.

«الیوت و فین[۱۳]۱» ‌در مورد اعمال مدیریت مسئولانه بر سود شواهد و مدارک بیشتری ارائه کردند. آن ها نمونه ای از شرکت‌های بزرگ آمریکایی را برای سال‌های ۱۹۹۲ تا ۱۹۸۲را مورد تحقیق قرار دادند و شواهد و مدارکی ارائه کردند مبنی بر اینکه شرکتهایی که برای پنج سال یا بیشتر دارای الگوی رشد یکنواخت سود خالص و نسبت بالاتری برای «قیمت به سود» بودند (در مقایسه با شرکت‌های هم سطح و دارای رشد پر نوسان ‌در مورد سود خالص، ولی بدون الگوی رشد یکنواخت ) اگر الگوی یکنواخت افزایش سود خالص از مجرای مدیریت بر سود ایجاد شود، چنین به نظر می‌رسد که بازار ‌به این نوع اقدام مدیر (اعمال مدیریت بر سود که در اجرای آن ‌در مورد قدرت سود آوری آینده شرکت گزافه گویی نمی شود) ارج می نهد.

۲-۲-۵-۲ جنبه بد مدیریت بر سود

همان طور که ‌در مورد جنبه‌های مدیریت مسئولانه (خوب) برسود، شواهد و مدارک وجود دارد، ‌در مورد جنبه‌های «بد» مدیریت بر سود هم شواهد و مدارکی وجود دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:42:00 ب.ظ ]




    1. . مهرانگیز ، کار ، همان ، صص ۱۶۱ و ۱۶۲ ↑

    1. . ناصر ، کاتوزیان ، قانون مدنی در نظم حقوق کنونی ، نشر میزان ، تهران ، ۱۳۸۸ ، ص ۷۰۵ ↑

    1. . عبدالرسول ، دیانی ، همان پیشین ، ص ۳۲۸ ↑

    1. . نظریه ۷/۳۵۶۳ -۱۳/۴/۱۳۸۰اداره حقوق قوه قضاییه ↑

    1. . سید حسین صفایی و امامی ، پیشین ، ص ۳۴۷ ↑

    1. . ناصر کاتوزیان ، دوره مقدماتی حقوق مدنی ، نشر میزان ، تهران ، ۱۳۸۷ ، ص ۳۷۸ ↑

    1. . اسداله ، لطفی ، پیشین ، ص ۲۶۷ ↑

    1. . ابن قدامه حنبلی ، المغنی ، ج۷ ، دارالکتب الاسلامیه ، بیروت ، ص ۶۱۲ ↑

    1. . احمد علی حمیتی واقف ، حقوق مدنی ، انتشارا دانش نگار ، تهران ، ۱۳۸۶ ، ص ۱۹۰ ↑

    1. . کاتوزیان ، ناصر ، پیشین ، ص ۳۸۹ ↑

    1. . لطفی ، اسداله ، پیشین ص ۲۶۸ ↑

    1. . سید حسین ،صفایی و امامی ، پیشین ، ص ۳۴۸ ↑

    1. . سید حسن ،امامی ، پیشین ص ۲۰۰ ↑

    1. . سید حسین صفایی و امامی ، پیشین ، صص ۳۴۸ و ۳۴۹ ↑

    1. . شهید ثانی ، منبع پیشین ص ۵۸۱ و شیخ محمد حسن نجفی ، پیشین ص ۲۹۰ ↑

    1. . سید ابوالقاسم ، خویی ، منهاج الصالحین ، ج ۲ ، انتشارات دارالمرتضی ، بیروت ، ۱۴۲۷ ه. ق ص ۲۸۵ ، ↑

    1. . محسن جهانگیری ، بررسی تمایزهای فقهی زن و مرد ، ص ۲۱۶ ↑

    1. . اسداله لطفی ، پیشین صص ۲۶۸ و ۲۶۹ ↑

    1. . سید محمد موسوی بجنوردی ، اندیشه‌های حقوق ۱ ، انتشارات مجد ، تهران ، ۱۳۸۶ ، صص ۵۶ ، ۵۷ ↑

    1. . نقل از روزنامه شماره ۱۷۱۴۱ مورخ ۱۰/۱۰/۱۳۸۲ ↑

    1. . شهید ثانی ، پیشین ص ۳۲۸ و شیخ محمد حسن نجفی ، پیشین ص ۲۹۵ ↑

    1. . شهید ثانی ، شرح لمعه ، ج۳ ص ۳۳۱ ↑

    1. . همان ص ۳۲۹ ↑

    1. . سید حسن امامی ، پیشین صص ۲۰۹ و ۲۱۰ و سید حسین صفایی و امامی ، پیشین ، صص ۳۵۵ و ۳۵۶ ↑

    1. . ناصر ، کاتوزیان ، پیشین ، صص ۳۹۱ و ۳۹۲ ↑

    1. . محمد ، روشن ، انتشارات جنگل ، تهران ، ۱۳۹۰ ، ص ۳۹۴ ↑

    1. . اشرفی ، شعائر الاسلام ، ص ۶۱۲ ↑

    1. . انفال ، آیه ۷۵ ↑

    1. . شیخ محمد حسن ، نجفی ، پیشین ، ص ۲۹۳ ↑

    1. . ابن قدامه حنبلی ، المغنی ، ج۹ ، دارالکتب الاسلامیه ، بیروت ،ص ۳۰۸ ↑

    1. . سید حسین صفایی و اسداله ، امامی ، پیشین ، ص ۳۵۳ ↑

    1. . محمد ، روشن ، منبع پیشین ، ص ۳۹۳ ↑

    1. . سید حسن ، امامی ، منبع پیشین ، ص ۲۰۵ ↑

    1. . ابن قدامه حنبلی ، منبع پیشین ، ص ۲۹۸ ↑

    1. . شیخ محمد حسن ، نجفی ، منبع پیشین ، ص ۲۸۹ ↑

    1. . شیخ محمد حسن ، نجفی ، پیشین ، ص ۲۸۹ ↑

    1. . شهید ثانی ، پیشین، ص ۴۸۱ ↑

    1. . اسداله ، لطفی ، پیشین ، ص ۲۷۲ ↑

    1. . شیخ محمد حسن ، نجفی ، پیشین ، ص ۲۸۶ ↑

    1. . اسداله ، لطفی ، پیشین ص ۲۷۲ ↑

    1. . سید حسین صفایی و اسداله امامی ، منبع پیشین ص ۳۵۷ ↑

    1. . شهید ثانی ، منبع پیشین ، ج۱ ص ۵۸۳ ↑

    1. . شیخ طوسی ، مبسوط ، ج۶ ، مؤسسه‌ نشر الاسلامی ، قم ، ۱۴۲۵ ه. ق ، ص ۴۰ ↑

    1. . سید علی حائری شاه باغ ، منبع پیشین ص ۱۰۴۲ ↑

    1. سوره نساء آیه ۱۴۱ ↑

    1. . سید حسن امامی ، منبع پیشین ، ج۵ ، ص ۲۰۷ ↑

    1. . ناصر کاتوزیان ، منبع پیشین ، صص ۳۵۹ و ۳۹۶ ↑

    1. . سید حسن امامی ، پیشین ، ص ۲۰۷ ↑

    1. . کاتوزیان، منبع پیشین ، ص ۳۵۹ و ۳۹۶ ↑

    1. عبدالرحمن جزیری ، الفقه علی المذاهب الاربعه ، ج۴ ، انتشارات دارالفکر ، بیروت ، صص ۵۶۷ و ۵۹۶ ↑

    1. . سید علی حائری شاه باغ ، منبع پیشین ، ص ۱۰۳۳ ↑

    1. . شیخ طوسی ، منبع پیشین ، ص ۱۳۱ ↑

    1. . سید حسن امامی ، منبع پیشین ، ص ۲۰۶ ↑

    1. . سید علی ، حائری ، شاه باغ ، پیشین ، ص ۱۰۳۴ ↑

    1. . سید محمد ، موسوی بجنوردی ، منبع پیشین ، ص ۵۸ ↑

    1. . سید حسن امامی ، منبع پیشین ، ص ۲۰۶ ↑

    1. . سید حسین صفایی و اسداله ، امامی ، منبع پیشین ، ص ۳۵۸ ↑

    1. .اسداله ، لطفی ، منبع پیشین ، ص ۲۷۵ ↑

    1. . عبدالرحمن ، جزیری ، منبع پیشین ، ص ۵۹۸ ↑

    1. . شیخ محمد نجفی ، منبع پیشین ، صص ۲۸۷ و ۲۸۸ و …. شهید ثانی ، منبع پیشین ص ۵۸۲ ↑

    1. . سید حسن امامی ، منبع پیشین ، ص ۲۰۹ ↑

    1. . ناصر ، کاتوزیان ، منبع پیشین ، ص ۳۹۷ ↑

    1. . سید حسین صفایی ، و اسداله امامی ، منبع پیشین ، ص ۳۵۹ ↑

    1. . عبدالرسول ، دیانی ، منبع پیشین ، ص ۳۴۱ ↑

    1. . سید حسین صفایی ، و اسداله ، امامی ، پیشین ، ص ۲۷۷ ↑

    1. . اسداله ، لطفی ، منبع پیشین ، ص ۲۸۲ ↑

    1. ۴٫ سوره احزاب آیه ۴ ↑

    1. . دیانی ، عبدالرسول ، حقوق خانواده ازدواج و انحلال آن ص ۳۴۱ ↑

    1. . سید حسین ، صفایی و امامی ، اسداله ، مختصر حقوق خانواده ، چاپ سی وهشتم ، نشر میزان ، تهران ، ۱۳۹۳،ص ۳۰۴ ↑

    1. ۱٫ سید حسین، صفایی و امامی ،منبع پیشین ، ص۳۰۷ ↑

    1. ۱٫برابر تبصره ماده ۴۰ق.ج.م.ا مصوب ۱۳۹۲: «محکومیت مؤثر محکومیتی است که محکوم را به تبع اجرای حکم،بر اساس ماده ۲۵ این قانون از حقوق اجتماعی محروم می‌کند.»طبق ماده ۲۵، محرومیت از حقوق اجتماعی در جرایم عمدی بر حسب اهمیت جرم ، ۷سال،۳ سال و۲ سال است،محکومیت به جرایم غیر عمدی و جزای نقدی، محکومیت مؤثر محسوب نمی شود. ↑

    1. ۱٫ لن یجعل الله للکافرین علی المو منین سبیلا ( سوره نساء ، آیه ۱۴۱) ↑

    1. ۱٫سید حسین ، صفایی و امامی منبع پیشین ، ص۳۱۱ ↑

    1. ۱٫ سید حسین ، صفایی و امامی ،منبع پیشین ، ص۳۱۳ ↑

    1. ۱٫ تبصره ماده ۱۵ قانون ۱۳۹۲: « در صورتی که دادگاه تشخیص دهد اعطای سرپرستی بدون اجرای مفاد این ماده(یعنی اخذ تعهد به پرداخت هزینه های نگهداری و تربیت و تحصیل)به مصلحت کودک یا نوجوان می‌باشد، به صدور حکم سرپرستی اقدام می‌کند.» ↑

    1. ۱٫ سید حسین صفایی و امامی ، منبع پیشین ، ص۳۱۷ ↑

    1. ۱٫ به نظر می‌رسد که در متن تبصره چاپ روز نامه رسمی ، شماره ۱۹۹۹۷مورخ ۶ آبان۱۳۹۲ کلمات « و نام خانوادگی » از قلم افتاده است. ↑

    1. ۱٫ سید حسین صفایی و امامی ، منبع پیشین، ص ۳۱۹ ↑

    1. . همان . ↑

    1. ۱٫ سید محمد، موسوی بجنوردی ، روزنامه ایران ، شماره ۵۴۸۲، مورخ۱۷/۷/۹۲ ↑

    1. ۱٫ سوره نجم ، آیه ۶ ↑

    1. ۱٫ سوره اسراء ، آیه ۷۰ ↑

    1. ۱٫ شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۲، ص۵۵۰ و یزدی، ترجمه شرایع الاحکام ،ج۲ ، ص۷۱۱ ↑
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:42:00 ب.ظ ]




بر اساس ماتریس طرحواره‌ها، فرد قادر می‌شود تا وضعیت خود را در ارتباط با زمان و مکان تعیین و تجربه های خود را به روش معنی‌داری طبقه‌بندی و تفسیر کند. بک و همکاران (۱۹۹۰) معتقدند که در حطیه آسیب‌شناسی روانی، واژه طرحواره ساختارهایی شامل محتوای شخصی‌سازی شده با ویژگی‌های فردی هستند که در اثر اختلال‌هایی، از جمله افسردگی، اضطراب، حمله های هراس و وسواس‌ها فعال می‌شوند. مفهوم طرحواره ریشه در روان‌شناسی شناختی، روان‌شناسی خود، و نظریه دلبستگی دارد. در حیطه روان‌شناسی شناختی، واژه طرحواره شناختی دارای تعریف‌های متعددی است که این تعریف‌ها در طیف گسترده‌ای از ساختارهای شناختی قابل دستیابی و غیرقابل دستیابی قرار دارند

در مجموع، طرحواره‌ها نسبت به تغییر بسیار مقاوم هستند، چون:

۱٫ برخی از طرحواره‌ها پیوندی قوی با هیجان‌ها و تجربه‌‌های گذشته فرد دارند؛

۲٫ طرحواره‌ها در طول زندگی فرد پایدار باقی می‌مانند، در نتیجه می‌توان آن‌ ها را به عنوان قسمتی از هویت فرد در نظر گرفت؛

۳٫ این طرحواره‌ها ممکن است توسط افراد مهم زندگی فرد، تأیید یا تقویت گردند؛

۴٫ نحوه تأثیر طرحواره‌ها بر رفتار فرد توسط پردازش‌های فکری وی تعیین می‌شود؛

۵٫ رفتارهای آموخته شده در نتیجه فعال شدن طرحواره‌ها امکان بروز پیدا می‌کنند. ‌بنابرین‏ تداعی‌های مثبت و منفی بی‌شماری در طول زمان ایجاد می‌کنند که منجر به مقاومت شدید آن طرحواره‌ها در مقابل تغییر می‌گردند.

۲-۲۵- جنسیت

یکی از عوامل دیگری که طرحواره‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد جنسیت است، زیرا هنجارهای[۱۷۹] جنسیتی در هرجامعه‌ای بخشی از فرهنگ آن جامعه است. همزمان با رشد کودک، در شرایطی که رابطه کودک با همسالانش پیچیده‌تر می‌شود، کودک مهار‌‌تنهایی را کسب می‌کند که خاص جنسیت اوست، و اقدام به فعالی ‌تنهایی می‌کند، که جامعه برای جنسیت او در نظر گرفته است. کودک در طول دوران رشد با این هنجارها رشد می‌کند و آن ها بخشی از خصوصیات وی، می‌شوند (تنن بام، احمد[۱۸۰] و مایو[۱۸۱]، ۲۰۰۷). (به عقیده یانگ ۱۹۹۹ به نقل از سلیگمن و همکاران[۱۸۲]، ۲۰۰۷) بین این تجارب رشدی و طرحواره‌ها در افراد رابطه به وجود می‌آید و نگرش‌هایی که با جنسیت مرتبط هستند روی طرحواره‌های شخص منعکس می‌شوند. در باورهای فرهنگی ویژگی‌هایی چون مستقل بودن،واقع بینانه عمل کردن، خرده‌گیری[۱۸۳]و خصومت[۱۸۴] مسؤلیت‌پذیری، و با اراده بودن، ویژگی‌های مردانه و در مقابل، ویژگیهایی چون مهربانی، احساساتی عمل کردن، حساس بودن به نیازهای دیگران، صمیمیت و حمایت از دیگران ویژگی‌های زنانه محسوب می‌شوند (قربانی، ۱۳۸۳).

۲-۲۶- تنیدگی تحصیلی

شواهد تجربی مختلف تأکید کرده‌اند که تجربه نقش دانشجویی، زمینه مواجهه با طیف وسیعی از تجارب تحصیلی تنیدگی‌زا را برای دانشجویان به همراه می‌آورد (برگام[۱۸۵]، زیل، مندازا[۱۸۶] و میلر[۱۸۷]، ۲۰۰۹؛ پیرسل[۱۸۸] و کیم[۱۸۹]، ۲۰۰۷) بررسی نتایج وابسته به گزارش تجارب تحصیلی تنیدگی‌زا در بین دانشجویان نشان داده شده که سطح تجارب هیجانی وابسته به موقعیت‌های پیشرفت، از ۱۶% در سال ۱۹۸۵ به ۲۷% در سال ۲۰۰۲ افزایش یافته است (ساکس[۱۹۰]، ۲۰۰۳).

همچنین در مطالعه هاد، دامالو[۱۹۱]، اردمان- سگر[۱۹۲]، موری، فان[۱۹۳]و سوکاس(۲۰۰۰) ۵۲ درصد از دانشجویان سطوح بالایی از تجارب تنیدگی‌زا را گزارش کردند. علاوه بر این، نتایج برخی از پژوهش‌ها نشان داده است که کمیت و کیفیت تجارب هیجانی و شناختی مربوط به سلامت، در تبیین اثربخشی موقعیت‌های تحصیلی دارند (یو و لی، ۲۰۰۸).

برای اغلب دانشجویان مواجهه با تقاضای زندگی تحصیلی با تجربه سطوح متمایزی از تنیدگی همراه است. پژوهشگران مختلف در توصیف منابع انگیزاننده تنیدگی در بین دانشجویان، بر نقش عوامل مختلف در توصیف منابع انگیزاننده تنیدگی در بین دانشجویان، بر نقش عوامل مختلفی مثلاً بر نقش انتظارهای تحصیلی به مثابه یکی از خاستگاه‌های تجربی تنیدگی در بین دانشجویان تأکید کرده‌اند (انگ و هوان، ۲۰۰۶a و ۲۰۰۶b؛ انگ، کلاسن[۱۹۴]، چانگ[۱۹۵]، هوان، وانگ[۱۹۶]، یئو[۱۹۷] و کراچاک[۱۹۸] ۲۰۰۹؛ انگ، هوان و برامان، ۲۰۰۷؛ هوان، سی، انگ و هار ۲۰۰۸). گلاگر[۱۹۹] و ولا- برودریک[۲۰۰](۲۰۰۸) نیزدر توصیف تنشگرها بر نقش محوری عوامل چندگانه ناکامی‌ها، تعارض‌ها، فشار‌ها، تغییرها و تنیدگی خود تحمیلی و در توصیف واکنش‌ها به تجارب تنیدگی‌زای تحصیلی بر الگوهای متمایز پاسخ‌های جسمانی، رفتاری، هیجانی و شناختی تأکید کردند. یافته های پژوهش‌های مختلف نشان داده‌اند که بین تجارب تنیدگی‌زای تحصیلی والگوی واکنش‌ها ‌به این تجارب، رابطه نیرومندی وجود دارد (میسرا، کریست و برانت، ۲۰۰۳؛ شکری، ۱۳۸۸).

برخی شواهد تجربی تأکید کرده‌اند در حالی که شروع زندگی دانشجویی برای گروه کثیری از دانشجویان به مثابه یک تجربه مهیج و خوشایند تلقی می‌شود، در مقابل برای گروه دیگری از دانشجویان، ورود به دانشگاه و مواجه با تکالیف و مطالبات زندگی تحصیلی مانند آمادگی برای امتحانها، شرکت در مباحثه‌های کلاسی و نوشتن مقاله همواره با سطوح بالایی از تجارب استرس‌زا همراه بوده است. (زاژاکووا[۲۰۱]، لینچ[۲۰۲] و اسپنشاد[۲۰۳]، ۲۰۰۵؛ فولادوند، فرزاد، شهرآرای و سنگری، ۱۳۸۸ ؛ هیستاد[۲۰۴]، اید، لابرگ[۲۰۵]، جانسن[۲۰۶] و بارتون[۲۰۷]،۲۰۰۹).

دانش‌آموزان ‌و دانشجویان در دست‌یابی به اهداف آموزشی خود با چالش‌ها و مشکلات فراوانی مواجه می‌شوند. وقتی چنین تجاربی منفی تلقی شود، اثر مخربی بر انگیزش، عملکرد تحصیلی و بهزیستی آنان بر جای خواهد گذاشت. مورفی[۲۰۸] و آرچر[۲۰۹](۱۹۹۶) بیان کردند حضور در مقاطع تحصیلی برای عده زیادی تجارب مثبتی به همراه دارد، ولی برای برخی دیگر مطالب تحصیلی از قبیل آزمونها وغیره با تجربه تنیدگی همراه است. تنیدگی تحصیلی به احساس نیاز فزاینده به دانش و به طور همزمان، ادراک فرد مبنی بر نداشتن زمان کافی برای دست‌یابی به آن دانش اشاره می‌کند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:42:00 ب.ظ ]




تا پایان جنگ جهانی دوم تعدادی پژوهش تجربی ‌در مورد ماهیت ـ سلامت شخصی » انجام شده است که این مطالعات به نتایج نسبتاً همخوانی دست یافته اند . آلپورت نتایج این مطالعات را به صورت شش معیار ‌در مورد پختگی و بلوغ روانی خلاصه ‌کرده‌است :

نخستین معیار بلوغ روانی ، توانایی گسترش خویشتن است . کودکان نوعاً خود محور هستند . اما علایق افراد بالغ در خارج از خودشان ریشه دارد و از جمله علاقه آن ها به سلامتی و بهزیستی دیگران .

دومین معیار سلامت و بلوغ به چگونگی ارتباط یا تعامل فرد با دیگران مربوط می شود . ارتباط فرد بالغ با دیگران صادقانه و صمیمی است ، بویژه با خاواده و دوستانش . سومین معیار سلامت روان شناختی را « امنیت عاطفی » می نامد . شخص بالغ می‌تواند محرومیتها و تحریکات غیر قابل اجتناب زندگانی را بدون از دست دادن وقار و متانت تحمل نماید . این بدین معنی نیست که این افراد راحت و آسوده ، بشاش و خوشبین و ساده انگار هستند ، بر عکس این افراد بر حسب موقعیت خلقی هستند .

چهارمین معیار سلامت شخصی در نظریه آلپورت ، هوش کنشی یا عقل سلیم است . افکار و ادراک فرد بالغ به طور کلی کارآمد و درست است . این مسئله پرسشی را ‌در مورد رابطه بین سلامت روانی و هوش پدید می اورد . افراد بالغ معمولاً هوش بالای متوسط دارند ولی هر کسی که هوش بالای متوسط داشته باشد الزاماًً بالغ نیست .

پنجمین ویزگی افراد بالغ « بصیرت نسبت به خویشتن » است . هر کسی فکر می‌کند که نسبت به خودش بصیرت و بینش دارد اما در واقع چنین نیست . آلپورت بصیرت به خویشتن را ‌به این صورت تعریف می‌کند . « … رابطه انچه که فرد فکر می‌کند هست و آنچه که دیگران ‌در مورد او فکر می‌کنند . بخصوص روانشناسی که فرد را مطالعه و بررسی می‌کند …

آخرین معیار آلپورت برای سلامت و روان شناختی همانند یونگ و مک دوگال جهت مندی است که ترجمه اصلاح آلمانی است . جهت مندی یعنی اینکه زندگی فرد بالغ به سوی هدف یا اهداف انتخاب شده ای در حرکت باشد . هر فرد اهداف خاصی برای زندگی دارد که سعی عمده اش مصروف رسیدن به آن می شود .

به عقیده آلپورت جهت مندی نتیجه نوعی فلسفه یکپارچه ساز در زندگی است که در تحت نظارت این فلسفه ارزش‌ها ، اهداف و ایده های فرد سازماندهی می‌شوند . به نظر آلپورت مهمترین فلسفه زندگی مذهب است

بخش دوم: اختلال کمبود توجه – بیش فعالی

اختلال کمبود توجه- بیش فعالی[۲۶] یک نشانگان اولیه ظاهر شده در کودکان است که به وسیله سطحی نابهنجار از بی­توجه­ای، بیش فعالی و یا هردو مشخص است( ‌بار کلی‌[۲۷]، ۱۹۹۰؛ به نقل از رایت[۲۸]، ۲۰۰۲). بر طبق راهنمای تشخیصی و آماری انجمن روان پزشکی امریکا[۲۹](۲۰۰۰) شیوع این اختلال ۳ تا ۷ درصد برآورد شده است.

در تشخیص این اختلال بعضی از نشانه ها باید قبل از سن ۷ سالگی ظاهر شده باشند، ولی اختلال معمولاً بعد از این که رفتار کودکان باعث مشکلاتی در مدرسه و مکان های دیگر می شود، تشخیص داده می شود. باید اختلال ناشی از کمبود توجه و یا بیش فعالی و تکانشگری حداقل در دو زمینه مانند مدرسه و خانه ایجاد شده باشد و عملکرد فرد را بسته به میزان رشد، در زمینه‌های اجتماعی، تحصیلی و شغلی مختل کرده باشد. بیماری نباید در زمینه اختلال فراگیر رشد، اسکیزوفرنی و سایر اختلالات سایکوتیک ایجاد شده باشد و هم چنین نباید اختلال روانی دیگری توجیه بهتری برای آن مشکلات باشد( سادوک و سادوک[۳۰]، ۲۰۰۰).

قدیمی ترین توصیفی که از فزون جنبشی وجود دارد از پزشکی آلمانی، به نام هاینریش هافمن[۳۱] درمیانه های سال ۱۸۰۰ است. شکسپیر در یکی از شخصیت های داستانی خود در نمایشنامه­ی «شاه هنری هشتم[۳۲]» به نوعی بیماری در توجه اشاره ‌کرده‌است. ویلیام جیمز در سال ۱۸۹۰ در کتاب اصول روانشناسی به ویژگی هایی اشاره ‌کرده‌است که خود، آن را «اراده ی انفجاری[۳۳]» می نامد، و این ویژگی ها بسیار شبیه به بیش فعالی هستند. پس ‌از جنگ جهانی اول و همه گیری آنسفالیت، هافمن (۱۹۹۲) و اباف (۱۹۲۳) ویژگی هایی را توصیف کردند که این ویژگی ها در کودکان با اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی نیز مشاهده می‌شوند. یکی از این ویژگی ها، بی ثباتی رفتار بود که مؤلفان مذکور آن را «اختلال رفتار پس از آنسفالیت» نامیدند. این نشانه ها در کودکانی که در گذشته رفتارهای عادی داشتند نیز به سرعت مشاهده می شد: نابهنجاری های حرکتی، بی مسئولیتی، بی قراری، بیش فعالی و حرکت های رقص گونه. با وجود آن که بیش فعالی ازدهه ی ۱۹۲۰ تقریباً در تمام کشورهای دنیا شناسایی شده بود، اما از دهه ی ۱۹۶۰ به طور جدی مورد توجه و علاقه ی دانشمندان قرار گرفت. می توان گفت که از دهه ی ۱۹۳۰ تا اواخر دهه ی ۱۹۵۰، جامعه ی علمی آمریکا در درجه اول، به مسأله آموزش رشد و خانواده ی این کودکان توجه می کرد و کارایی گروه درمانی را مورد آموزش قرارمی داد؛ وهمین دوره مصادف با کشف داروهای آمفتامین بود. اما در آن سال ها تنها افراد ثروتمند می توانستند ازاین دارو بهره ببرند. دارودرمانی درمورد این اختلال، تا سال های آخر دهه ی ۱۹۶۰ گسترش یافت و در پایان همین دهه و دهه ی پس ازآن، دارودرمانی به عنوان درمان بیش فعالی مورد پذیرش قرار گرفت. در سال ۱۹۵۷، لوفر[۳۴]و دنهوف[۳۵] نشانگان رفتار بیش فعالی را توصیف کردند که نشانه های اصلی آن، بیش فعالی، ضعف در تمرکز حواس، کم توجهی، ضعف درانجام تکالیف مدرسه، تکانشگری، زودرنجی و بی ثباتی کلی بود. آن ها بر این باور بودند که علت این نشانگان، چیزی جز آسیب مغزی در دی آنسفال (تالاموس، هیپوتالاموس) نیست. اگرچه، پیدا کردن شاهدی بر این ادعا کار دشواری بود و به همین دلیل، اصطلاح آسیب خفیف مغزی[۳۶](MBD)، پیشنهاد شد؛ واژه ای که با وجود شهرت خیلی زیاد، عمری چندان طولانی نداشت. این اصطلاح همیشه مورد بحث قرار داشت و به همین دلیل نیز به علت گزارش های متعددی که درمورد نارسایی توجه در اختلال صورت گرفته بود، انجمن روانپزشکان آمریکا در گزارش های تشخیصی و آماری خود، به جای این اصطلاح، کمبود توجه را مطرح کرد. (علیزاده، ۱۳۸۳).

تعریف اختلال کمبود توجه / بیش فعالی (ADHD)

اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی به شکل های مختلف و با نام های متفاوتی تعریف شده و تقریباً هیچ گاه توافقی در این زمینه ‌وجود نداشته است. این اختلال معمولاً با ویژگی هایی چون بیش فعالی، تکانشگری، بی توجهی و مانند این ها توصیف شده، و اغلب این نگرش وجود داشته است که آن را ناشی از عوامل زیستی، آسیب مغزی یا وراثت بدانند. در این میان درمانگران به تعریفی عملیاتی احتیاج دارند تا در کارهایشان به آن مراجعه کنند، زیرا بدون در اختیار داشتن تعریف عملیاتی، مجبور می‌شوند ‌بر اساس مفاهیم نه چندان مشخصی هم چون آسیب مغزی، مشکل های عاطفی، محرومیت های محیطی و توصیف های مقوله ای گوناگون کار کنند (علیرزاده، ۱۳۸۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:42:00 ب.ظ ]